یک همسفر بال‌ پرواز مسافر خود است

خلاصه سخنان استاد:

گر همسفر عشق شد مرد خطر باش 

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

ابتدا​​ از خدای خودم بسیار سپاسگزارم که این اجازه را به من داد که در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. از ایجنت و مرزبانان قسمت مسافران و مرزبانان قسمت همسفران، نگهبان و دبیر جلسه که به من اجازه دادند در این جایگاه باشم، آموزش بگیرم بسیار سپاسگزارم. این هفته مبارک را در ابتدا به خانم آنی بزرگ زن همسفران کنگره۶۰؛ همچنین خانم کماندار، استاد امین معلم جهان‌بینی، خانم شانی تبریک و شاد‌باش عرض می‌کنم. ما در سال چهار دستور‌ جلسه جشن داریم که خیلی مهم هستند و خوشبختانه دستور‌ جلسه جشن همسفر شامل حال ما همسفران از همه‌جا رانده و مانده شد؛ ولی آقای مهندس برای ما جایگاهی تعیین کردند و لازمه زندگی ما دانستند که ما هم اینجا باشیم و در کنار مسافران آموزش بگیریم که این جای سپاسگزاری دارد. ان‌شاءالله که من همسفر بدانم و این درک را داشته باشم که کجای قضیه قرار گرفته‌ام و چرا کنگره‌۶۰ روزی من شد؟ چه چیز باعث شد من هم جز نظر کرده‌های کنگره‌۶۰ باشم که این‌جا بیایم و شاگردی کنم، آموزش بگیرم و زندگی خودم را بسازم؛ چون این‌جا واقعاً آموزش‌هایی که ما دریافت می‌کنیم جدا از دانشگاه و خانواده است. پدر و مادر ما هیچ‌ کدام از این آموزش‌ها را به ما ندادند؛ شاید راه آن را بلد نبودند، ما آن‌ها را مقصر نمی‌دانیم؛ چون در‌ حد توان خود به ما آموزش دادند و سپاسگزار آن‌ها هستیم.

آقای مهندس وقتی کار خود را شروع کردند متوجه شدند که خانواده‌هایی پشت در ایستاده‌اند که نگران و جویای احوال مسافران خود هستند، پس با این حساب یک لژیون همسفر برای همسفران به‌صورت آزمایشی آماده کردند و متوجه شدند که خوب پیش می‌رود و واقعاً همسفر و مسافر رو به تعادل هستند و رشد می‌کنند همین شد که درب کنگره باز و روزی من همسفر شد که به این‌جا بیایم، تجربه کسب کنم، آموزش بگیرم و به دانایی برسم و سعی کنم دانایی خود را به دانایی مؤثر تبدیل کنم و رشد کنم. همسفر چه کسی است که آقای مهندس برایش ارزش قائل شد و به او ارج می‌‌نهد؟ همسفر همان کسی است که در کنار مسافر خود ترکش خورده است؛ ولی هیچ آگاهی نداشت که این هم یکی از نیاز‌های مسافر است. وقتی‌که به کنگره پا گذاشت متوجه شد که یک همسفر باید بال‌ پرواز مسافر خود باشد؛ اما به این‌صورت که سه جلسه اول مشاوره شود، راهنما تعیین کند و شروع به استارت‌ زدن کند؛ به‌قولی بیاید و آموزش بگیرد. آقای مهندس این قدرت را در وجود یک همسفر دید که یک همسفر می‌تواند و قدرت این را دارد که کسانی‌‌که دچار مصرف مواد‌مخدر هستند، غرق در تاریکی‌ها و زیر خروارها ناامیدی، بددلی، شکاکی و ترس بودند؛ می‌تواند این را به بیرون بکشد و تبدیل به روشنایی و امید کند. آقای مهندس متوجه شد که یک همسفر می‌تواند و این قدرت را دارا است که بتواند یک زندگی مشترک را بالانس کند و به تعادل برساند. ما اینجا می‌گوییم که آقای مهندس به همسفران اجازه دادند که بیایند و آموزش بگیرند.

یک همسفر وقتی به کنگره می‌آید؛ باید بداند که ما همسفر هستیم، سیاه‌ لشکر نیستیم ما به این‌جا آمده‌ایم که آموزش بگیریم، همراهی کنیم و از روبه‌روی مسافران به کنار آن‌ها برگردیم. الآن کسانی‌که همسفر دارند متوجه صحبت‌های من می‌شوند. همسفرانی که به اینجا می‌آیند، آموزش می‌گیرند، وارد حاشیه نمی‌شوند، چون‌و‌چرا ندارند، دنبال غر‌زدن نیستند، توقعات بی‌جا ندارند، توانمند شدند و جایگاه خود را پیدا کردند. جایگاه مسافر هم به سر جای خود برگشته است. همسفر توانست جایگاه پدری را به او برگرداند؛ چون قبلاً خیلی از پدر، برادر و همسر خود بد می‌گفت؛ ولی با آموزش‌هایی که دریافت کرد جایگاه پدر حفظ شد؛ شاید زمان‌بر باشد انتظار زیادی نیست؛ چون سال‌ها غرق در تاریکی بود. در کنگره مسافر سفری از تاریکی‌ها، مواد‌مخدر و خیلی ضد ارزش‌ها دارد؛ ولی همسفر هم دچار مشکلات جهان‌ ذهنی است که چه‌بسا سخت‌تر از سفر مسافر است. مسافر با دارو درمان می‌شود؛ ولی همسفر با آموزش جهان‌بینی می‌تواند رشد کند؛ ولی مقصد آن‌ها یکی است؛ چون آقای مهندس فرموند: «یک همسفر بال‌ پرواز مسافر است» پس یک بال‌پرواز باید سالم باشد و پرواز کند؛ چون در این‌جا مانند عقاب است، همان شخص منزوی نیست و شخصی که غرق در تاریکی‌ها بود نیست. من همسفر هیچ‌گونه جایگاهی نداشتم، در مهمانی‌ها هیچ‌کس برای من ارزش قائل نبود، همیشه چشم به‌راه بودم؛ ولی وقتی به این‌جا آمدم به من پروبال دادند؛ الآن وظیفه من چیست؟ من باید بیایم، آموزش بگیرم و وقتی‌که آموزش گرفتم؛ باید آن را عملی کنم ‌و بال‌ پرواز باشم.

 

من اگر پرستار سالمی نباشم، نمی‌توانم از مسافرم مواظبت کنم و مادر خوبی برای فرزندان خود باشم و در بدترین شرایط زندگی را متعادل کنم؛ ولی در این‌جا این قدرت را دارم همه این‌ چیزهایی را که در کنگره به من می‌گویند، اول روی آن تفکر کنم؛ چون وادی اول را آقای مهندس در اختیار من قرار داده است. هیچ‌کدام از این آموزش‌ها بی‌جهت نیست؛ آقای مهندس همه جوانب من همسفر و مسافر را در‌نظر گرفته است. غیر‌ممکن است که یک سی‌دی شش هزار تومانی حداقل شش هزار نکته در آن نباشد، من این را تجربه کردم و خیلی وقت‌ها سوال‌های من درون سی‌دی هفتگی است. وقتی سی‌دی می‌نویسیم ذهن و حس‌های ما سریع‌تر باز می‌شود. همه این‌ها را مدیون آقای مهندس و خانواده محترم ایشان هستیم. خانم آنی خیلی برای ما صدمه دیده است من همسفر؛ باید قدردان ایشان باشم من مسافر فقط نباید خودم را ببینم؛ این‌طور یک‌تنه حرکت کردن ممکن است به مواردی برخورد کنی که نیاز به مشورت با همسرت داری؛ ولی علم کنگره را ندارد که بخواهد طرفداری کند؛ شاید خیلی بد برداشت کند و حرف‌های هم‌دیگر را متوجه نشویم؛ پس باید بیاییم و با هم‌دیگر رشد کنیم. در‌آخر از همه مسافران عاجزانه خواهش می‌کنم به‌خاطر رشد خود، آینده فرزندان و برای سلامتی همسر خود که شریک زندگی شما هستند این تعادل را برای زندگی خود پیدا کنید که با آمدن همسفر این اتفاق می‌افتد طرف صحبت من با مسافرانی است که سفرشان را درست تمام نمی‌کنند.

 

قدری به خود، آینده، همسفر و شریک زندگی فکر کنید؛ تنها نقطه امید و روشنایی در چشم یک همسفر؛ به تعادل رسیدن و رهایی مسافرش است. این‌روز را به همه همسفران کل شعب ایران؛ مخصوصاً شعبه بیستون، همسفران مهربان و دلسوز تبریک می‌گویم ان‌شاءالله همه شما لبتان خندان و دلتان خوش باشد و ان‌شاءالله همگی بتوانیم در کنگره به شعب‌هایی که نصیب و روزی ما شده است بیاییم، آموزش بگیریم، سیراب شویم و باعث سیراب شدن دیگران شویم. اکنون همسفرانی وجود دارند که پشت این در منتظر شما هستند که دست آن‌ها را بگیرید و تغییرات شما را ببینند و جویا شدند که کجا آمده‌ایم تا عوض شویم. خواهش می‌کنم قدر آموزش‌هایی که می‌گیریم بدانیم. ان‌شاءالله بهترین‌های روزگار برای شما همسفران و مسافران رقم بخورد.

 

تصاویر برگزاری جشن هفته همسفر 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرزبانان کشیک: همسفر فریده و مسافر عادل 

تایپ و ویراستاری: همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)

عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم) 

ارسال: همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)

همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه