جلسه نهم از دوره اول کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گیلان به استادی راهنمای تازه واردین همسفر لیلا، نگهبانی راهنما همسفر لعیا و دبیری راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه با دستور جلسه «هفته همسفر» روز پنجشنبه ۲۰ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که امروز توانستم این جایگاه را تجربه کنم. ابتدا از بنیان کنگره۶۰ آقای مهندس حسین دژاکام تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم کردند. از راهنماهای خود که همیشه در کنار من بودند بسیار سپاسگزارم، همچنین از راهنمای مسافرم کمال تشکر را دارم. اگر آموزشهای این عزیزان نبود امروز ما به این آرامش نمیرسیدم. هفته همسفر است و این جشن زیبا و پرشکوه را در رأس به خانم آنی بزرگ، اولین همسفر کنگره۶۰ و به خانواده محترمشان و بعد به همه همسفران خصوصاً همسفرهای شعبه گیلان چه در قسمت خانمها و چه در قسمت آقایان تبریک عرض میکنم، همچنین به همسفرهای کوچک که پا به پای ما در کنارمان همیشه حضور دارند بسیار تبریک میگویم.
امیدوارم همه همسفران بتوانند در این مسیر پایدار باشند و طعم رهایی و آرامش را بچشند. دیدگاه آقای مهندس حسین دژاکام همواره با نظرات سایرین تفاوت بسیار داشته است. تشکیل گروه خانواده از یک اتفاق بسیار ساده آغاز گشت. همسفران، مسافران خود را تا شعبه مربوطه همراهی میکردند و این عمل باعث تجمع همسفران در جلوی درب شعبه میشد. بعد از مدتی در پاییز سال ۱۳۷۸ که آقای مهندس حسین دژاکام اجازه ورود همسفران را به داخل شعبه دادند، مسئولیت آنها به خانم آنی بزرگ واگذار شد و تمام آموزشهایی که به مسافران داده میشد، به همسفران هم داده شد و همسفران توانستند از این آموزشهای ناب بهرهمند گردند. آقای مهندس در ابتدا از درمان اعتیاد و روش DST صحبت کردند و بعد آن پرده از یک حقیقت دیگر برداشتند.
همسفران در اثر زندگی با یک مسافر تخریبهای بسیاری داشتند و بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفتند و به گونهای بمباران شدند. آقای مهندس فرمودند یک همسفر با آموزش در کنار مسافر خود، روان و جهانبینی خود را بازسازی میکند. در ابتدا این پذیرش برای همسفران بسیار مشکل است. همچنین برای بنده بعد از ورود به کنگره۶۰ بسیار دشوار بود که بپذیرم خودم گرههای بسیاری دارم. اکنون که در جایگاه راهنمای تازه واردین خدمت میکنم، عزیزانی که به کنگره میآیند، از آنها میشنوم که میگویند ما مشکلی نداریم و ما برای چه منظور باید آموزش بگیریم و سیدی بنویسیم. یک همسفر جدا از اینکه روان و جهانبینی او دچار مشکل میشود، از طرفی در کنار یک مسافر زندگی کردن نیاز به آموزش دارد.
در سیدی احساس همسفر آقای مهندس خیلی زیبا توضیح دادند که همسفر ممکن است ناآگاهانه و به دلیل نداشتن آموزش کافی تخریب فراوانی به مسافر وارد کند. لذا همسفر هم باید روان و جهانبینی خود را بازسازی کند و هم باید نوع رفتار با یک مصرفکننده را بیاموزد. در کنگره۶۰ به همسفر لقب بال پرواز را نسبت میدهند و در بند ۸ قانون کنگره۶۰ به شخصی که مصرف مواد ندارد و برای تعالی اهداف کنگره۶۰ تلاش میکند همسفر اطلاق میشود؛ اما این به این معنا نیست که بار مسئولیت درمان را به عهده بگیرد؛ زیرا این وظیفه خود مسافر است. آقای مهندس حسین دژاکام در کتاب ۱۴ مقاله میفرمایند: این خود جسم است که خود را بازسازی میکند؛ یعنی ما در سیستم کنگره درمانگر نداریم. همسفران در ابتدا بسیار ناامید از آینده هستند. آیندهای که مشخص نیست به دلیل سختیهای گذشته که از سر گذراندند امیدی به بهبودی اوضاع ندارند. در حقیقت به درستی راه ایمان ندارند و دلیل آن رنج و عذابهای بسیاری است که متحمل شدهاند.
زمانی که به کنگره۶۰ آمدم، دقیقاً همین طور بودم و نمیتوانستم با شخصی ارتباط داشته باشم و فقط برای اینکه مسافرم درمان شود میآمدم و تمام حرف من این بود که این ۱۰ الی ۱۱ ماه سپری شود. امروز در این جشن شاید خیلی از همسفران ترس از آینده را داشته باشند؛ اما یک همسفر باید ابتدا به اینجا ایمان داشته باشد و باور داشته باشد که اینجا یعنی در کنگره۶۰ درمان صورت میگیرد. همه ما تخریبهای بسیاری داشتیم. در گذشته خانه، آبرو، شغل و وجه اجتماعی خود را از دست دادیم. زمانی که با حال خراب جذب کنگره شدیم و روی این صندلی نشستیم، بهای ورود به کنگره۶۰ را پرداخت کردهایم؛ زیرا هرکسی نمیتواند وارد این مکان شود و این مسیر را تحمل کند و در کنار مسافرش بماند. به عقیده من به این راه ایمان داشته باشید و مطمئن باشید به خواسته خود میرسید. من ۸ سال تاریکیهای مطلق اعتیاد را در زندگی خود تجربه کردم. همسفر زمانیکه متوجه اعتیاد مسافر خود میشود، آن لحظه برای او اوج تاریکی و ظلمت است.
من همیشه مسافر خود را قسم میدادم که آیا مواد مصرف میکنی؟ مسافرم به دورغ میگفت مواد مصرف نمیکنم و دوست داشتم دروغش را باور کنم. همیشه با خود میگفتم، خدای من عادل نیست، من تلاش بسیاری برای زندگی خود کردهام، خدایا کجا هستی؟ پس چرا تو را نمیبینم. حکایت من داستان گنجشکی بود که از خدای خود گله میکرد و میگفت، من با دشواری، لانهای برای فرزندان خود ساختم و بادی فرستادی و لانهام را خراب کردی و فرزندانم را آواره کردی. خداوند فرمود: در مسیر لانه، ماری قصد داشت فرزندانت را بخورد، به باد فرمان دادم تا لانه را خراب کند و فرزندانت نجات یابند. زمانی که وارد کنگره۶۰ میشویم حکمت آن را نمیدانیم.
اکنون پس از ۴ سال متوجه شدم، چهقدر لذت داشت و خداوند برای ساختن من، این دشواریها را بر سر راه من گذاشت.در پایان سخنی با مسافرهای عزیز دارم. مسافرهای عزیز شما با تخریبی که به دلیل مصرف مواد داشتید باعث آزار و اذیت مادر، خواهر و همسر خود شدید و تغییر با گذشت یک روز و یک ماه و یک سال انجام نمیشود و زمان میبرد و این مثل میخی است که در دیوار میزنیم و علامت آن بر روی دیوار، باید بازسازی و ترمیم شود.
مسافر قسمتی از روان خود را با شربت OT درمان میکند؛ اما همسفر باید آموزش بگیرد و در مسیر باشد. در سیدی ابلیس آقای مهندس دژاکام میفرمایند، مثلث من و تو و رابطه باید ترمیم و بازسازی شود. اکنون همانگونه که همسفر پا به پای شما و در کنار شما برای درمانتان ایستاد، شما نیز باید او را همراهی کنید. از مسافر خود بسیار تشکر میکنم که بال پروازش نبودم و او را بسیار اذیت کردم؛ اما او در کنار من تا آخرین لحظه ماند تا من بتوانم خدمتگزار باشم. این هفته زیبا را به تمام همسفران خصوصاً همسفران کوچک نمایندگی گیلان تبریک عرض میکنم.
تصاویری از تدارکات و برگزاری جشن هفته همسفر
مرزبان کشیک: همسفر صفورا
تایپ: همسفرشبنم رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر شیدا عکاس خبری
ویرایش: همسفر سپیده رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
1545