جلسه یازدهم از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی مجازی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پرستار به استادی راهنما همسفر مرضیه با دستور جلسه «کمک من به کنگره و کمک کنگره به من» روز شنبه بیستودوم دیماه ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
دستورجلسه این هفته، کمک من به کنگره و کمک کنگره به من است. اگر ما به کسی که عزیزی را از دست داده باشد، بگوییم کسی هست که عزیزت را زنده میکند، او در جواب، با تمام وجود میگوید: او فقط عزیز من را زنده کند، هر چه بگوید انجام میدهم، تمام داشته و نداشتههایم را به پایش میریزم و یک عمر غلامیاش را میکنم.
آیا تاکنون به عمق نام کنگره توجه کردهایم؟ جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰، یعنی احیای انسان، کنگره مردهام را زنده کرد و یا در حال زنده کردن است.
چگونه میتوانیم ارزش این نعمت بزرگ را قدردانی و حفظ کنیم؟
جایی که هر انسانی از هر کجای دنیا بیاید فرقی نمیکند، ایرانی، عرب یا افغان باشد، اگر دچار درد و رنج اعتیاد است، با آغوش گرم میپذیرد و در طول یازده ماه، به طور علمی و برگشتناپذیر، با داروی OT او را به درمان میرساند و به کالبد یخزدهاش جان میدهد.
وقتی که حسهای فرد مصرفکننده بیدار شد و از یخزدگی بیرون آمد، نوبت جهانبینیاش است. با شرکت در جلسات لژیونها و نوشتن سیدیها، درس درست زیستن میآموزد، به طوری که آن شخصیت قبلیاش از بین میرود و یک شخصیت با جوهرهای دیگر جایگزین میشود.
بنیانگذار کنگره میفرمایند: هرکه در این سرا درآید، نانش دهید، از ایمانش مپرسید.
درمان یک مصرفکننده در کنگره۶۰، به طور علمی و ریشهای انجام میگیرد. آقای مهندس میفرمایند: درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان.
در گروههای دیگر، فردی که موادش را قطع کرده است، حتی جرات اینکه نام موادمخدر را ببرد، ندارد و فوری حالش خراب میشود. اما در کنگره۶۰، در کلینیکها توزیع شربت تریاک به وسیله درمانشدگان انجام میگیرد و هر روز با شربت تریاک سرکار دارند و برایشان مانند یک دارو است. شخص مصرفکننده یا معتاد، برای همیشه از گذرگاه سخت اعتیاد عبور میکند و دیگر برگشت ندارد.
اما همسفری که در اثر آسیبهای مسافر، در او بهمریختگی جسم و روان به وجود آمده است، اکثرا مانند یک بیمار به کنگره مراجعه میکنند. این عزیزان هم در جلسات و لژیونها شرکت میکنند و بعد از دریافت آموزشهای جهانبینی، روز به روز از آرامش و نشاط بیشتری برخوردار میشوند و باعث میشود کانون خانوادههایشان روز به روز مستحکمتر و با نشاطتر شود.
حال، با وجود این همه خدمتی که به من همسفر یا مسافر شده است، از من چه کاری برمیآید تا این علم راستین و ناب آقای مهندس دژاکام به کل دنیا گسترش پیدا کند و بتواند به کارش ادامه بدهد و انسانها را از درد و رنج برهاند؟
آقای مهندس میفرمایند: کسی که در کنگره درمان میشود، هیچ حسابی با کنگره ندارد و یک سال پس از آموزش جهانبینی، میتواند برود و به زندگیاش برسد. اما نکته مهم اینجاست که از یک طرف هم، برای انسانهای آگاه، این دستورجلسه قرار داده شده است. اگر من همسفر و مسافری هستم که فقط میخواهم از امکانات کنگره استفاده کنم و هیچ بازپرداختی نداشته باشم، در نهایت با توشهای اندک از کنگره میروم. اما اگر در تمامی امورات کنگره مشارکت کنم، به مرکز هدایت میشوم.
حال شعبدهای که در این مکان الهی اتفاق میافتد، این است که هرچه من به کنگره ببخشم، او بیشتر به من میبخشد؛ از علم، آگاهی و آرامش درونی گرفته تا مال و مادیات. ما هر جور که فکر کنیم، کمک کنگره به من درست است. کمک من به کنگره معنا و مفهومی ندارد؛ این من هستم که به کنگره نیازمندم.
حال برای روشن شدن وظیفه ما اعضای این کنگره و این جریان عشق الهی، استاد امین، مثلث خدمت و رشد انسان را بیان میکنند که شامل این سه ضلع خدمتی است:
۱-آموزش: در جایگاه شاگرد، فرمانبرداری کنم، آموزش بگیرم و آنها را کاربردی کنم و روزی تبدیل به استاد شوم. مانند چشمه عمل کنم؛ این آموزشها را به دیگران بازپس بدهم.
۲-خدمت فیزیکی: در جایگاههای خدمتی مرزبانی، دبیری، نظافت شعبه و مسئولیتهای دیگر، از عصارهی جانم در جایگاههای خدمتی بدهم و با جان و دل هر خدمتی به من واگذار شد، به درستترین شکل ممکن انجام دهم.
۳-مالی: از نظر مالی، در حد توان، جوری که کنگره را جزئی از زندگی خودمان بدانیم و دریغ نکنیم. نگوییم من باید داشته باشم که ببخشم. آقای مهندس میفرمایند:
باید بدهی تا به تو داده شود. اول باید ببخشی تا به تو داده شود.
امیدوارم که همه ما به این تفکر رسیده باشیم که چرا باید آن کنیم که فرمان است.
نویسنده: راهنما همسفر مرضیه (لژیون دهم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نیلوفر لژیون راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
208