English Version
This Site Is Available In English

نباید چشمم را به روی درمانی که رایگان به من اهدا شد ببندم

نباید چشمم را به روی درمانی که رایگان به من اهدا شد ببندم

به نام قدرت مطلق الله

موضوع: خلاصه عملکرد لژیون 11

سلام دوستان داوود هستم یک مسافر

 شاکر و سپاسگزار یاور بر حق هستم که توفیق داد یک بار دیگر در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۱۶ حضور لژیون یازدهم شعبه سهروردی به استادی راهنما، مسافر حمید و اعضای پر از عشق این لژیون برسم تا از عملکرد این لژیون در مورد دستور جلسه: کمک کنگره به من و کمک من به کنگره، گزارشی تهیه کرده و در راستای خدمت و همچنین آموزش به بقیه اعضا، تقدیم گردد. لژیون با مشارکت راهنمای محترم آغاز به کار کرد.

سلام دوستان حمید هستم یک مسافر،
در حقیقت، قبل از اینکه من بخواهم بگویم که اولین کمک کنگره به من چه بوده است؟ کنگره کمکش را به من انجام داده و آن اجازه ورود به کنگره بوده است. بعد از آن در همان وهله اول اسم معتاد را از روی من برداشت. همان اسمی که جامعه هم بر آن تاکید داشت و خود من هم باور جز این نداشتم و به جای آن من را مسافر خطاب کرد.
با این جابجایی واژه‌ها، شخصیتی که توسط نیروهای اهریمنی از من ربوده شده بود را، البته که در طول زمان به من بازپس داد. سپس درمانی رایگان را به من اهدا کرد آن هم با روشی به نام دی‌اس‌تی که در دنیا بی‌نظیر است. کنگره به من آموزش داد که: خود کرده را تدبیر هست و من را متوجه این موضوع کرد که من یک نردبانی را به نام اعتیاد در طول سالیان متمادی بالا رفته‌ام و اکنون به پله مثلاً بیستم آن رسیدم.
حال من باید این سؤال را از خودم بپرسم که: آیا می‌توان از پله بیستم یک دفعه پایم را روی پله اول بگذارم و پایین بیایم؟ و یک جواب مشخص و قطعی داشت که: خیر. این امر امکان پذیر نیست و اگر هم آن را انجام دادی ‌به پایین سقوط کرده و زخمی می‌شوی و یا در نهایت غذایی هستی، نیم‌پخته. کنگره به من پارامتر زمان که یک روش الگویی است و از طبیعت و کتاب آسمانی الهام گرفته شده است را تفهیم نمود.
همان زمانی که طی کردن آن تسکین دهنده بسیاری از آلام و دردهای من بود. با مدیریت زمان، من به شایستگی رسیدم. من در کنگره آداب و معاشرت را فرا گرفتم. کنگره به من تعهد در همه امورات زندگی و همچنین چگونگی استفاده از کمترین امکانات موجود که از آن به قناعت تعبیر می‌کنیم را آموزش داد. کنگره من را با خوشحالی دیگران خوشحال کرد و از ضرر دیگران، حتی دشمنانم ناراحت.
این مکان  علاوه بر درمان من، بنده را در دو مسیر مادی و معنوی توأماً رشد داد. کنگره به من کلید گنج و جواهر درونی خودم را داد ولی یادآور شد که پیدا کردن رمز آن بر عهده خود توست. آن را بیاب و بیرون بکش. من نظم و انضباط را آموختم. کنگره به من مسیر تبدیل شدن از حنظل به خرما را، با استفاده از همین تاریکی اعتیاد نشان داد. این‌ها بخشی از کمک کنگره به من بوده است.
حال من چگونه می‌توانم این همه الطاف را جبران نمایم؟ و اما جواب را به دو بخش تقسیم می‌کنم؛
۱-سفر اول: من باید بدانم که هر یک از این صندلی‌ها هزینه سنگینی برای مهیا شدنش پرداخت شده است. من با سفر کردن درست، روی برنامه بودن، به وقت آمدن و رفتن و سی دی نوشتن می‌توانم تا حدودی دین خود را به رایگانی درمانم اداء کنم. من نباید در هنگام عبور سبد روی خودم را از قانون سبد یازدهم برگردانم. باید گوش به فرمان راهنما باشم تا درمانی درست و با کیفیت داشته باشم. در غیر این صورت و عدم رعایت مراتب فوق، حق‌الناس بر ذمه من می‌باشد که گناهی است بزرگ و نابخشودنی.
۲-سفر دوم: حال که من درمان شدم حتماً باید خدمتگزار باشم. من نباید چشمم را به روی درمانی که به رایگان به من اهداء شد را ببندم و بی‌تفاوت عبور کنم. باید در هر پست و جایگاهی که امکانش برای من باشد، خدمتگزار باشم. از لحاظ مادی می‌توانم در لژیون سردار شرکت کنم و بهای درمان خودم را  بپردازم.

