English Version
This Site Is Available In English

هر چقدر در کنگره حضور داشته باشم و خدمت کنم باز هم بدهکارم

هر چقدر در کنگره حضور داشته باشم و خدمت کنم باز هم بدهکارم

چهارمین جلسه از دور سوم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ لژیون بروجن با استادی راهنمای محترم مسافر مهدی و نگهبانی مسافر قهرمان و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» و «تولد دهمین سال رهایی ایجنت محترم مسافر محمد»روز پنجشنبه ۲۷ دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر؛
خدا را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه و در خدمت شما عزیزان هستم و آموزش می‌گیرم.
دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» است و اولین پیامی که این دستور جلسه می‌دهد این است که من در هر جایگاهی و هر چند سال که در کنگره حضور دارم باید دید با حضور در کنگره چه چیز را به‌دست آورده‌ام آیا آن چیزی که به دست آورده‌ام را می‌توانم جبران کنم یا نه؟ و وقتی از من این سوال را می‌پرسند که کمک کنگره به من چیست؟ باید بگویم وقتی من وارد کنگره شدم چیزی برای از دست دادن نداشتم و آخر خط بودم و آن داشته‌هایی که از طریق کنگره به‌دست آورده‌ام بیش‌تر شده است و اگر درصدد این باشم که آن دستاوردها را جبران کنم می‌بینم بدهی من سنگین و سنگین‌تر شده است و حال باید یک حرکتی کنم که گوشه‌ای از آن دینی که کنگره بر گردن من دارد را جبران کنم و می‌بینم خیلی بدهکارتر شده‌ام و واقعاً قابل جبران نیست و کمکی که کنگره به من کرده هر چقدر در کنگره حضور داشته باشم و خدمت کنم باز هم بدهکارم و برای حفظ حرمت کنگره ملزم هستم آن جایگاهی که در آن خدمت می‌کنم نظم و انضباط آن را حفظ کنم تا کنگره همیشه در آن بالاها قرار داشته باشد و واقعاً اگر من و همسفرم تا آخر عمر در کنگره حضور داشته باشیم و خدمت کنیم هرگز آن لطف کنگره را نخواهیم توانست جبران کنیم.
در مورد دستور جلسه دوم، دهمین سال آزادی مسافر محمد از دام اعتیاد است. واقعا سپاسگزار خداوند هستم که امروز در کنار هم قرار داریم و این آرامش را در خانواده می‌بینیم. محمد اولین رهجوی من در شهرکرد بود؛ هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم وقتی محمد را می‌خواستم مشاوره بدهم، دیدم کلکسیونی از انواع آنتی‌‌ایکس بود؛ یعنی هر نوع مواد مخدر که فکر می‌کردید مصرف می‌کرد و با تخریب خیلی بالایی وارد شده بود و واقعاً شرایط خاصی داشت که وارد کنگره شد و آن ایمان و اعتقادی که به کنگره داشت باعث شد به حال امروز برسد و روز اول به آقا محمد گفتم یک نفر را به عنوان همسفر همراه خودت بیاور و اولین همسفرش پدرش بود و بعد از آن برادرش، حسین وارد شد که او هم یک مصرف‌کننده بود و این راه درست سفر کردن محمد بود که باعث شد پای برادرش به کنگره باز شود و هر دو به آن ایمان رسیدند که اگر جایی برای درمان و مسیر رسیدن به تعادل است، هیچ جایی بهتر از کنگره وجود ندارد و با آن حرکت توانستند به رهایی برسند و در ادامه با حضور همسفران که خواهرانش بودند، یک به یک این خانواده به کنگره آمدند و هم اکنون خدا را شکر همه خدمتگزار کنگره هستند و سپاسگزار مهندس حسین‌دژاکام، هستیم که اگر ما امروز به این حال خوب رسیدیم مدیون آقای مهندس هستیم و تشکر می‌کنم از جناب مهندس و خانواده محترمشان که ما و خانواده آقای محمد را به چنین سرخوشی رساندند و آرزوی بهترین‌ها را برای همه عزیزانی که در کنگره هستند دارم. از اینکه به صحبت‌هایم گوش دادید از همه شما کمال تشکر را دارم. 

خلاصه سخنان ایجنت محترم مسافر محمد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر؛
از همه رهجوهایم و از همه هم لژیونی‌هایم تشکر می‌کنم که تشریف آورده‌اند و خوشحال هستم که در خدمت شما هستم. وقتی شخصی دچار تاریکی‌ها می‌شود و راهی را پیدا نمی‌کند هستی برایش استاد در نظر می‌گیرد چقدر من خوشبخت هستم، خدا را شکر می‌کنم که دو استاد بزرگ را برایم قرارداد؛ آقای مهدی ابراهیمی و جناب آقای کامران شریفیان که باعث شدند امروز من به این حال خوش برسم. خیلی برایم سخت بود؛ دوران مصرفم با مرگ دست و پنجه نرم می‌کردم؛ ولی اگر بخواهی می‌شود و من به کمک آقا مهدی که خیلی مدیون ایشان هستم ایستادم و با حرکت در مسیر کنگره توانستم از آن تاریکی‌های اعتیاد بیرون بیایم. ممنونم از جناب مهندس دژاکام که چنین بستری را فراهم کردند. ممنونم از راهنماهای همسفرانم و ممنونم از همسفرانم که مرا در این مسیر که خیلی هم سخت بود همراهی کردند تا امروز در چنین جایگاهی باشم و من اگر امروز در کنگره هستم و خدمتی انجام می‌دهم در اصل دارم گره‌های خودم را باز می‌کنم؛ گره‌های کوری که در زمان مصرف در زندگی من به‌وجود آمده بود و تشکر می‌کنم از همه خدمتگزاران و از سفر اولی‌ها تشکر می‌کنم و از خداوند می‌خواهم آنچه در زندگی می‌خواهند در کنگره۶۰ به‌دست آورند.

خلاصه سخنان راهنما همسفر ندا:
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر؛
خوشحال هستم که در این جشن هستم و برای اولین بار در این شعبه حضور دارم؛ به آقای محمد و خانواده محترمشان دهمین سال رهایی‌شان را  تبریک می‌گویم؛ به جناب مهندس که چنین بستری را برای ما همسفران و مسافران فراهم کردند تبریک می‌گویم، به آقای مهدی و به آقای کامران و خانم مرجان تبریک می‌گویم و به همه عزیزان که خدمتگزار نمایندگی بروجن هستند این جشن را تبریک می‌گویم.
همسفر آقا محمد که خانم مرجان هستند وقتی وارد کنگره شدند دانشجو بودند و با اینکه درس می‌خواندند به کنگره آمدند و سفر کردند و در آزمون راهنمایی شرکت کردند و الان خدا را شکر در کنگره خدمت می‌کنند و از کسانی هستند که توانستند برای مسافر خود همسفر خوبی باشند و اما در مورد آقا محمد، ایشان زمانی که در عمان سامانی ایجنت بودند، من همزمان مرزبان همسفران بودم و آقا محمد خدمتگزار صادق و خوبی بودند و خیلی برای مرزبانان و همسفران زحمت کشیده‌اند تا همسفران بتوانند در کنار مسافرشان بهتر سفر کنند و برای ایشان آرزوی موفقیت می‌کنم. ممنونم از اینکه به صحبت‌هایم گوش دادید. 

خلاصه سخنان راهنما همسفر مرجان:
سلام دوستان مرجان هستم یک همسفر؛
من هم ممنون آقای مهندس و خانواده ایشان هستم. تشکر می‌کنم از خانم ندا راهنمای خوبم. تشکر می‌کنم از آقای مهدی راهنمای مسافرم و همین‌طور تشکر می‌کنم از آقای کامران بزرگوار و خانم مرجان که اگر ایشان نبودند، من الان در این جایگاه نبودم و ممنون شما آقا کامران هستم که باعث شدید نمایندگی کنگره به استان ما بیاید. از خود آقا محمد تشکر می‌کنم که یک جورهایی ناجی من و خانواده بودن و ایشان باعث شد که همه ما به کنگره بیاییم. خدا را شکر می‌کنم به‌خاطر اینکه اول خودش درمان شد و بعد آرامش را به خانه و خانواده آورد و از کنگره۶۰ سپاسگزارم که آرامش و آسایش را به ما برگرداند و هرچه دارم مدیون کنگره هستم.

خلاصه سخنان راهنما همسفر فاطمه:

سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر؛

خدا را شکر که به خاطر جشن تولد آقا محمد، آقا کامران دیدبان محترم و خانم مرجان و آقای مهدی به نمایندگی بروجن تشریف آوردند و خوشحال هستم که در این‌جا حضور دارند؛ خوشحال‌تر اینکه همه خواهر و برادرانم در کنگره هستند و داریم خدمت می‌کنیم تا آموزش بگیریم.  تبریک می‌گویم به آقا‌ محمد، برادر عزیزم و افتخار می‌کنم به ایشان که باعث افتخار من و خانواده‌ام هستند. تبریک می‌گویم خدمت آقا مهدی راهنمای مسافرم که وقتی ما باور نداشتیم به درمان محمد، ایشان باور داشتند و چنین روزهایی را برای من و خانواده‌ام نوید دادند و همیشه از وجود این عزیزان در کنگره ممنون و سپاس‌گذارم.

نگارنده: مسافر رجبعلی لژیون یکم
ویرایش و تنظیم: مسافر امین
ارسال: مرزبان خبری مسافر محمد 

مسافران نمایندگی بروجن 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .