English Version
This Site Is Available In English

در طول درمان اعتیاد مشکلات وجود دارد

در طول درمان اعتیاد مشکلات وجود دارد

جلسه سیزدهم از دور دهم کارگاه‌های آموزشی عمومی نمایندگی ایران کنگره ۶۰ با استادی راهنما مسافر عطا، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر علی‌اصغر با دستور جلسه "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" پنجشنبه ۲۷ دی‌ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد


سخنان استاد:
سلام دوستان عطا هستم مسافر.
خداوند را شکر می‌کنم که مجدد در خدمت شما عزیزان هستم  در مورد دستور جلسه و تولدی که پیش روداریم من قبل از این‌که در مورد دستور جلسه صحبت کنم می‌خواستم به آقا  بیژن تبریک بگویم، فکر نمی‌کنم از مسافرها و بچه‌هایی که در کنگره  60 هستند   بیژن را نشناسند، ایشان وقتی‌که  کنگره آمد مشکلات خیلی زیادی داشت، فشارهای زندگی و اتفاقات تلخ‌رو تجربه کرده بود، خیلی محکم به سفرش چسبید هر کاری که من به او  می‌گفتم انجام داد حتی یکی از کارهایی که انجام داد این بود که  دست راستش که با آن  می‌نوشت در یک سانحه تصادف  ماشین سنگین چپ کرده، ماشینش از بین رفته، دستش را  نیز ازدست‌داده بود یعنی انگشتانش کار نمی‌کرد برای نوشتن دفتر و باید با دست چپ دفتر می‌نوشت، این کار را کرد، خیلی برایش سخت بود اوایل می‌گفت، سرم گیج می‌رود  و دستاهایم  به لرزه می‌افتد ولی من گفتم که آسمان بری زمین بیایی، دفتر را باید بنویسی و راه گریزی نداری، این کار راکرد و سی‌دی‌هایش را نوشت، در مشارکت می‌گفت که همیشه در بانک یک فیش می‌خواستم بنویسم ساعت‌ها منتظر می‌ماندم تا یکی بیایدوفیش را برایم بنویسد.
به او تبریک می‌گویم و آرزوی بهترین‌ها را برایش دارم

تجربه‌ای که من در این یازده سال در کنگره‌دارم  این بود که بچه‌هایی که به رهایی می‌رسند بابت آن  دانه‌های تلخی که درگذشته کاشته‌اند یک محصول تلخی  را خواه  یا ناخواه با آن برخورد می‌کنند، من دو سه سال بعد از رهاییم فشارهایی را تجربه کردم که در زمان اعتیادم تجربه  نکرده بودم، ولی گذشت، ما بالاخره از همه این‌ها باید عبور کنیم، مشکلات مالی و بالا و پایین هست.
من همیشه به بچه‌ها می‌گویم: فکر کنید در طوفانی  قرارگرفته‌اید فقط باید روبرو را نگاه کنید و به گذر از طوفان توجه کنید.
آرزوی بهترین‌ها را برایش  دارم امیدوارم که همین‌طور این پیام را برایش نوشتم همیشه  حکم عقل  را مدنظرش قرار بدهد و بتواند   تعادلی بین خود، کارهایش، زندگی‌اش و کنگره  برقرار  کند و ما اگر  این تعادل را به هم بزنیم آسیب  می‌بینیم، هم در کنگره آسیب می‌بینیم و هم در زندگی.
کسی موفق است  در کنگره  60 که بتواند  بین خانواده‌اش، پول درآوردنش و کنگره تعادل برقرار کند  اگر خیلی در کنگره باشد و از آن‌ها فاصله بگیرد آسیب  می‌بیند  اگر خیلی برود سراغ کارهایش و خانواده را رها کند و آنجایی را که آمده و نجات پیداکرده را کاملاً رها کند ضرر خواهد کرد و اگر فقط طرف خانواده  برود بازهم ضرر خواهد کرد و باید تعادل را رعایت کند، من مطمئنم این کار را خواهد کرد و قول می هم که این اتفاق رخ خواهد داد.

