English Version
This Site Is Available In English

کنگره جایگاهی است که من بخشش انجام دهم

کنگره جایگاهی است که من بخشش انجام دهم

جلسه هشتم از دور سیزدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی شعبه دنا؛ با استادی راهنمای محترم مسافر حمید، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر مهرداد با دستور جلسه «کمک کنگره به من و کمک من به کنگره» پنجشنبه ۲۷ دی ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶:۰۰ شروع به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حمید هستم مسافر. به عقیده شخصی من انسان اگر بخواهد این دستور جلسه را درک کند باید به زندگی قبل و بعد کنگره نگاهی بیندازد. «زندگی کردن در گذشته و تلاش مضاعف برای آینده» به عقیده شخصی من طبق آموزش‌های کنگره اشتباه است، ولی ما از گذشته خود الهام می‌گیریم که روند زندگی فعلی و آینده خودمان را بهتر رقم بزنیم. اگر تک تک ما به زندگی گذشته‌ خودمان نگاه کنیم، آن تاریکی مطلقی که سپری کردیم را مرور کنیم، متوجه می‌شویم که کنگره در قبال زندگی من و امثال من چه کاری را انجام داده است. اگر بخواهم به زندگی خودم نگاه کنم: در دنیای تاریکی بودم مسئله این است که کنگره چه چیزی را به ما داده و یا در اختیار من قرار داده؟ زندگی آشفته‌ای که از هم پاشیده بود و هیچ انگیزه‌ای برای ادامه آن وجود نداشت، الان به جایگاهی رسیده که خیلی از انسان‌ها حسرت زندگی تک تک ما را دارند. شاید به این موضوع هنوز پی نبرده باشیم ولی در ادامه این قضیه به شما اثبات خواهد شد. من قبل از کنگره چه داشتم و الان چه دارم؟ کنگره به من انسانیت، عزت، شرف و جایگاه داده است هر چیزی که بخواهیم به ما می‌دهد، وقتی یک مسافر وارد کنگره می‌شود کلمه اعتیاد از روی او برداشته، لقب مسافر داده می شود.

مسافرانی که سفری را شروع کرده ایم برای رسیدن به کمال و تعالی و انسانیتی که همه انسان‌ها به دنبال آن می‌گردند. بعضی مواقع باید به درون خودمان رجوع کنیم ببینیم چه چیزهایی از کنگره دریافت کرده‌ایم، در جشن گلریزان شخصی که مبلغی از وجود خودش پرداخت کرده به عقیده شخصی من از درون به این نتیجه رسیده است که: کنگره جایگاهی است که من بخشش انجام دهم کنگره به ما یاد داد چگونه ببخشیم بخشیدن از زندگی خودمان، بخشیدن از مال خودمان، جان خودمان به واسطه دانایی که در کنگره کسب می‌کنیم و موثر کردن آن در مسیر زندگی خود خیلی راحت از مال، جان و وقت خودمان می‌گذریم. اما باید ببینم من در قبال کنگره چه کرده ام! من یک مقطع زمانی فکر می‌کردم به کنگره آمده‌ام و خدمت می‌کنم و تمام لطفی را که کنگره در قبال من انجام داده جبران می‌کنم و هر روزی که خدمت می‌کردم بیشتر به کنگره بدهکار می‌شدم و الان ‌هم همینطور است آنقدر انرژی و حال خوب با خودم از کنگره بیرون می‌برم. آیا این امکان جبران کردن دارد؟ خیر، مسئله این است که به درون خودمان رجوع کنیم یکی از بزرگترین مشکلات انسان در حیطه زندگی این است که خیلی زود مسائل را فراموش می‌کند. مطلبی از استاد امین خواندم که فکرم را مشغول کرد، در مورد شخصی بود که می‌گفتند؛ سلام و احوالپرسی کردم و احساس کردم مالی از آن شخص خورده ام! یک جایی یک بلایی سرش آورده‌ام، آنقدر با من بد رفتاری کرد. ولی مسئله این است که چه شخصی ضرر می‌کند؟ کنگره ضرر می‌کند یا انسان‌هایی که در جهل و نادانی هستند. راهنمایان کنگره برای خودشان خدمت می‌کنند و هیچ منتی هم سر هیچ شخصی نمی‌گذارند ولی اگر بستر کنگره در کنار راهنمای هر شخصی وجود نداشته باشد آیا من به حال خوش می‌رسم و بزرگترین جهل این است که: من حمید از یاد ببرم که راهنما چه کاری برای من انجام داده، کنگره و آقای مهندس برای من چه کاری انجام داده اند کما اینکه انسان‌هایی هستند که زود فراموش می‌کنند.

راهنما هم داخل کنگره یک وسیله است. آقای منصوری روز جمعه در پارک حضور داشتند مثال می‌زدند، می گفتند: انسان‌هایی هستند که چندین سال است که در کنگره به رهایی رسیده اند ولی یادشان رفته است که کنگره برای آن‌ها چه کرده است، یادمان می‌رود که کنگره چه چیزهایی را به ما داده، بعد خیلی راحت پشت سر کنگره، مهندس و دیده‌بان‌ها و راهنماها شروع می‌کنم به صحبت کردن، حالا صحبت کردن اگر بر مبنای واقعیت باشد اشکالی ندارد ولی اگر بر مبنای بی‌عدالتی باشد چه! چرا بعضی انسان‌ها این‌جوری هستند و خیلی زود همه چیز را فراموش می‌کنند، من اصلاً چطوری می‌توانم کارهایی که کنگره برای من انجام داده را جبران کنم هیچ راهی به نظرم نمی‌رسد چون وقتی آمدم یک قدم برای کنگره بردارم باز می‌دیدم که دریافت من خیلی بیشتر است، انشاالله تک تک ما که در مسیر کنگره قرار می‌گیریم سعی کنیم چیزی را یاد بگیریم و سپاسگزار اعضایی باشیم که آن موضوع رابه ما یاد می‌دهند، من، استاد و مربی بزرگتری در زندگی ام به غیر از آقای مهندس سراغ ندارم شما هم بگردید ببینید کسی را سراغ دارید؟ اگر پیدا کردید مثال بزنید! آقای مهندس به عنوان استاد و راهنما به ما آموزش می‌دهند که ما به مسیر زندگی خودمان برگردیم من هرچه دارم از کنگره دارم و مطمئنم شما هم غیر از این نیستید اگر ذهنیت دیگری دارید بگردید و بدانید این ذهنیت باشید که از کجا نشأت گرفته و آن را اصلاح کنید.

دستور جلسه دوم تولد اولین سال رهایی آقا مجید است. اگر بخواهم در رابطه با مجید صحبت کنم مجید همسفر نداشت، در منزل پرستاری پدر و مادرش را می‌کند، بعضی از رهجوها موقعی که در لژیون قرار می‌گیرند خیلی سخت سفر می‌کنند ولی بعضی از رهجوها خیلی راحت سفر می‌کنند مثل مجید، آنتی‌ ایکس مصرفی مجید هروئین و شیشه بود و اعتقاد داشت که هروئین و شیشه در کنگره خیلی سخت درمان می‌شود ولی این‌طور نیست و بستگی به خواسته شخص دارد اگر شخص برای سیستم زندگی خودش هدف گذاری و برنامه‌ریزی داشته باشد قطعاً به رهایی مطلوب می‌رسد و مجید جزو کسانی بود که خواسته قوی داشت در زندگی هدف و برنامه‌ریزی داشت، لطف خدا شامل حال من بود که رهجویی مثل مجید در لژیون من سفر می‌کرد مجید فوق العاده منضبط و مرتب بود هر موقع روز جمعه به او می‌گفتم که صبحانه تهیه کن این‌قدر با حوصله بسته‌بندی می‌کرد و سلفون کشی می‌کرد که من فکر می‌کردم در خانه کسی به او کمک کرده که اینطور بسته‌بندی نموده، بعد من متوجه شدم که کسی در خانه نیست که کمک کند. تمام کارها را خودش انجام داد، همیشه مرتب و منظم بود الان هم همینطور است. من این روز بسیار عزیز را به او تبریک می‌گویم، در کل آقا مجید جزو رهجوهایی است که من به‌ او افتخار می‌کنم که در لژیون من است و من هم از او آموزش می‌گیرم، خودتان و آقای مهندس و کنگره۶۰ را، تشویق کنید.

خلاصه سخنان مسافر مجید: 

سلام دوستان مجید هستم یک مسافر؛ خدا را شکر می‌کنم که با کنگره آشنا شدم و خوشحال هستم که در بین شما عزیزان حضور پیدا کردم، نسبت به من خیلی لطف داشتید چون من واقعاً لیاقت این همه لطف را ندارم. اول از خداوند و بعد هم از آقای مهندس و خانواده محترمشان ممنون هستم، از حسین آقا، آقا محسن و آقای رضایی و تمامی عزیزانی که کنگره را به شهرضا آوردند، تشکر می‌کنم چون اگر کنگره وارد شهرضا نشده بود من خودم از آن افرادی بودم که برای شرکت در کنگره به اصفهان نمی‌رفتم. چون حدود ۱۰ سال پیش هم امتحان کرده بودم و وارد یکی از شعب اصفهان شدم اما بیشتر از دو یا سه جلسه طول نکشید و فقط حواسم جمع این بود که هر یک ساعت بروم داخل ماشین و به مصرف خودم برسم، خیلی حال بدی داشتم. کار این عزیزان برای افرادی مثل من خیلی تاثیرگذار بود. من هم قبل از ورودم به کنگره غرق در تاریکی‌ها بودم خیلی مواقع با گریه مصرف می‌کردم. مصرف مواد خیلی بالا رفته بود و سلامتی‌ام نیز به خطر افتاده بود، تا اینکه باز هم پیام کنگره را از طریق یکی از دوستان گرفتم و وارد شعبه شدم در اوایل هم کنگره برایم خیلی مبهم بود اما بعد از چند جلسه برایم جا افتاد و توانستم با حس خودم یک راهنمای خوب انتخاب کنم. احساس می‌کردم انگار که آقا حمید می‌گوید که کنار من بنشین. خدا را شکر می‌کنم که سفر خوبی داشتم البته در اوایل مقداری اذیت کردم. حدوداً سه ماه سفر بودم که به پیشنهاد آقا حمید وارد سایت شدم و شروع به خدمت کردم. بعد از آن هم چند ماهی وارد قسمت اوتی شدم، الان هم به شکر خدا مسئول قسمت پورتال هستم. قرار بود تولد من حدود ۴ هفته پیش باشد اما خوشحالم که امروز و با این دستور جلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره تولد من گرفته شد. من واقعاً تولد یک سال رهایی خودم را مدیون کنگره هستم. متشکرم از اینکه به صحبت‌های من توجه نمودید.

تایپ: مسافر کامران لژیون یازدهم،مسافر عنایت لژیون سوم

ویرایش: مسافر مهرداد لژیون هفتم 

بازنگری و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .