سومین جلسه از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره60 نمایندگی کریمان کرمان بادستورجلسه"هفته همسفر"بااستادی راهنمای محترم همسفرخانم محیا وبه نگهبانی راهنمای تازه واردین همسفرسمیه وبه دبیری همسفرامیررضاروز سه شنبه18دیماه1403ساعت17آغازبکارنمود.
خلاصه سخنان استادجلسه:
سلام دوستان محیا هستم همسفر،
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من اذن ورود به کنگره را داد از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر را دارم در بخش مسافران از آقای علیرضا دژاکام تشکر میکنم و از راهنمای مواد مسافرم آقای رضا عسکرپور و راهنمای درمان سیگار مسافرم آقای محسن زارکوئی سپاسگزارم و در بخش همسفران از خانم مهدیه عزیز ایجنت شعبه سپاسگزارم و از مرزبانان عزیز تشکر میکنم و باز از خانم مهدیه عزیز راهنمای بنده سپاسگزارم که اگر امروز اینجا هستم و حالم خوب هست به لطف این عزیز هست.
اما دستور جلسه امروز جشن همسفر هست و این جشن را به اولین همسفر کنگره 60 خانم آنی و اولین همسفر کنگره 60 در کرمان خانم سحر عزیز تبریک میگویم و مدیون و سپاسگزار این بزرگوار هستم.
من همسفر قبل از ورود به کنگره از روی عشق و محبتی که به مسافرم داشتم جیبهای مسافرم را مخفیانه چک میکردم، من همسفر قبل از ورود به کنگره از روی عشق و محبتی که به مسافرم داشتم مرتباً و دور از چشم او مخفیانه گوشی او را چک میکردم و پیامهای او را نگاه میکردم و تماسهای او را نگاه میکردم. من همسفر قبل از ورود به کنگره اگر قرار بود مسافرم ربع ساعت بعد در خانه باشد و یک ساعت طول میکشید مرتب به او زنگ میزدم و میگفتم کجایی؟
مسافران محترم شما خیلی ثروتمند هستید ثروت فقط داشتن ماشین و خانه و یک حقوق نیست، ثروت فقط داشتن یک حساب بانکی با چندین میلیون یا میلیارد پول نیست، ثروت داشتن یک یار و همسفری هست که وقتی حالتان خراب است دوستتان دارد، وقتی خونه و ماشین هم نداشتید دوستتان داشت و وقتی هم خمار بودید و بد حال بودید باز دوستتان داشت؛ شاید همه ما این جمله را شنیدیم که برای کسی بمیر که برایت تب کند؛ اما کافی است که مسافر فقط یک شب تب کند همسفر شب تا صبح بیقرار مسافرش هست بالای سر مسافرش مینشیند برایش شربت میآورد و برایش قرص میآورد او را پاشویه میدهد و دستمال نم روی سرش میگذارد و بیقرار و ناراحت است تا زمانی که مسافر حالش خوب بشود.
من همسفر وارد کنگره 60 شدم و با کتاب 14 وادی و یا عشق روبرو شدم جناب مهندس برای کتاب 14 مقاله، کتاب عبور از منطقه 60 درجه و جزوه جهانبینی فقط یک هفته دستور جلسه میگذارد؛ اما تمام کتاب 14 وادی را برای شما در تمام طول سال بررسی میکند و برای هر وادی یک دستور جلسه میگذارند که من مفهوم عاشقی را بفهمم. من همسفر قبل از ورود به کنگره فکر میکردم عاشقی یعنی مالکیت؛ اما بعد از ورود به کنگره میفهمم عاشقی یعنی حال خوب معشوق نه خود معشوق.
من بعد از ورود به کنگره و آموزشهای کنگره یاد میگیرم مچ مسافرم را نگیرم دست مسافرم را بگیرم من بعد از آموزشهای کنگره راه و رسم عاشقی را یاد میگیرم و یاد میگیرم که مسافرم را نباید قضاوت کنم، نباید در کارش تجسس کنم من بعد از آموزشهای کنگره یاد میگیرم که گوشی مسافرم را دیگر چک نکنم. من بعد از آموزشهای کنگره یاد میگیرم زمانی که به مسافرم زنگ زدم نگویم سلام کجایی به او بگویم میخواهم شام بخورم، میخواهم ناهار بخورم من منتظر تو هستم، بعد از آموزشهای کنگره یاد میگیرم که زمانی که میخواهم لباسهای مسافرم را بشویم از او اجازه بگیرم و به او بگویم جیبهایت را چک کن و حتی دخالت نکنم.
مسافران عزیز و محترم شما قهرمان زندگی همسفرانتان هستید شور و شوقی که یک همسفر برای رهایی مسافرش دارد چندین برابر خود مسافرش است، وقتی که همسفر وارد کنگره میشود اولین سوالی که از راهنمای تازه واردین میپرسد یک چیز است شوهر من خوب میشود اینجا درمان میشود زمانی که شما گل قرمز رهایی را از دست آقای مهندس میگیرید همان موقع همسفر به شما یک جام طلا میدهد و یک حلقه طلا به دور گردنتان میاندازد و ما نیاز داریم که همسفران و مسافرین با همدیگر به کنگره بیایند؛ چون باید هم زبان و همدل بشوند و متوجه حرف هم بشوند.
در پایان حرفهایم را با یک جمله تمام میکنم ما برای ادامه زندگی در این دنیا و برای ادامه زندگی در این حیات نیاز داریم علاوه بر خانه، ماشین، حقوق و بیمه قلب بزرگی داشته باشیم و به همدیگر کمک کنیم ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ: همسفر اسماء رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر محیا (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون یکم)
انتشار:مسافرعباس لژیون اول
- تعداد بازدید از این مطلب :
659