باید بگویم کنگره به من کمک کرد تا بتوانم بر ترسهایم غلبه کنم، ناامیدی را کنار بگذارم و به زندگی و آینده امید داشته باشم؛ همچنین راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیرم تا زندگیام دوباره احیاء شود؛ برای من کنگره سفری بود از تاریکی به روشنایی، از قهر به مهر، از نفرت به طرف عشق، از ترس به شجاعت و...؛ چون قبل از ورود به کنگره در ظلمت و تاریکی گیر کرده بودم؛ اما با آمدن به کنگره از این برزخ نجات پیدا کردم؛
اما کمک من به کنگره۶۰؛ باید بگویم که کنگره۶۰ نیازی به کمک من ندارد؛ اگر من کمکی کنم، در اصل به خودم و دیگران کمک کردهام؛ چون در کنگره۶۰ کمک کردن چه مالی و چه خدمتی کمک به خود فرد و به آینده بچهها و اطرافیانمان است؛ چون با این کار به آرامش و حالخوش میرسیم؛ همچنین باعث میشود تا من احساس کنم که قطرهای از این اقیانوس بیکران هستم، وجود دارم و وجودم میتواند در هستی مسمر ثمر باشد.
مطلب دیگری که من از کنگره یاد گرفتم صبوری کردن است؛ مثلاً ما باید ۱۱ ماه صبر کنیم تا مسافرمان به رهایی برسد و این صبر در زندگی خودمان هم تأثیر بهسزایی دارد؛ بنابراین یاد میگیریم که در مشکلات صبر و شکیبایی داشته باشیم تا به مرحله بعدی برسیم؛ چون با صبر کردن خیلی از مشکلات حل میشود.
من باید فرمانبردار راهنمایم باشم و از دستورات او سرپیچی نکنم، سیدی بنویسم و سبد قانون یازدهم را حمایت کنم؛ درواقع کمکهایی که کنگره به من میکند قابل مقایسه با کمکهای من به کنگره نیست؛ من باید خدمت کنم تا کمی از کمکهای کنگره را بتوانم جبران کنم.
منبع: سیدی (کمک من به کنگره و کمک کنگره به من) از آقای مهندس حسین دژاکام
رابط خبری: راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
نویسنده: همسفر سیمین رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر حمیده نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
194