به نام قدرت مطلق "الله"
سومین جلسه از شصتمین دوره سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران در نمایندگی پرستار با استادی: راهنما مسافر امیر، نگهبانی: مسافر حسین و دبیری: مسافر مهدی با دستور جلسه « کمک کنگره به من و کمک من به کنگره » در روز شنبه مورخ بیست و دوم دی ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان، امیر هستم یک مسافر؛
خیلی خوشحالم و خداوند را شاکر هستم که یک بار دیگر میتوانم در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم و از نگهبان و دبیر عزیز که اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند نیز سپاسگزارم.
دستور جلسه "کمک کنگره به من و کمک من به کنگره" میباشد، کمک کنگره به من برای هر کس شرایط خاص خودش را دارد و هر کس خودش میداند که کنگره برایش چه کاری انجام داده است، این جمله در کنگره که در نوشتارهای لژیون سردار بیشتر خوانده میشود: "فرّ انسانهای بر باد رفته و در خاکسترها مدفون شده به آنها پس داده خواهد شد مشروط بر آن که خود را طلب نمایند"؛ من خیلی این جمله را در ذهنم مرور میکنم و خیلی وقتها و در خیلی جاها پیش میآید و در اتفاقاتی که برایم میافتد همیشه به یاد این جمله میافتم و یادم میآید آن فرّی که داشتم یعنی همان فرّی که خداوند به همه انسانها داده بود واقعاً زیر خاکسترها داشت مدفون میشد و داشت بر باد میرفت و لطف خدا شامل حالم شد که توانستم مسیر کنگره را پیدا کنم و وارد کنگره شوم.
کنگره برای من این کارها را انجام داد که اگر من به کنگره نیامده بودم الان احتمالاً خانوادهای در کنارم نبود و به احتمال زیاد کار من با همسرم به جدایی میکشید و واقعاً ممکن بود که این اتفاق برای من بیفتد، اگر به کنگره نیامده بودم نمیدانم اصلاً الان چه وضعیت و چه جایگاهی داشتم و چه شخصیتی داشتم و کجای کار قرار داشتم؛
زیاد نمیخواهم به این احتمالاتی که پیش رو داشتهام فکر کنم و بیشتر دوست دارم به این بپردازم که الان که اینجا هستم چه اتفاقی برایم افتاده است؛ خُب قبلاً در یک جمعهایی بودم مخصوصاً اواخر زمان مصرفم، و حالا همه دوستان تجربهاش را دارند که اوایل مصرف اوضاع فرق میکند و واقعاً انسانها تا خسته نشوند به کنگره نمیآیند، من هم واقعا دیگر خسته شده بودم و دنبال یک راه نجات میگشتم
و وقتی الان مقایسه میکنم این جمع شعبه پرستار که الان در آن هستم این لطف بزرگیست که کنگره در حق من کرده است، سلامتی که الان دارم لطفی است که کنگره در حق من کرده است، مهمترین موضوع هم آرامشی است که خودم دارم و آرامشی که درون خانوادهام هست، جایگاهی که دارم جایگاهی که بین خانواده خودم دارم جایگاهی که بین کل فامیل دارم همه اینها در معرض خطر قرار گرفته بود و داشتم آن خطر را احساسش میکردم؛
اواخر مصرفم همه اینها را لمس میکردم و داشتم نگران میشدم و همیشه دنبال راه نجاتی میگشتم و خدا را شکر میکنم که راه نجات برای من پیدا شد.
یک خاطره هم هست که در کنار همه خوبیهایی که کنگره به من کرده این خاطره را هم تعریف میکنم و به نظر من این اتفاق نه یک دنیا بلکه هزار دنیا برای من و برای هر مسافر دیگری ارزش دارد، من این موضوع را هم ديدهام و هم خودم در مقطعی از زندگی آن را تجربه کردم؛ بچههایی هستند در مقطع کودکی و حتی در حد دبیرستانی که پدر آنها مصرف کننده است ولی آنها دوست ندارند کسی پدرانشان را ببیند، شاید شما هم دیده باشید و من خودم هم ديدهام البته در دوران بچگی ام این حس تلخ را تجربه کردم؛
چند وقت پیش که تابستان بود در مدرسه فوتبال پسرم یک پسری دیگر از اعضای تیم فوتبال ۱۱ ۱۲ ساله هایشان است که خیلی هم بازیاش خوب است و حتی از سایر بچهها بهتر است، پدر این بنده خدا برای تماشا در آنجا حضور داشت که از قضا مصرف کننده هم بود، من به هرشکل که خواستم پیام کنگره را به ایشان بدهم نشد بعد این پدر برای اینکه پسرش او را نبیند پشت درختان پنهان میشد و گاهی کمی جلو میآمد تا بازی را ببیند و دوباره پنهان میشد و من اینگونه احساس کردم که انگار از قبل با پسرش هماهنگ کرده بود تا کسی او را نبیند و از اینکه دوستان پسرش او را ببینند خجالت میکشید؛
ممکن بود آنجا من جای آن پدر باشم و این خیلی سخت است ، حتی فکرش هم برای آدم آزاردهنده است و خیلی سخت است اینکه پسر آدم نخواهد دیگران پدرش را ببینند، ولی خوشبختانه در مورد من اینگونه نیست و پسرم پافشاری میکند که من هنگام بازی آنجا حضور داشته باشم و بازی او را ببینم، دخترم هم همینطور است؛
از اینکه کنگره ۶۰ سلامتی را به من داده واقعا سپاسگزارم و از اینکه فرصت خدمت کردن را به من داده است از کنگره بسیار ممنونم؛ خداوند فرصت خدمت کردن به بندگانش را به هرکس نمیدهد و ما به واسطه حضور در کنگره ۶۰ این فرصت را پیدا کردهایم، کارهایی که من برای کنگره کردهام مثل قطره است در برابر اقیانوس و همانطور که میدانیم ساختار هر اقیانوس از ذراتی تشکیل شده است که دارای خواسته و حس مشترک میباشند و میدانم که در هر کجای کنگره که مشغول خدمت باشم بایستی آن خدمت را به بهترین شکل انجام دهم تا حداقل ذرهای از کارهایی که کنگره برای من انجام داده است را جبران نمایم؛
از این که به صحبتهای من توجه نمودید،ممنونم.
عکاس:مسافر دانیال لژیون دوازدهم
تایپ و ویراست: مسافر محسن لژيون هفتم مسافر علیاکبر لژیون ششم
بارگزاری: مسافر مهدی لژیون دهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
130