English Version
This Site Is Available In English

حال خوشی که کنگره به من داد با ریال و عدد قابل سنجش نیست

حال خوشی که کنگره به من داد با ریال و عدد قابل سنجش نیست

جلسه اول از دوره یازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی امام قلی‌خان، با استادی راهنما مسافر امیرحسین، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من و تولد یکمین سال رهایی مسافر محمد» پنج‌شنبه 27 دی۱۴۰۳ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان امیرحسین هستم یک مسافر؛
طبق روال پنجشنبه‌ها امروز هم دو دستور جلسه داریم دستور جلسه اول کمک کنگره به من و کمک من به کنگره و تولد یکمین سال رهایی مسافر محمد.
هر زمانی که صحبت از کمک کردن می‌شود تصورات ما به کمک‌های مادی و ریالی معطوف می‌شود؛ اگر بخواهم دستور جلسه را باز کنم باید بگویم که دستور جلسه در ابتدا به کمک کنگره به من اشاره می‌کند، حال سوالی که پیش می‌آید این است که باید از خود بپرسیم که کنگره چه کمکی به من کرد و من را از کجا به کجا رساند و چه چیزی به من داد؟ آیا این حال خوشی که به من داد با ریال قابل مقایسه است؟ شما کجا را در دنیا سراغ دارید که بتواند با این سطح از کیفیت شخص مصرف کننده را به درمان برساند؟
همه ما می‌دانیم که نیست و در صورتی که این مدل از درمان در هیچ جای دنیا یافت نمی‌گردد بایستی هرگونه ذهنیت مادی را از خود دور کنیم؛ چرا که کنگره به من خانواده‌ام را برگرداند، کنگره به من دانایی داد، جایگاه اجتماعی، تفکر و حس باز داد که اینها با ریال و عدد و تومن قابل سنجش نیست‌. وقتی که الگوی ما آقای مهندس دژاکام می‌گوید هرچه من فکر می‌کنم هنوز بدهکار هستم به کنگره و هنوز حسابم با کنگره صفر نشده است و هرچه که در این مسیر به پیش می‌روم به کنگره بدهکارتر می‌شوم. پس نبایستی تصور کنیم که با پرداخت به عنوان مثال مبلغی به عنوان سرداری می‌توانم دین خود را به کنگره ادا کنم.

حتی در وادی چهاردهم می‌بینیم آنجایی که سردار طی خطابه‌‌ی خود می‌گوید: از اینکه فرصت خدمتگزاری به من دادید از همگی شما ممنونم؛ لذا می‌بینیم اگر که جایگاهی به من داده شده، من باید قدر آن جایگاه را بدانم و ممنون باشم از اینکه به من اجازه می‌دهند خدمت کنم اگر خدمت مالی انجام می‌دهم بایستی سپاسگزار سیستم باشم که به من اجازه می‌دهند به حال خوش برسم. کسانی می‌توانند لذت کمک مالی را درک کنند که در این حلقه باشند؛ سلسله موی دوست حلقه دام بلاست هرکه در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست اگر که باب لژیون سردار باز است می‌خواهد به من بخشش را آموزش دهد.
اگر برای عضویت در لژیون سردار از شما دعوت می‌شود در اصل قرار است جایگاهی ویژه به شما اعطا شود. وقتی که ما در لژیون سردار عضو می‌شویم تازه راه و فرصت جدیدی برای ما باز می‌شود و وارد بازی جدیدی می‌شویم.
کسانی که در لژیون‌های سردار عضوند به درستی درک کرده‌اند که چقدر راه زندگی برایشان هموار می‌شود، تنها جایی که آقای مهندس حرف از بیداری معنوی می‌زنند شرکت در لژیون‌های مالی است. پس لازم است که ما این خدمت کردن‌ها و شرکت در لژیون‌های مالی را به حساب کمک کردن به کنگره نگذاریم؛ چرا که ما هر کاری که کنیم در مقابل حرکت این چرخ عظیم ناچیز است.
تنها مورد که باید مد نظر داشته باشیم این است که بایستی در هر جایگاه خدمتی که هستیم وظیفه‌ای که به ما سپرده شده است را به بهترین نحو ممکن انجام دهیم. استاد عزیز آقای زرکش، در باب بخشش می‌گویند: زمانی که من بخششی انجام می‌دهم با هستی یکی می‌شوم؛ زیرا هستی همجنس خود را می‌شناسد و زمانی که همجنس خود را شناخت به او کمک می‌کند. وقتی که من خساست می‌کنم هستی می‌گوید این شخص متعلق به من نیست و تمام انرژی خود را می‌گذارد تا من را از گردونه حذف کند؛ ولی زمانی که من بخشش را تمرین کنم جزئی از هستی می‌شوم و آنجاست که تمام کائنات به من کمک می‌کنند تا به خواسته خود برسم.

واما دستور جلسه دوم تولد یک سال رهایی مسافر محمد عزیز؛
زمانی که محمد وارد شعبه امام قلی خان شد و لژیون هفتم را برای شروع سفر خود انتخاب کرد ظرفیت پذیرش لژیون تکمیل بود و محمد برای عضویت در لژیون هفتم حدود دو ماه و نیم انتظار کشید تا آنجا که آن روز قشنگ اتفاق افتاد، محمد هم مانند بسیاری از مصرف کننده‌ها با کوله باری از ترس ناامیدی و منیت وارد کنگره شد ولی با قدرت و صلابت سفر خود را شروع کرد و در طول سفر کاملاً گوش به فرمان بود.
محمد در طول سفر اول خدمتگزار سایت بود و دیری نپایید که مسئول سایت شد. بعد از خدمت در سایت در قسمت اوتی خدمت خود را ادامه داد و از آنجایی که محمد به مقدار مطلوب ظرفیت خود را کسب کرده است، این جایگاه‌های خدمتی هستند که ایشان را انتخاب می‌کنند.
با اشاره به دستور جلسه اول محمد در سفر اول خود عضو لژیون سردار شد و من این روز عزیز را خدمت خودش همسفرش و راهنمای همسفرش و در راس خدمت جناب مهندس دژاکام تبریک می‌گویم.

آرزوی مسافر محمد:
از خداوند می‌خواهم شخصی که پیام کنگره را به من داد، به کنگره وصل شود.

خلاصه سخنان مسافر محمد:
خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفته‌ام، امیدوارم همه‌ی سفر اولی‌های کنگره‌۶۰ به رهایی برسند و این جایگاه را لمس کنند.
من هم مانند خیلی از مصرف‌کننده‌های دیگر تجربه ترک‌های متعدد و ناموفق زیادی داشتم و در ادامه هم حال خوشی نداشتم و به درمان نرسیدم؛ حتی یک بار هم به کنگره مراجعه کردم؛ ولی به مرحله شروع درمان نرسیدم، زمانی که برای دومین بار به کنگره۶۰ شعبه امام‌قلی‌خان مراجعه کردم، به واسطه کلام نافذ راهنمای تازه‌واردین جذب کنگره شدم و به مرحله انتخاب لژیون رسیدم؛ ولیکن متأسفانه لژیون هفتم بسته بود و از آن‌جایی که خواسته قلبی قوی داشتم به مدت دو ماه صبر کردم تا ظرفیت لژیون آزاد شد و در لژیون هفتم زیر نظر استاد خوبم آقا امیرحسین پوزش سفر خود را شروع کردم، در ادامه پس از گذشت دو ماه از شروع سفرم وارد لژیون‌ ویلیام‌وایت شدم و سفر سیگار خود را نیز، زیر نظر استاد خوبم آقا مرتضی باقری شروع کردم و شکر خدا برای من که تصور نمی‌کردم؛ حتی یک ساعت بدون مصرف سیگار بتوانم زندگی کنم، اکنون حدود یک سال است که رها شده‌ام. نشانه درمان موفق آن است که من با افراد مصرف‌کننده سیگار یا مواد‌مخدر به سفر می‌روم؛ ولی هیچ حسی نسبت به سیگار و موادمخدر ندارم.
جا دارد از آقای مهدی صادقی راهنمای فعلی لژیون هفتم نیز تشکر ویژه کنم که آموزش‌های کنگره را در اختیار من قرار می‌دهند. در انتها از همسفرهایم تشکر می‌کنم که بال پرواز من بودند؛ همچنین از راهنمای همسفرم نیز تشکر می‌کنم. از این‌که به صحبت‌های من گوش کردید از همگی شما ممنون و متشکرم.

خلاصه سخنان راهنما همسفر الهام:
زندگی دفتری از خاطره است
یک نفر در دل شب
یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی‌هاست
یک نفر همسفر سختی‌هاست
چشم تا باز کنیم عمرمان می‌گذرد
ما همه همسفر رهگذریم
آن‌چه باقیست فقط خوبی‌هاست
بسیار تا بسیار خوشحال هستم که در برهه‌ایی از زمان زندگی می‌کنم که در مکتب آقای مهندس شاگردی می‌کنم. در کلیپی آقای مهندس فرمودند: از خداوند ممنونم که اذن خدمت به بندگانش را به من داده‌است، من هم سپاسگزار خداوند هستم که این اذن و اجازه را به من دادند تا بتوانم خدمت کنم.
خانم هاجر هم مثل همه‌ی ما همسفران با اضطراب و آشفتگی وارد لژیون شدند؛ اما خیلی زود متون کنگره را دریافت کردند و به این نتیجه رسیدند که همسفر باید برای خودش بیاید و هیچ کاری به مسافر نداشته باشد و چون مسافرشان سفر خوبی داشتند علت مهمی در حال خوب خانم هاجر بود. خانم هاجر بسیار رهجوی فرمان‌بردار و خوبی هستند، یک‌سال رهایی را به خانم هاجر، آقای محمد و راهنمای محترم آقا امیر‌حسین تبریک عرض می‌نمایم.

آرزوی‌ همسفر: آرزو می‌کنم هیچ کینه‌ای در دل‌ها وجود نداشته باشد و همه دل‌ها سرشار از مهربانی باشد.

خلاصه سخنان همسفر:
قبل از ورودم به کنگره مسافرم در مورد این مکان هیچ صحبتی با من نکرده‌بود و زمانی که من وارد کنگره شدم، جشن همسفر بود و تمام آقایان و خانم‌ها لباس سفید پوشیده بودند، کنجکاو شدم که این‌جا چه مکانی است؟ اسم کنگره۶۰ را در سایت جستجو کردم و متوجه موضوع شدم. خداوند را شاکر هستم که مسافرم بسیار سفر خوبی را انجام دادند و با موفقیت پروسه درمان را طی نمودند.
از خانم الهام و آقای امیرحسین، راهنمایان محترم تشکر می‌کنم که در طی این مسیر همراه ما بودند، در پایان هم از همه‌ی شما عزیزان که در جشن ما شرکت کردید صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم.

مرزبان کشیک: مسافر محمدرضا

تقدیم به نگاه زیبایتان
گروه سایت نمایندگی امام‌قلی‌خان

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .