English Version
This Site Is Available In English

با افرادی در ارتباط باشیم که تبادل انرژی بالایی دارند

با افرادی در ارتباط باشیم که تبادل انرژی بالایی دارند

جلسه اول از دوره بیست و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی سهروردی اصفهان، با استادی ایجنت شعبه مسافر اصغر و نگهبانی مسافر رضا و دبیری  مسافر جمال با دستور جلسۀ ((کمک من به کنگره و کمک کنگره به من)) و ((تولد اولین سال رهایی مرزبان مسافر رسول)) روز پنجشنبه 27 دی ماه  ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان اصغر هستم یک مسافر، خداوند را شاکر و سپاسگزارم که چنین فرصتی به من داد که در این مکان مقدس و با انرژی در خدمت مسافران عزیز و همسفران محترم باشم و بتوانم یک تبادل انرژی برقرار کنم. چون می‌دانیم که این فضا و بستر دارای انرژی مثبت و در جریان است و هیچگاه انرژی منفی در آن وجود ندارد.
همانطور که می‌دانید دستور جلسه ما هم به همین ربط دارد یعنی تبادل انرژی، یعنی کمک من به کنگره و کمک کنگره به من چیست؟ این دستور جلسه حالت سوالی دارد چرا که من به کنگره می‌آیم، آموزش‌ها را می‌گیرم،  وارد سفر دوم می‌شوم، جهان بینی کار می‌کنم  و کارهای خودم را انجام می‌دهم.
ولی دستور جلساتی وجود دارد که به آن اشاره می‌کند درست است که جهان بینی کار می‌کنید و راه خودتان را می‌روید ولی شما به اصطلاح طوطی‌وار یاد می‌گیرید و به واسطه همین دچار غرور و منیت می‌شوید و اصل قضیه را فراموش می‌کنید. این دستور جلسه سوال می‌کند که کمک تو به کنگره چیست؟ و کمک کنگره به تو چیست؟ 
به من اشاره می‌کند که اگر شما راه را گم کنید و قانون جبران را اجرا نکنید هیچ کار مثبتی انجام نداده‌اید. قانون جبران یعنی: توانگری، قدردانی عملی و یا به زبان ساده هر کاری و هر عملی که از انسان یا انژیوی دیگر به من رسیده است از دست خداوند بوده و من قطعاً باید قانون جبران را  عمل کنم، در غیر این صورت تبادل انرژی انجام نمی‌شود و در ما انسداد به وجود می‌آید.
وقتی انسداد به وجود آمد، یعنی ورود انسان‌های خوب یا همان مسائل مالی به روی ما بسته می‌شود یعنی قانون جبران را یاد نگرفته‌ایم یا فهمیدیم اما  فهمیدن به تنهایی اثری ندارد باید مطلب را درک، لمس وبه آن عمل کنیم. مثل شخصی که برای یادگیری زبان در فضای مجازی با زیرنویس زبان را تمرین می‌کند و می‌گوید فهمیدم، فهمیدن تنهایی اثری ندارد باید روی آن کار کند،زحمت بکشد و آن کلمات را یکی یکی تکرار کند تا آنها نهادینه شود یا در ذهن شما برای همیشه ثبت و ضبط شود. آن موقع برای همیشه زبان را یاد گرفته‌اید.
همچنین در کنگره ۶۰ ما علم زندگی و قوانین آن را یاد می‌گیریم. کنگره ۶۰ بستری بسیار سالم که در آن تفکر و انرژی زیادی وجود دارد، ما نمی‌توانیم بگوییم فهمیدیم باید بتوانیم به آن جهان بینی عمل کنیم و حتماً  قانون جبران را روی آن اعمال کنیم تا افرادی که بر سر راه ما قرار می‌گیرند ما بتوانیم به آنها بیشتر آموزش بدهیم.
ما باید با افرادی در ارتباط باشیم که تبادل انرژی بالایی دارند همانطور که آقای مهندس می‌فرمایند: اگر با عقاب همنشین باشید جایگاه شما بالاترین نقطه است ولی اگر با مگس‌ها همنشین باشید جایگاه شما پایین‌ترین نقطه است. در قانون جبران نباید کوتاهی کنیم. شعری از مولانا این مطلب بسیار زیبا را بیان می‌کند: شکر نعمت خوشتر از نعمت بود*شکرباره کی سوی نعمت رود*شکرْ جانِ نعمت و نعمت چو پوست*ز آنک شکر آرد ترا تا کوی دوست*
اما دستور جلسه دوم جشن تولد یک سال رهایی مرزبان « آقا رسول عزیز» .
تبریک ویژه به آقای امینی عزیز  که راهنمای سفر اول آقا رسول بودند ولی بخاطر قوانین در کنگره ۶۰  ما باید جلو برویم. و این قوانین را به نفرات بعدی انتقال دهیم وقتی شخصی وارد لژیون مرزبانی می‌شود راهنمای آن شخص ایجنت شعبه است، برای همین من با کسب اجازه از آقای امینی در این جایگاه قرار دارم من به آقا رسول عزیز تبریک می‌گویم به همسفر ایشان و همچنین راهنمای همسفر و به کل اعضا شعبه سهروردی تبریک می گویم.
آقا رسول هم سفر سومی می‌باشد به این منظور که گاها دیدیم که توی تولد‌ها میان برجک‌ها رو می‌زنن ایشون دو تا سفر نیمه تمام را پشت‌سر گذاشتن و سفر سوم ایشان بود، در لژیون آقای امینی به رهایی رسیدن و از دلایل اینکه در سفر سوم به رهایی رسیدند، منیت بوده و فکر می‌کرده که همه چیز رو می‌داند.
خوشبختانه در کنگره آموزش می‌گیریم که اگر درسی رو بصورت صحیح ادراک نکنیم، آن درس و آموزش رو خوب پاس نکردیم، دقیقا مثل فردی که در جنگل یک درخت را چندین بار مشاهده می‌کند گم شده و آن درخت را به دفعات تکراری می‌بیند و اینجا باید متوجه شود که گم شده است.
انسان نیز همین داستان را دارد در جهان‌بینی مثلثی داریم با عنوان دانایی اگر ما سه ضلع جهالت را روبروی مثلث دانایی قرار ندهیم، همین خواهد شد و آقا رسول خوشبختانه در لژیون چهار حضور پیدا کرد و متوجه شد که این درس را باید پاس کند که در نهایت این اتفاق افتاد و وارد سفر دوم شد.
اقا رسول یکی از مرزبان‌های این شعبه  و در حال خدمت می‌باشد و بسیار فعال و پویا این خدمت را انجام می‌دهد، بدون اینکه انتظار دیده شدن داشته باشد و به این بلوغ فکری رسیده است که بازتاب این خدمت در زندگی خودش می‌باشد، در حین این خدمت درس‌هایی وجود دارد که انشاالله پاس خواهد کرد، یکی از دیده‌بان‌ها عنوان می‌کرد که من سه تا راهنما عوض کردم، روزی خدمت مهندس رسیدم و عرض کردم که جناب مهندس  سه نفر از راهنماهای بنده دیگر در کنگره نیستند.
این قضیه مربوط به اوایل کنگره بود و آموزش‌ها به این گستردگی و به این شکل نبود و داستان کنگره به این شکل جا نیفتاده بود، کنگره هم به مانند طبیعت سیر تکاملی خودش رو طی کرد تا به اینجا رسید. در پایان به مادر آقا رسول خوش‌آمد می‌گویم که در جشن یکسال رهایی آقا رسول شرکت کردند و امیدوارم که همیشه شاهد شادی آقا رسول باشند.

اعلام سفر مسافر رسول

سلام دوستان رسول هستم یک مسافر، با بیش از پانزده سال مصرف وارد کنگره شدم، آنتی‌ایکس مصرفی تریاک، شیره و شربت تریاک، ده ماه و یازده روز به روش DST همراه با داروی OT سفر کردم، شکر خدا الان یک سال و شش ماه و هشت روز هست که به دست پر توان آقای مهندس آزاد و رها هستم، در ادامه وارد لژیون وایت شدم، پانزده ماه و هجده روز سفر کردم، رهایی از بند سیگار یک سال و شانزده روز، نام راهنما، اصغر آقا غلامی، ورزش در کنگره والیبال و تنیس روی میز.

آرزوی مسافر رسول

سلام دوستان رسول هستم یک مسافر، آرزوی من سلامتی و طول عمر آقای مهندس و جهانی شدن کنگره60 است.

سخنان مسافر رسول

سلام دوستان رسول هستم یک مسافر، من هم شاکر و سپاسگزار خداوند هستم که من را در مسیر کنگره قرار داد، از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را برای ما فراهم کردند که آموزش بگیریم و به درمان و حال خوش برسیم تشکر و قدردانی می‌کنم، از راهنمای ‏DST و سیگار خودم آقای محمد امینی تشکر می‌کنم، در طول سفر اولم خیلی به من کمک کردند و آموزش‌های زیادی را از ایشان یاد گرفتم.
از راهنمای فعلی خودم اصغر آقا غلامی تشکر می‌کنم، خیلی در کنارشان آموزش گرفتم، واقعاً صبر و آرامش را از ایشان آموزش گرفتم، از راهنمای همسفرم سرکار خانم فریبا تشکر می‌کنم که با آموزش‌های خودشان باعث شدند همسفرم به کنگره بیاید، از همسفرم که در این سال‌ها همیشه همراه و پشتیبان من بودند تشکر می‌کنم.
از مادر خوب و مهربانم که امروز  برای اولین بار به کنگره آمده و در جشن من شرکت کرده است تشکر می‌کنم،  همین‌طور از هم‌ لژیونی‌های خودم و همهٔ شما عزیزان که در جشن من شرکت کردید و با مشارکت‌های زیبای خودتان به ما انرژی دادید تشکر می‌کنم.

اگر بخواهم از دوران سفرم بگویم من از اوایل مرداد ماه سال ۹۹ وارد کنگره شدم و در شعبه خواجو ( امین گلی سابق) شروع به سفر کردم. همانطور که اصغر آقا اشاره کردند من منیت زیادی داشتم آن موقع کرونا بود و جلسات مثل الان منظم برگزار نمی‌شد و با تصمیم مرزبانی بعضی از لژیون‌ها قبل از کارگاه آموزشی و بعضی از لژیون‌ها بعد از کارگاه آموزشی فعالیت‌های خود را انجام می‌دادند ‌و  همین مسئله باعث شده بود که غیبتهای بعضی افراد زیاد شود که شامل خود من هم می‌شد.
ولی در کل من علاوه بر منیتی که داشتم نظم هم نداشتم فقط یک دارویی می‌خوردم این هم چون به اجبار به کنگره رفته بودم و حالا یک مادهٔ مصرفی جدید پیدا کرده بودم که مصرف آن خیلی راحت‌تر بود و به جای اینکه بخواهم تریاک مصرف کنم شربت تریاک می‌خوردم،
چند ماهی روی برنامه بودم ولی چون کلاس‌ها را درست و منظم نمی‌رفتم و فرمانبردار نبودم و منیت هم داشتم کم‌کم از کنگره جدا شدم و مصرفم روز به روز بیشتر شد. زمانی که من از کنگره جدا شدم برنامهٔ  دارویی من در دفترچه‌ای که راهنما برایم می‌نوشت ۰/۸ سی‌سی بود ولی  من تقریبا دو برابر بود چون طبق فرمان راهنما عمل نمی‌کردم.
بعد از مدتی به خاطر غیبت‌های زیاد و عدم فرمانبرداری از کنگره طرد شدم و دو ماه شد که از کنگره جدا شدم و در این دو ماه مصرف من تقریبا از ۱/۵ سی‌سی به ۶۵ سی‌سی در روز رسید. با خودم گفتم اگر با این رو یه جلو بروی مطمئن باش که آخر این مسیر نابودی مطلق است.
دوباره برگشتم و انضباطی شدم و شروع کردم به سفر کردن، دفعه دوم که شروع به سفر کردم یکسری موارد را برطرف کردم ولی چون ترس خیلی زیادی از خماری داشتم باز موفق نشدم، من در دوران مصرفم دو یا سه بار بیشتر ترک نکردم چون واقعا خیلی از خماری می‌ترسیدم، وقتی شب‌ها پا درد، افسردگی، ناامیدی و غیره سراغ من می‌آمد و می‌دیدم که اطرافیانم و خانواده‌ام در آرامش خوابیدند و من غداب می‌کشم از ترک کردن پشیمان می‌شدم، زمانی بود که من ۷۲ ساعت نتوانستم بخوابم.
این‌ها را که می‌دیدم می‌ترسیدم موادم را ترک کنم و همین ترس باعث شد که از فرمان مصرف راهنما عقب بیفتم، مثلا می‌گفت ۱۶/۵ سی‌سی در روز بخور من ۲۵ سی‌سی می‌خوردم و این موضوع باعث شد که در ادامه نتوانم طبق فرمان و دستور راهنما پیش بروم و داروی خودم را کم کنم، وقتی برنامه‌ای که راهنما به من  داده بود به ۰/۸ رسید نتوانستم تحمل کنم و بدنم کم می‌آورد چون چند ماهی من خودم با تشخیص خودم دارو را کم می‌کردم و جسم من بازسازی نشده بود.
وقتی به راهنما این موضوع را گفتم که ۱۰ ماه از سفر من گذشته‌ بود و تمام پوئن‌های خودم را استفاده کرده بودم ولی اصلا حالم خوب نشده بود، برای همین دوباره انضباطی شدم و چون راهنمای من می‌خواست از شعبه برود و مساف راه هم برای من زیاد بود تصمیم گرفتم که شعبه را عوض کنم و به شعبه سهروردی آمدم و آقای محمد امینی را به عنوان راهنما انتخاب کردم و وارد لژیون ایشان شدم و سفر کردم ولی قبل از اینکه وارد شوم به خودم گفتم اگر این بار هم می‌خواهی مثل دفعات قبل جلو بروی اصلاً سفر نکن و برگرد برو خانه، ولی خدا را شکر، خداوند کمکم کرد و آمدم و سفرم را ادامه دادم،  نمی‌گویم صد در صد ولی هشتاد درصد کارهایی که از من می‌خواستند انجام می‌دادم و هر کار و خدمتی که از دستم بر می‌آمد انجام می‌دادم.
من همیشه به خودم می‌گویم: سه بار به تو فرصت داده شد و کنگره برای تو سه بار هزینه کرده و الان باید سه برابر یک نفری که دفعه اولش هست باید خدمت و کمک کنی و در کارهایی که به تو واگذار می‌کنند سه برابر تلاش کنی و همیشه با همین  فکر در کنگره خدمت می‌کردم و الان هم دارم انجام می‌دهم. ان‌شاءاللّه که بتوانم بهتر از این‌ها خدمت کنم و یکی از خدمتگزاران صدیق کنگره باشم. از همه شما عزیزان که در جشن ما شرکت کردید و با سکوت زیبایتان به صحبت‌های من گوش کردید تشکر می‌کنم.

