جلسه چهارم از دوره دوم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سلمان فارسی اصفهان به استادی راهنما همسفر محدثه، نگهبانی راهنما همسفر اکرم و دبیری راهنما همسفر صالح با دستور جلسه «هفته همسفر» روز سهشنبه ۱۸ دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خداوند بزرگ را سپاسگزارم. به خاطر لمس این جایگاه از آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را مهیا کردند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. انرژی این جایگاه را تقدیم میکنم به مسافرم و راهنمای خوبم که من را تا به اینجا حمایت کردند و برای آنها بهترینها را از خداوند خواستارم. امیدوارم این جشن پرشگون را به خوبی سپری کنیم. جشنی که بهعنوان جشن همسفر نام نهاده شده به مفهوم این است: فردی که مصرفکننده نبوده و در کنار مسافری که وارد تاریکیها شده او نیز ناخواسته درگیر این تاریکیها میشود و تخریبات مسافر به صورت مستقیم روی همسفر تأثیرگذار است که تکتک ما همسفران روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشتهایم، روزهایی که مسافر خواسته یا ناخواسته درگیر اعتياد شده بود، با اشکهای او اشک ریختیم، با ناراحتی او ناراحت و از شادی او خوشحال بودیم. همسفرانی که روزی مسافری نداشته و با تلاش خود به دنبال راهی برای رهایی و عبور از این تاریکی هستند؛ ولی متأسفانه به هر دلیلی با در بسته مواجه شدند و بیشتر در باتلاق فرو میرفتند؛ اما به شکر خدا این تاریکیها تا زمانی ادامه پیدا کرد که وارد کنگره شدیم.
نگاهی به کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر میاندازیم. جمعه ساعت ۵ صبح شد، اکنون ۶۴ ساعت گذشته بود و من در شک و یقین بودم، باورم نمیشد و جرأت نمیکردم به کسی بگویم تا اینکه جمعه ساعت حدود ۱ بعد از ظهر شده بود و ۷۲ ساعت را بدون هیچ کموکاستی سپری کرده بودم. همسرم سؤال کرد برنامه چگونه پیش میرود؟ آیا راضی هستی، مشکلی نداری؟ چیزی نمانده طاقت بیاور، به او گفتم امروز سه روز است که مواد مصرف نکردهام، میبینید که کموکسری ندارم، او از خوشحالی فریاد کشید، اشک از چشمانش جاری و بغض گلویش را گرفت تنها یک کلمه گفت؛ قسم بخور، گفتم خودت میدانی ما هرگز قسم نمیخوریم؛ اما این بار اشکالی ندارد به همان الله که ذکر نامش بدن ما را به لرزه در میآورد سه روز است که از مواد استفاده نکردهام، خودت میبینی که هیچ اتفاقی رخ نداده است، اکنون در باور خود نیز نمیگنجد و باوری است در ناباوری او خدایش را ستایش کرد و فریاد دیگری کشید و به گریه خود ادامه داد و این گریه برای ما گریه شادی بود.
تکتک همسفران اوج تاریکی را لمس کردهایم. آقای مهندس با سفری که طی کردند، همانند نوری مسیر روشنایی را برای ما گشودند، من همسفر به تنهایی قادر به پیدا کردن راه صحیح که شادی ما در آن نهفته نبودم، امیدوارم با لمس این مکان مقدس و با حرکت خود بتوانیم از تاریکیها عبور کنیم، برای یک همسفر بزرگترین هدیه، رهایی مسافر او و همچنین سلامتی است که در این مسیر به دست میآورد، همسفری که با ورود خود به کنگره و با دریافت آموزشها توانسته همسفر مؤثری باشد و در کنار مسافر خود او را به خوبی حمایت کند که از تاریکیها خارج شود. همسفر با دریافت آموزشها عشق بلاعوض که در پی باز پس گرفتن آن نباشد را نثار مسافر خود میکند، به شکر خدا همسفرانی که در کنار مسافران خود در این جشن حضور دارند حساب آنها با عشقی است که در دل نهفته است و حسابی با معشوق خود ندارند.
این جشن تنها برای همسفران نیست؛ بلکه مختص به مسافرانی است که در کنگره حضور دارند، یکی از نشانههای مسافری که در مسیر درمان قرار گرفته دریافت آموزش است که شخص با حالخوش به درمان میرسد، بایستی سپاسگزار نعمتهایی که خداوند به او داده باشد و با چشم بینا اطراف و تمام نعمتهای موجود را بنگرد. امشب آن شبی است که باید سپاسگزار بوده و آموزشها را از قوه به فعل درآورد، در نهایت این جشن را خدمت همسفر بزرگ کنگره خانم آنی و خانواده محترم آقای مهندس، همچنین به تمام همسفران کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم.
تصاویر برگزاری جشن هفته همسفر
مرزبانان کشیک: مسافر سعید و همسفر سهیلا
تایپ و ویرایش: همسفر فریده رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون بیستوچهارم)
عکس: همسفر زهرا (لژیون متفرقه) و همسفر صبیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر سپیده (لژیون چهاردهم)
همسفران نمایندگی سلمان فارسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2628