English Version
This Site Is Available In English

کنگره تمام آنچه را که از دست داده‌بودم را به من برگرداند

کنگره تمام آنچه را که از دست داده‌بودم  را به من برگرداند

جلسه دهم از دوره ششم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه مسافران به نمایندگی پرند با استادی مسافر عرفان، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه « کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز چهارشنبه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان عرفان هستم یک مسافر، تشکر می‌کنم از ایجنت محترم، لژیون مرزبانی که اجازه دادند من در این جایگاه بنشینم و از این جایگاه انرژی بگیرم.
هر جایگاهی در کنگره آموزش دارد، حتی خدمتی که در کنگره انجام می‌دهیم برای من آموزش دارد، درباب دستور جلسه اگر بخواهم عرض کنم ابتدا از راهنمای عزیزم تشکر می‌کنم که در سفر اول خیلی به من کمک کردند و یکی از مهم‌ترین نقش‌ها را داشتند در درمان من و صمیمانه از ایشان تشکر می‌کنم که بنده را در این مسیر حمایت کردند، برای اینکه بدانیم کنگره برای من چکار کرده به نظرم باید نگاهی به گذشته خودم بیندازم، ببینم در چه حالتی بودن در چه شرایطی بودم و خودم را با خودم مقایسه کنم، که چه بودم و چه اتفاقی برای من افتاد، انسان اگر از بیرون به خودش نگاه کند متوجه می‌شود که در چه شرایطی بوده است،

گاهی اوقات وقتی مصرف کننده‌ای می‌بینم یا اتفاقی می‌افتد برمی‌گردم به گذشته خودم را نگاه می‌کنم ترس تمام وجودم را می‌گیرد، مصرف مواد تمام داشته‌های من را از من گرفته بود اعتبار، جایگاه اجتماعی، خانواده، پول، محبت هر چیزی که فکرش را بکنید که یک انسان در بالاترین سطح یا پایین ترین سطح داشته باشد من از دست داده بودم، و این در پانزده سال اتفاق افتاد ولی ذره ذره همهٔ اینها از بین رفت و آمدم در کنگره وصل شدم و فهمیدم که کجا هستم و کنگره چیست؟ در ده ماه همهٔ اینها را به من برگرداند،  شاید من پولدار نشدم ولی از همان پولی که دارم طوری لذت می‌برم که شاید ثروتمندان با میلیارد میلیارد ثروت نمی‌توانند لذت ببرند، یک حرف جالبی آقای حکیمی زدند گفتند گاهی وقتها انسان در تلهٔ فراموشی گرفتار می‌شود یادمان می‌رود که کجا بودیم و چه اتفاقاتی برایمان افتاد،

همهٔ اینها را کنگره در طی ده ماه به من برگرداند و به یادم آورد که در چه وضعیتی بودم و الان که در سفر دوم هستم متوجه می‌شوم که چه چیزهایی را بدست آوردم وقتی رها می‌شوی حس‌هایت باز می‌شود چشمت باز می‌شود گوشت می‌شنود می‌توانی لمس کنی، می‌توانی بو‌ کنی رایحه‌های مختلف را و تمام اینها در سفر دوم قابل لمس است، من تا ابد به کنگره بدهکارم چگونه می‌شود یک جونی که از کنگره گرفتی را جبران کنی؟ مکر اینگه جان بدهی، من تمام تلاشم را می‌کنم که در کنگره خدمت کنم و خودم را موظف می‌دانم که خدمت کنم، هر روز در جنگ با نیروها هستم و کنگره دارد این قوت را می‌دهد که در این مسیر پایدار بمانم. در آخر تشکر می‌کنم از آقای مهندس که این بستر را درست کردند تا من بتوانم به تمام آنچه از دست داده‌ام را دوباره بدست بیاورم، مرسی که به صحبت های من گوش کردید.

 

تهیه و تنظیم: همسفر فرهاد لژیون دوم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .