جلسه پنجم از دوره دوازدهم كارگاههای آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی دکتر علیرضا به استادی راهنما همسفر فرزانه، نگهبانی همسفر سارا و دبیری همسفر مهناز با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز دوشنبه ۲۴ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
اَلمِنَّةُ لِلَّه که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است
خداوند بزرگ را شاکرم که بار دیگر اذن ورودم به کنگره برای خدمت کردن و آموزش دیدن صادر شد. از نگهبان جلسه، ایجنت نمایندگی و همه شما عزیزان که به بنده فرصت خدمتگزاری را دادید، تشکر میکنم. دستور جلسه این هفته کمک من به کنگره و کمک کنگره به من است؛ این دستور جلسه مرا به یاد اولین روزهایی که وارد کنگره شدم میاندازد. آن زمانها ترکشهای اعتیاد و مشکلات زندگی، من و خانوادهام را زخمی و مستأصل کرده بود؛ ولی کنگره ما را از پرتگاهی که نزدیک بود در آن سقوط کنیم، در آغوش امن خودش قرار داد، پناهمان شد و مسافرم را درمان کرد. این سیستم یک پکیج کامل و یک خوان گسترده از آن چیزی است که انسان برای برطرف کردن نیازهای مادی و معنوی زندگیاش، به آن احتیاج دارد و با آموزشهای ناب جهانبینی مانند یک دستگاه سونوگرافی لایهها، طبقات زیرین، ویژگی و صفات شخصی من را به خودم نشان داد تا بدانم چه نقاط مثبت و منفی یا نقاط ضعف و قوتی دارم؛ همچنین متوجه شوم که چه استعدادهایی دارم، چه کارهایی را باید انجام بدهم و چه کارهایی را نباید انجام بدهم. کنگره خیلی چیزها به ما آموخته است؛ تکتک کتابهایی که برایمان نوشته شده یا سیدیهایی که جناب مهندس بازگو میکنند، در هر کدام از آنها چندین درس نهفته است.
موضوعی که مورد توجه من قرار گرفت این بود که ما در هر سنی میتوانیم جهت آموزش، تحصیل، جبران خسارت و کمک به دیگران اقدام کنیم. شاید خیلی از همسفران بگویند ما قبل از ورود به کنگره هم به دیگران محبت، خدمت و کمک میکردیم؛ اما چرا عمل به ظاهر نیکمان به نتیجه نمیرسید، امور خیرخواهانه به شر و دعوا تبدیل میشد و حالمان خوب نبود؟! زیرا ما عمل سالم و ویژگیهای آن را نمیشناختیم و قبل از کنگره هیچ دانایی و اطلاعاتی نداشتیم، اگر هم چیزی میدانستیم آنها را عملی نمیکردیم و راه و روش صحیح را به کار نمیبردیم.
این کارگاههای آموزشی کنگره بود که با دقت و ظرافت جهانبینی را به من آموخت و یاد گرفتم که باید اندازه، میزان یا ظرفیتها را بدانم، سپس دست به انجام کاری بزنم. همه اینها را کنگره برایم انجام داد که چه موقع احترام بگذارم، چه زمانی صحبت کنم؛ بهعبارتی زمان و مکان مناسب انجام هر کار یا صحبت کردن را آموختم و این باعث آرامش در زندگیام شد. امکان دارد برخی از این آموزشها در بیرون از کنگره هم باشد اما مسئله مهم این است که بایستی پشت هر چیزی تفکر سالم و روش درست قرار بگیرد تا به نتیجه مطلوب برسد. گر انگشت سلیمانی نباشد، چه خاصیت دهد نقش نگینی!
روش DST که جناب مهندس به ما آموزش دادند و در تمامی مراحل زندگی خود از آن استفاده میکنیم، برایمان بسیار کارساز و گرهگشا میباشد. استاد سردار میفرمایند: همه ما برای آموزش و خدمت پا به این جهان گذاشتهایم پس اگر این موضوع را درک کنیم و دو مؤلفه آموزش و خدمت را در اختیار سایر انسانها قرار بدهیم، قطعاً به خوشبختی، سعادت و حال خوش دست پیدا میکنیم. کنگره خدمتهای زیادی برای من انجام داده، حال من فرزانه باید چگونه آنها را جبران کنم؟! به عقیده من اینجا تنها جایی است که وقتی خدمت میکنیم، بیشتر بدهکار میشویم! ممکن است بپرسید مگر میشود؟ در پاسخ میخواهم بگویم بله چنین چیزی ممکن است؛ زیرا زمانی که خدمتی انجام میدهیم، همزمان آموزش هم میگیریم و این برای ما بسیار خوب است.
قبل از ما افرادی مانند مرزبانان، ایجنت، راهنمایان و عزیزان سفر دومی که در سایت خدمت میکردند، برای به تعادل رسیدن و بهتر شدن زندگیمان زحمات بسیاری کشیدند که جبران این زحمات برای من بسیار سخت خواهد بود. جناب مهندس میفرمایند: هستی بر مبنای دریافت و پرداخت است؛ یعنی هم بدهم و هم بستانم، هم خدمت بگیرم و هم خدمت کنم، هم آموزش ببینم و هم آموزش بدهم، اين نيست که فقط دریافت کنم؛ زیرا این کار آسیب زیادی به من وارد میکند. بایستی حواسم باشد زمانی که کنگره خدمتگزاری میخواهد، خدایی نکرده از زیر بار آن شانه خالی نکنم و نگویم دیگران هستند، در توانم نیست یا وقت آن را ندارم؛ بلکه سریعاً برای خدمت کردن بروم و در حفظ گوهری که اینجا به من عطا کرده کوشا باشم.
روزی بهلول در آفتاب سوزان به خاک چنگ میزد، به او میگویند: بهلول چه میکنی؟! میگوید سایهام بر خاک افتاده و هر چه تلاش میکنم تا آن را بردارم، نمیتوانم! این تمثیل ما انسانها است که از اصلیترین چیزها چشمپوشی میکنیم، به نکات کم ارزش اهمیت میدهیم و وارد حاشیه و معرکهگیری میشویم؛ بهعبارتی اصلیها را فراموش و به فرعیها توجه میکنیم. اگر مسافر شما به کنگره نمیآید یا هنوز رها نشده اشکالی ندارد، مهم آرامش و آسایشی است که به آن رسیدهاید و نباید در سفر کردن مسافرتان دخالتی داشته باشید.
جناب مهندس که ریشه درخت تنومند کنگره۶۰ هستند و در واقع آغاز تولد، حرکت و رشد این سیستم میباشند، میفرمایند: حساب من با کنگره صفر است پس ما باید حواسمان را جمع کنیم و اگر جایی خدمتی انجام دادیم، فکر نکنیم کار بسیار بزرگ یا جبران خسارت کردهایم؛ زیرا زمانی که آقای مهندس اینچنین میگویند، دیگر حساب ما مشخص است. بنابراین اگر پولی در سبد میاندازیم یا لژیون مالی را حمایت میکنیم؛ در واقع داریم وظیفه انسانی خودمان را انجام میدهیم.
تایپ و ویرایش: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر آیسان (لژیون نهم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
1536