سلام دوستان جواد هستم یک مسافر،
از نقطه نظر من همان روزی که یک نفر، یک سایت و یا از هر طریق دیگری کنگره به من معرفی شد، شروع کمک کنگره به من رقم خورد. در زمان ورود من اطلاعاتی در مورد کنگره نداشتم و فکر می‌کردم اینجا یک دارویی مانند متادون به من می‌دهند و این دارو همیشگی است. با حضور در جلسات دیدم که: افرادی که اصلاً در تصور من نمی‌گنجید که روزی مواد مصرف نکنند بر روی سکو قرار می‌گیرند و اعلام رهایی می‌کنند.
کنگره معجزه را در هر لحظه به من نشان داد. کنگره به من آموزش‌هایی داد که فکر نمی‌کنم در جایی دیگر نظیرش باشد و آن هم به صورت مجانی. چهل فایل صوتی که در سفر اول به من ارائه داد نه تنها در بحث درمانم، بلکه در کلیه مسائل زندگیم راهگشا بود. در پایان کنگره به من درمان اعتیاد را پیشکش کرد و نه ترک آن را.
حال من در مقابل این الطاف چه می‌توانم بکنم؟ یک رهجو در سفر اول می‌تواند با فرمانبرداری، داشتن یک سفر خوب، یک درمان درست و با کیفیت، مقداری از این دین را پرداخت کند. پس از درمان در سفر دوم ما با خدمت کردن، می‌توانیم این چرخه را ادامه بدهیم. این خدمت در هر جایگاهی که می‌خواهد باشد، فرقی نمی‌کند.
مهم حس کار است که من باید آگاه باشم که در حال پرداخت زکات درمان خودم هستم. من باید الگوی یک فرد درمان شده کامل و با تعادل باشم. چون حتی با رفتارم می‌توانم در گسترش شعاع این دایره سهمی از خود ادا کنم. من باید بدانم که رفتار من به عنوان سفیر کنگره در بیرون می‌تواند از سوی دیگران رصد شود و به همان میزان برداشت و اجرا گردد.

سلام دوستان مهران هستم یک مسافر،
من قبل از ورود به کنگره باید با افکار خودم یکدست بشوم که آیا می‌خواهم درمان بشوم یا خیر؟ اگر جواب سوالم مثبت بود، باید تحت حرمت‌ها و قوانین کنگره حرکت کنم. اگر هم جواب منفی بود، قبل از اینکه ورود کنم برگردم. نه که به اینجا بیایم و یک صندلی را که می‌تواند جای نفری دیگری باشد که می‌خواهد به ضرس قاطع درمان شود را بگیرم و حق‌الناس انجام دهم.
درست سفر کردن من و فرمانبرداری از راهنما کمک من، اول به خودم و سپس به کنگره است تا بتوانم در ادامه  مانند همان چشمه‌های جوشانی باشم که از خود جوشش دارند و در آموزش‌های کنگره مخصوصاً وادی یازدهم مفصلاً در مورد آن توضیح داده شده است.

 در پایان بنده از طرف خودم و اعضای سایت شعبه سهروردی از راهنمای لژیون یازدهم، مسافر حمید و اعضا لژیون بابت اجازه حضور در لژیون سپاسگزارم.

تهیه گزارش، تایپ و ویراستار: مسافر داوود ل۱۴
ارسال: مسافر ایمان

مسافران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .