جلسه هشتم از دوره دوم لژیون سردار نمایندگی پرند با استادی مسافر حجت نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر امید با دستور جلسه "کمک من به کنگره و کمک کنگره به من" دوشنبه 22 دی 1403 ساعت 15:45 آغاز بهکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حجت هستم یک مسافر، خداراشکر میکنم که خداوند اذن داده است تا امروز در کنار شما باشم، از ایجنت محترم، نگهبان جلسه و راهنمای عزیزم تشکر میکنم.
اوایل که وارد کنگره شدم فکر نمیکردم که بتوانم ترک کنم دیدم کنگره با تمام کلاسها و NGOهای دیگر متفاوت است.
من با روش جدید DST و کم کردن پلهپله و تدریجی با داروی OT درمان شدم و متوجه شدم کنگره60 با تمام مراکز درمانی متفاوت است و به لطف خدا با یاری راهنما و مشارکت دوستان آموزشهای جدیدی را دریافت کردم، در کنگره غیر از اینکه اعتیاد درمان میشود بلکه یاد میگیرم که از مسائل ضد ارزشی فاصله بگیرم، بتوانم با خدمت کردن چه جانی و چه مالی خودم را رشد بدهم و آموزشها را آنطور که باید اجرا کنم و روش درست زندگی کردن را بیاموزم، اگر در خصوص خدمت مالی بخواهم صحبت کنم، در گذشته هر نوع خدمت مالیایی که انجام میدادم برای تایید طلبی بود یا اینکه از شخص مورد نظر خوشم میآمد و به او کمک میکردم اما.
خدمت کوچکی که در کنگره انجام میدهیم خیلی متفاوت است و این کمکهای مالی در جایی خرج میشود که ارزش مالمان را افزایش میدهد و همین باعث شد که بتوانم برای دنوری اقدام کنم، سوای اینکه از آن موقع بیپول نشدهام بلکه اتفاقاتی در صورپنهان برایم افتاده است که من متوجه شدم هر کاری که میکنیم برای خودمان است از همه نظر، من خودم زمانی که در لژیون سیگار شرکت کردم آن موقع بیماری زونا هم گرفته بودم و یک روز از درد شدید با همسرم رفتیم دکتر و سرم وصل کردم و وقتی متوجه شدم راهنمایم در جایگاه استادی نشستهاند با سرم و با همان احوالات گفتم باید خودم را برسانم و آمدم و رسیدم، چون متوجه شدم کنگره جایی است که من را کمک کرده است و من باید این مکان را برای خودم حفظ کنم، اینجا به من زندگی داد احیا کرد احیا از حی میآید یعنی زنده کردن، من دوباره زنده شدم، همانطور که خودم رها شدم کمک کنم تا امثال من هم در این مکان به درمان برسند، ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
تهیه و تنظیم: همسفر فرهاد لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
319