دستور جلسه  کمک من به کنگره و کمک کنگره به من می‌باشد.
اعتیاد کم‌چیزی نیست من خودم چیزهایی از اعتیاد دیدم  که هیچ دیوانه زنجیری اون کارها رو انجام نمی‌دهد، فقط مصرف‌کننده است که می‌تواند آن کارها را انجام  دهد از مصرف شیشه، هرویین، تریاک فرقی نمی‌کند  این هست که این موضوع را نمی‌توانیم دست‌کم بگیریم  سیگارمان که درمان شده مصرف موادمان درمان شده است.
یک‌نفری بیاید و به شما یک قصری یا یک‌خانه‌ای یا یک‌خانه ویلایی خیلی خوبی را به شما بدهد که برای شما باشد و بگوید هیچ پولی هم نیازی نیست بابتش بپردازید  فقط بروید زندگی کنید و لذت ببرید، شما بروید به آن خانه و فردا بروید  پیش  آن‌کسی که خانه  را به  شما داده است و به او بگویید که در دستشویی چرا صدا می‌دهد او می‌گوید مرد حسابی من خانه را مجانی دادم به تو و از چی داری ایراد می‌گیری.
یک‌چیزی که خداوند همیشه از انسان انتظار دارد به نظر من این هست که انسان بتواند تعادل این  را بفهمد که من چی گرفتم و چه دادم ما متأسفانه این را نمی‌دانیم. من همین اخیراً یک اتفاقی افتاد و  رفتم  یکجایی که بیماران کلیوی  آنجا بودند، کسانی که دیالیز می‌شوند، یک صحنه‌هایی را دیدم، بچه‌های کوچک، پیرزن و پیرمرد که هرروز باید می‌رفتن و یک پولی پرداخت می‌کردن  و یک ساعت ، دو ساعت  آنجا یک دستگاهی به دست آن‌ها  کار گذاشته  بودند که همیشه  باید همراهشان بود، زیرپوستشان زده بودند و آنجا  واقعاً یک مقدار قدر سلامتیم را دانستم ، واقعاً یک سری موهبت‌هایی داریم که متوجهش نیستیم، یک خانم پرستاری به من گفت؛ اگر کبد انسان بخواهد بازسازی بشود پنج هکتار زمین نیاز دارد و این‌ها اکثراً  مشکل  نارسایی کبد دارند، واقعاً چیزهایی بود که به‌هیچ‌عنوان اصلاً قابل‌تصور برای من نبود  که یک انسان می‌تواند این‌گونه زندگی کند وزنده بماند، یک سری چیزهایی ما داریم و از آن‌ها خبر نداریم انشا الله که بتوانیم قدر این‌ها را بدانیم. متشکرم

آرزوی مسافر:
آرزو دارم پسرم در کنار همه فرزندان شما انسان موفقی باشد.
صحبت‌های مسافر بیژن:
سلام دوستان بیژن هستم مسافر. اینجا واقعاً اشک ذوق دارد ،انرژی خاصی دارد انشا الله همه بیایند و تجربه بکنند، جای پسرم خالی هست، من به خانواده خودم خیلی آسيب  زدم چون من یک انسان بیماری بودم این‌ها فکر می‌کردند که من به خوش‌گذرانی و رفیق‌بازی می‌روم.
بعدها آمدم کنگره و اوضاع با جهان‌بینی و راهنمایی‌های آقا عطا درست شد از ایشان  واقعاً تشکر می‌کنم که خیلی زحمت برای من کشید بعد از  آقا منوچهر قدردانی می‌کنم که راه را اولین بار ایشان برای من هموار کرد، هیچ‌وقت نمی‌گفت بیا ، اگر می‌گفت بیا کنگره من دیگر به کنگره نمی‌آمدم  یک کاری کرد که من خواسته اش را باشم، خواست خداوند بود که من را خواست که بیایم اینجا  برای انسان‌ها خدمت بکنم  و از آقا بهنام تشکر و قدردانی  می‌کنم که امروز در تدارکات جشن من کمک کرد.


سخنان هم‌سفر؛
بانام و یاد خداوند، با سلام و عرض ادب و احترام  و کسب اجازه  از محضر حضار و  راهنماها، ایجنت و تمام زحمت کشان  این مجموعه من خدا  قوت می‌گویم به همه شما  و این روز را تبریک می‌گویم به مسافر بیژن و یک  تشکر ویژه  می‌کنم از خانم ایران به خاطر اهدای زمین نمایندگی ایران که باعث  جلوگیری از ویرانی صدها خانه شد، از خداوند متعال  آرزوی سلامتی و پایداری ایشان رادارم.
کسی که در زندگی مشترک کنار فرد مصرف‌کننده زندگی می‌کند واقعاً  سختی زیادی می‌کشد، همه شما در زندگی‌هایتان این مشکلات را داشتید و با گوشت و پوست  لمس کردید، من همیشه نقطه مثبت قضیه را می‌بینم من می‌خواهم  این را بگویم در زندگی خانمها درد را تبدیل به قدرت می‌کنند و از طرفی باعث شد که من مثل کوه قوی باشم  قدرت و موفقیت داشته باشم و بتوانم با موفقیت‌هایم یک فرزند خوب و صالح تحویل جامعه بدهم. متشکرم که به صحبت‌های من گوش دادید.

رهایی لژیون سوم راهنما مسافر منوچهر

جشن

 

 

 

خدمتگزاران


مرزبان کشیک: مسافر کمال
عکس: مسافر بهنام لژیون یکم
تایپ: همسفر ولی لژیون یکم همسفران
تنظیم و ارسال: مسافر حسن لژیون پنجم
نمایندگی ایران

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .