هفتمین جلسه از دور هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی قوچان ویژه مسافران و همسفران با استادی دنور مسافر جواد، نگهبانی مسافر امین و دبیری مسافر حامد با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» پنجشنبه 27دیماه 1403 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر
اولخداوند را شکر میکنم، که این جایگاه را تجربه میکنم و از دوستانی که به من فرصت خدمت دادند، تشکر میکنم. و برای آقارحمان عزیز از خداوند منان آرزوی بهترینها را دارم و یک تبریک ویژه هم به حسین آقا، بابت خدمت جدیدش. انشالله در این خدمت موفق باشند و روز مرد را به تمام مردان سرزمین خودم و بهخصوص مردان کنگره ۶۰ تبریک میگم. موضوع این جلسه کمک کنگره به من و کمک من به کنگره هست، کمکهایی که من در کنگره انجام میدهم، حالا اگر من از خودم بگم، امروز واقعاً جدآ از هر طرفی میخواهم حرف دل بزنم، نه این که نقابی بزنم. که من فراموش نکنم که از کجا آمدم. وخدای خودم را شکر میکنم که ۳ سالی هست از مواد و سیگار دور هستم و مغرور نشم، و گذشته خودم را فراموش نکنم که از کجا آمدم و به کجا رسیدم من اگر خودم را مثال بزنم مواد خیلی بدبختی سر من آورده بود، من هر جا که میرفتم انگشت اشاره سمت من بود، این مواد یک کاری با من کرده بود که نزدیکانم با من بدرفتاری میکردند، تا اعصابم به هم میریخت میگفت: برو همان موادت را بزن با این که سن کمی داشت، ولی یجوری با من برخورد میکردند. من الان خدای خودم را شکر میکنم، بابت آمدن به کنگره و بابت سربلندی خودم در برابر دیگران حالا از نظر من اینها همه کمک کنگره به من است. اگر کنگره نبود،من الان کجا بودم. من تمام راه ها را رفته بودم، یعنی هر جا بحث ترک مواد بود من اولین نفر بودم من از سال ۷۸ برای ترک مواد به هر جایی می رفتم تا بتوانم مواد مصرفی ام را بزارم کنار. ولی همه این راه هاخیلی کوتاه بود، ولی از زمانی که وارد کنگره شدم نزدیک ۳ سال ۸ ماه از مواد و ۳ سال از سیگار دور هستم، ولی اگر بخواهم بگم من چه کمکی به کنگره کردم واقعاً در قبال کارهای کنگره چیزی نیست. حالا درست یک زمینی اهدا کردیم به کنگره یا مبلغی بابت پهلوانی یا دنوری، اینها درقبال کمک کنگره چیزی نیست. من دوستانی داشتم که مصرفهای خیلی بالایی داشتن والان زیر خروارها خاک خوابیدن. و خدا را شکر میکنم من الان هستم در کنار شما، کنگره چه به من داد. من زمانی هر جا میرفتم با دوستانم خجالت میکشیدم، ولی الان باکمال افتخار میگم اگر بخواهم دوستانم معرفی کنم به کسی با افتخار این کار میکنم اگر در زمان مصرف من یک وسیله گم میشد، میگفتند: کار دوستان جواد بود، ولی الان خدا شکر به دوستان افتخار میکنم، بچههای کنگره مثل خانواده دوم خودم دوست دارم و این از لطف زحمتهای آقای مهندس بوده و برای انجامداین عمل عظیم تشکر می کنم، من زمانی که پیش مهندس رفتم بابت کمک مالی ایشان به من گفت: نباید انتظاری از کنگره داشته باشی، نباید توقعی داشته باشید. زمانی که مصرف کنده بودم با دو متر قد ۷۰ کیلو وزن داشتم، من وقتی عکسهای زمان مصرف خودم را میبینم، خودم از خودم خجالت میکشم. کنگره حس نفرت را از من گرفت، کنگره بخشش را به من یاد داد. من که فقط دست بگیر داشتم، دست بِده بههیچ عنوان نداشتم.
تایپ و ویرایش : مسافر حامدلژیون دوم
ارسال خبر: مسافر حامد لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
126