سخنان راهنما، همسفر فریبا

سلام دوستان فریبا هستم همسفر، خداوند را شاکرم که یک بار دیگر اجازه داد تا این جایگاه را لمس بکنم و در این تولد کنار شما عزیزان باشم. استاد امین می‌فرمایند  که تولدها سمبل امید هستند برای ما، که ما بتوانیم درست سفر بکنیم و این تولدها یک نشان است برای کسانی که حتی یک بار آمده‌اند کنگره و رفته‌اند باز دوباره برمی‌گردند به کنگره و جز کنگره جایی نیست که بروند و این تلاش‌های خوب است که نتیجه پیدا می‌کند.
قطعاً مسافر آقا رسول اینطوری بودند که توانستند بیایند و تلاششان ادامه‌دار باشد و به جایگاه مرزبانی برسند. این تولد خیلی زیبا را در راس به آقای مهندس خانواده محترمشان تبریک می‌گویم، به راهنماهای گرامی آقای امینی و آقای غلامی و به خود مسافر آقا رسول خیلی تبریک می‌گویم، بعد به مادر بزرگوارشان که امروز اینجا تشریف آورده‌اند  تبریک می‌گویم و به خانم رضوان عزیزم تبریک می‌گویم.
خانم رضوان بعد از رهایی مسافرشان تشریف آوردند کنگره و وارد لژیون من شدند، قطعاً حرکت درست  آقا رسول بوده، که ایشان آمدند که ببینند چه خبر است دقیقاً یادم است زمانی که آمدند فقط آن حس کنجکاویشان بود که فکر می‌کنم به اینجا کشانده شدند که ببینند در کنگره چه خبر است، یا تغییر رفتار آقا رسول بوده است.
خانم شهرزاد عزیزم می‌گفت، که فریبا هر کس که وارد لژیون شما می‌شود یک ذره‌ای از آن ذرات وجود شما در وجودشان است. خودم وقتی خانم رضوان را می‌دیدم خنده‌ام می‌گرفت که به  خانم شهرزاد می‌گفتم خانم شهرزاد من در کنگره نمی‌مانم من می‌روم و کرونا شد و من دیگر در کنگره ماندگار شدم.  خدا را شکر می‌کنم از این بابت امیدوارم که خانم رضوان هم ماندگار باشد و ۴۰ سی‌دی‌اش را بنویسد تا برویم برای رهایی‌شان تهران و جایگاه‌های مختلف را بتواند تجربه کند و امیدوارم که رهایی بعدی بتوانیم این دو عزیز را با شال راهنمایی ببینیم. خیلی ممنون.

آرزوی همسفر رضوان

سلام دوستان رضوان هستم یک همسفر، امیدوارم در هیچ خانواده‌ای مصرف کننده نباشد.

سخنان همسفر رضوان

سلام دوستان رضوان هستم یک همسفر، من هم اول خدای بزرگ را سپاسگزارم که اذن ورود ما هم به کنگره صادر شد و ما هم توانستیم بیاییم به کنگره و مسافرم به حال خوب برسد از آقای مهندس و خانواده‌شان تشکر می‌کنم که این بستر را را برای ما فراهم نمودند، از راهنمای محترم آقای محمد امینی و همچنین اصغر آقا غلامی سپاسگزارم که استادی جلسه را هم پذیرفتند.
از خانم فریبای عزیز راهنمای گرامیم  تشکر می‌کنم که از ایشان آموزش‌های ناب گرفته‌ام، همچنین از  هم لژیونی‌های عزیزم در لژیون هفتم که همیشه پر انرژی هستند تشکر می‌کنم و خیلی هم ممنون از همگی شما بزرگواران که در جشن ما تشریف آوردید خودتان را تشویق کنید.

با تشکر از تمامی خدمتگزاران سایت در قسمت‌های: تایپ، ویراستاری، ضبط صدا، دیتا شو و مسئول صوتی

تنظیم و ارسال: مسافر ایمان

مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .