English Version
This Site Is Available In English

تصاویر ذهنی می‌تواند در ما اثر شگرفی داشته باشد

تصاویر ذهنی می‌تواند در ما اثر شگرفی داشته باشد

در وادی اول تفکر را مطرح کردیم که اولین قدم؛ برای انسان تا بتواند به صلح و آرامش برسد و کارهایش را درست انجام بدهد؛ وادی تفکر است که برای اقدام به انجام هرکاری؛ باید تفکر و اندیشه کند، حتی اگر می‌خواهد غیبت کند، باید اندیشه کند که غیبت را انجام بدهد یا ندهد. استادی می‌گفت: «در قرآن آمده است که مسئله غیبت آن‌قدر مشمئزکننده است که می‌گوید: آیا دوست دارید گوشت مرده برادر خود را بخورید؟» ما باید مواظب باشیم که چه‌کار می‌کنیم و چه می‌گوییم. به رسول خدا گفتند که یکی از زن‌ها قدش کوتاه است گفت: «استغفار کن! برای‌چه گفتی که قدش کوتاه است، چرا این‌کار را کردی، چرا چنین عملی را انجام دادی، چرا پشت سرش غیبت کردی؟» در داستان دیگری از حضرت مسیح که از جایی عبور می‌کرد سگ مرده‌ای بود که بوی تعفن گرفته بود و همه اطرافیان گفتند که‌ این سگ چقدر بوی بدی می‌دهد؛ ولی حضرت مسیح گفت: «دندان سگ چقدر سفید و قشنگ است.» ما نباید سریع نقاط منفی آدم‌ها را ببینیم ما خیلی چیزها به فکرمان می‌رسد که می‌گوییم ما اصلاً به درد نمی‌خوریم و هیچ ارزشی نداریم. در این وادی می‌گوید: «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد.»؛ یعنی هیچ مخلوقی، فقط منظور انسان نیست؛ یعنی هرکس قدم به این حیات می‌گذارد و هیچ‌کدام بیهوده، الکی و تصادفی نیست و هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم؛ این نیست که هیچ ارزشی و قیمتی نداریم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم و اگر خودمان خیال کنیم که ارزشی نداریم؛ ولی باز هم ارزشی داریم. جنگ نرم؛ یعنی جنگ قلم، افکار، اندیشه و ... جنگی نیست که سلاح برداریم و بجنگیم. هر کس ممکن است؛ مشکل مریضی یا شکست در عشق داشته باشد، وقتی‌که مشکل به‌‌خوبی حل شود این اندیشه، افکار و جهان درون تبدیل به شهر آباد و یک فرد متعادل می‌شویم؛ تا بتوانیم به طرف نیروی بیشتری قدم برداریم.

ما به دلایلی که خودمان هم ندانستیم، جهت را سال‌ها گم کرده‌ایم. بعضی از چیزهایی که اهمیت ندارد برای ما ارزش شده که این غلط است؛ شاید خیلی چیزها از نظر ما ارزش شده؛ ولی بعداً برای ما ضدارزش باشد یا برعکس. مثلاً ما دزد نیستیم و ناراحت هستیم که چرا دزد نیستیم و از این‌که دزدی نمی‌کنیم آدم‌های بی‌عرضه‌ و دست‌و‌پا چلفتی هستیم و هیچ ارزشی نداریم. ما راه‌مان را باید پیدا کنیم و همه گم‌گشتگان هستیم. وقتی کار، تلاش و کوشش کنیم به یک قدرتی می‌رسیم که در توانایی‌های‌مان خلل ایجاد نشود؛ یک نفر اگر حرف کوچکی بزند تمام توانایی ما به‌هم می‌ریزد؛ مثلاً تو چقدر پیر شدی، چقدر رنگت پریده؟ فوری به‌هم می‌ریزیم و با کوچک‌ترین ایرادی که از ما می‌گیرند شخص به‌هم می‌ریزد. گاهی اوقات در جامعه در‌اثر همین حرف‌ها، صحبت‌ها، درگیری و دعوا می‌شود توانایی و ساختارش به‌هم می‌ریزد؛ ولی اگر تفکر و اندیشه درست شود و از او نقدوانتقادی شود اگر درست باشد قبول می‌کند، اگر ناجوانمردانه باشد یک لبخندی می‌زند، برایش مهم نیست و در توانایی او خلل حاصل نمی‌گردد. باید به وضعیتی برسیم که هرکجا نوری را دیدیم به طرفش برویم تا به روشنایی برسیم. نور سنبل انسانیت و پیشرفت خوبی است. همه مطالب در درون و برون ماست که مانند قله‌های آتشفشان هستند. شکافتن این جمله ممکن است ده رقم معنی داشته باشد؛ این نیست که یک معنی و مفهوم دارد.

ما فقط جسم نیستیم و نفس هم نیستیم. نفس را اصطلاحاً روح در نظر می‌گیریم تا بهتر بفهمیم روح هم داخل و هم خارج ما است و هم نیست؛ چون جنسش فرق می‌کند. همه مطالب در ساختار جسم ما، ساختار قالب مثالی و یا سایر کالبدها مانند قله‌های آتشفشان هستند. مطالب درون و برون ما، چیزهایی که خودآگاه و ناخودآگاه ما هستند که اگر به آنها توان حرکت بدهیم می‌دانید چه می‌شود؛ می‌تواند تغییر ایجاد کند و انسان را از یک وضعیت به وضعیت دیگر در آورد. تصاویر ذهنی می‌تواند در ما اثر شگرفی داشته باشد. پس بدانید که تصاویر در ذهن ما تولید می‌شود، ظهور می‌یابند و از درک ما دور هستند؛ مانند چشمه‌هایی هستند که می‌تواند به بحر برسند. ما دراثر تفکر غلط یا حرکت در مسیر ضدارزش‌ها برای خود مشکلاتی را به‌وجود آورده‌ایم. باز نکته‌ای که فوق‌العاده مهم است که تفکرات غلط یا حرکت در مسیر ضدارزش‌ها قطعاً می‌تواند روی ساختار جسم تخریب‌هایی ایجاد کند و خود را به‌صورت انواع بیماری‌های جسمی و روانی نشان دهد که در پزشکی به آن سایکوسوماتیک می‌گویند. حالا ممکن است بعضی از ما دراثر ایجاد مشکلات گوناگون و پیشرفت بیماری جسمی و روانی در وجود ما این‌طور تصور کنند که همه‌چیز تمام شد و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد. پس اگر به مطالبی برسیم که تصور کنیم بیهوده پا به هستی گذاشته‌ایم؛ باید مطمئن باشیم که این پندار و تصور نادرست ماست و نتوانسته‌ایم به هسته درونی یا فلسفه وجودی آن‌چیز پی ببریم. انسان وقتی پا به هستی گذاشت نیروی مافوق یا قدرت هستی او را به یک دوراهی هدایت کرد و این دوراهی یکی تاریکی و دیگری روشنایی است. اصولاً انسان تاریکی‌ها را برای پی بردن به عظمت روشنایی تجربه می‌کند. ما تا قهر را نفهمیم مهر را نمی‌فهمیم یا گرسنگی را باید بکشیم تا سیری را بفهمیم.

اما موقعی‌که انسان در تاریکی‌ها فرو رفت؛ بایستی از گذرگاه‌های بسیار سخت عبور کند و اگر توانست از این گذرگاه‌ها جان سالم بدر برد آن‌وقت انسانی کارآزموده و رها خواهد شد. نکته حائز اهمیت در این‌جاست که ما در جهان هستی تنها و بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفت‌انگیزی به‌نام نیروی قدرت مطلق یا خداوند و یا نیروی برتر وجود دارد که می‌تواند یاری‌رسان ما باشد و ما را مورد هدایت و رحمت خویش قرار دهد. جلب حمایت این نیرو، سازو‌کار خودش را دارد و شرط اول آن دوری از ضدارزش‌ها، پرداختن به ارزش‌ها و راه رفتن در مسیر یا صراط مستقیم می‌باشد. حال ممکن است بعضی از ما بگوییم که ما به نیروی برتر اعتقادی نداریم که البته هرکس در افکار و اندیشه خود مختار است؛ ولی باید به این نکته توجه کنیم که ما هنوز حتی ساختار یک سلول از میلیاردها سلولی که جسم ما را تشکیل داده‌اند را نمی‌شناسیم و اطلاع چندانی از عمق وجودی آنها را نداریم. باز هم حتی نظارت و کنترل بر امور اداره جسم خود را هم نداریم. برای مثال کافی است یک مشکل بسیار کوچک در مسیر خون‌رسانی قلب یا مغز ما به‌وجود بیاید؛ فکر می‌کنید چه خواهد شد؟ پس بهتر است به‌جای این‌که بگوییم این را قبول نداریم کمی تفکر کنیم و به فلسفه وجودی، حیات خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم و بدانیم که ما هم جهت بیهودگی و یا تصادفی پا به حیات نگذاشته‌ایم. فلسفه وجودی ما و خلقت آن‌قدر عظیم و ادامه‌دار است که ما حتی به ذره‌ای از شناخت آن پی نبرده‌ایم ولی این امیدواری را بایستی داشته باشیم که یوسف گم‌گشته باز آید به کنعان غم مخور و یا پایان شب سیه صبح سپید است. بعد از سیاهی شب، خورشید عالم‌تاب طلوع خواهد کرد. باید تا زمانی‌که حیات داریم فرد و یا فرمانروای لایق و باشهامتی که بر کشور وجودی خودمان؛ یعنی جسم‌مان حکمرانی می‌کند باشیم؛ بایستی به آرامی سازندگی را در قسمت جسم، روان و جهان‌بینی خود به‌وجود آوریم. خوب بدانیم که هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

منبع: سی‌دی وادی دوم
نویسنده و تایپ: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .