English Version
This Site Is Available In English

محوریت کنگره محبت است

محوریت کنگره محبت است

جلسه چهاردهم از دوره دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی دزفول، با استادی راهنما مسافر علی، نگهبانی مسافر امید و دبیری مسافر احسان، با دستور جلسه «خانم های مسافر» یکشنبه ۱۶ دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر.
خیلی ممنون و سپاسگزارم از نگهبان جلسه که به من فرصت خدمت دادند، تشکر می‌کنم از آقا امین راهنمای لژیون دوم و یه خدا قوت می‌گویم خدمت آقا پژمان و همه دوستانی که دارند در شهر باستانی و کهن دزفول خدمت می کنند، آرزوی موفقیت می‌کنم، بنده شاهد زحمات و پیگیری‌های ایشان بودم به تهران بارها و بارها رفت و آمد کردند و چهار پنج سال در اهواز لژیون داشتند، خروجی خوب و همچنین قانونمند بودن آقا پژمان باعث شد که کنگره به ایشان اعتماد کند و اجازه بدهند که در شهر دزفول کنگره احداث شود و این بسیار ارزشمند است.
قبل از اینکه راجع به دستور جلسه خانم‌های مسافر صحبت بکنم، ابتدا می‌خواهم کمی راجع به شخصیت یک مسافر صحبت کنم و تفاوت کنگره با بیرون از کنگره علاوه بر دی اس تی و اپیوم و نگاه خاص آقای مهندس، فرهنگ کنگره مطرح است. فرهنگ کنگره، فرهنگی است که پیشکسوتان دارند تلاش می‌کنند تا آن را به ما انتقال بدهند، محوریت کنگره محبت است خدمتگذارانی که در کنگره خدمت می‌کنند، ویژگی اصلی آنها محبت است اما محبتی که به شکل و شمایلی است که آقای مهندس آموزش می‌دهند، محبت در کنگره ۶۰ چهارچوب خودش را دارد، محبت به معنای لبخند زدن نیست محبت به معنای فقط دولا راست شدن و گفتن کلماتی مانند چاکرتم، مخلصتم، نوکرتم نیست، محبت یک راهنما در کنگره گاهی کاملاً در قالب جدیت است با رهجویش گاهی در قالب اخم کردن راهنما به رهجو است یا اجازه ندهد رهجو بنشیند، اجازه حضور در لژیون را به او ندهد، اینا همه اهرم‌هایی هستند که یک راهنما یا یک فرد خدمتگزار از آنها استفاده می‌کند تا رهجوی او به رهایی برسد.

من وارد شعبه دزفول که شدم احساس کردم همان شعبه شوشتر است، نظم و انضباط دارد و این مشخص است که برای آن زحمت کشیده شده است و کار شده است و این قابل ستایش است من حدوداً ۱۴ یا ۱۵ سال است که در کنگره هستم، ندیدم افرادی به رهایی برسند و ویژگی قدرشناس بودن را نداشته باشند، همیشه انسان‌هایی که قدرشناس هستند بهترین‌ها را تجربه می‌کنند اما انسان‌هایی که همیشه در حال طلبکاری هستند و همیشه در چیزهای قهری، سریع الحساب و منفی هستند، متاسفانه در جامعه بعضی از ضد ارزش‌ها تبدیل به ارزش و الگو شده‌اند از جمله همین رفتارها، اما در کنگره ارزش و ضد ارزش را می‌شناسانند و آنها را در سر جای خودشان قرار می‌دهند.
ما باید دنبال این باشیم که مثل افرادی شویم که بی‌دریغ محبت می‌کنند، به دیگران سلام می‌کنند و لبخند می‌زنند؛ گویا در جامعه همه دارند تلاش می‌کنند که از یکدیگر سبقت بگیرند که اخموتر، بد اخلاق‌تر و بی‌محبت‌تر باشند، اما در کنگره برعکس این است، انسان‌ها برای اینکه محبت کنند از یکدیگر سبقت می‌گیرند، خیلی از فرهنگ‌ها دارد در کنگره احیا می‌شود، اگر دقت کنید این‌ها را می‌توانید ببینید.
شما جمعی را پیدا نمی‌کنید که ۲۰ دقیقه از حضور آنها گذشته باشد و کاملا سکوت کنند، این یک چیز عادی است در کنگره، اما برای همین هم خیلی تلاش شده است. در سال ۷۶ که آقای مهندس کنگره را احداث کردند فرهنگ اینجوری نبود، این فرهنگ را با قدرت زیادی به کسانی که به هیچ عنوان پذیرای آن نبودند انتقال دهند، الان انسان‌هایی که وارد کنگره می‌شوند تقریباً میشود گفت بیس و پایه فرهنگ کنگره را دارند، اما در اوایل کنگره این چنین نبود.
برای ذره ذره این‌ها زحمت کشیده شده و پاسداری و محافظت گردیده، یعنی حتی در کنگره تلاش می‌شود که نوع راه رفتن رهجو، متناسب با شخصیت او که شکل گیرد.
ما باید سعی کنیم حسمان را درست کنیم، باید سعی کنیم درونمان را درست کنیم، اگر درون به درمان نرسد، مواد من هم قطع بشود، باز هم شخص جویای مصرف است، چرا؟ چون آب می‌گردد و گودالش را پیدا می‌کند، آب همان مواد مخدر است و گودال همان صفات من است. طلبکار بودن من، عصبانی بودن من، نفرت داشتن من، کینه داشتن من، غیبت کردن و همه این‌ها باعث می‌شود که آهنربای وجود من، ضد ارزش‌ها و مواد را به خود جذب کند؛ اگر ۱۰ سال هم بگذرد باز جذب می‌کند و در یک کلام، اگر انسان بخواهد تغییر بکند باید نفسش تغییر کند، یعنی اگر از درون کسی تغییر نکند، به هیچ عنوان به درمان قطعی اعتیاد نمی‌رسد.
الان بیشترین جاذبه و ورودی اعتیاد، از دختران جوان است. یعنی آمار اعتیاد از سمت آقایان دارد به سمت دختران نوجوان می‌رود و به این شکل دارد حرکت می‌کند چند روز پیش برنامه‌ای را می‌دیدم در تلویزیون مجری خیلی راحت گفت که چه کسانی مصرف کننده گل هستند، چند تا دختر جوان خیلی راحت دستشان را بالا گرفتند و گفتند ما مصرف می‌کنیم.
شاید اگر این اتفاق در یک جمع بسته رخ بدهد اشکالی نداشته باشد، اما وقتی دارد رسانه‌ای می‌شود و همه آن را می‌بینند قبح این قضیه شکسته می‌شود، آن منعی که برای مصرف مواد مخدر است شکسته می‌شود و چه بسا در آینده دختر من گرفتار قرص، مواد، گل یا هر چیز دیگری بشود و این یعنی ما باید دست به دست هم دهیم و فضایی درست کنیم که خانم‌های مسافر بیایند و در اینجا درمان شوند و به این فکر کنیم که خانم مصرف کننده‌ای که الان از اعتیاد خودش خسته شده است به کجا باید پناه ببرد برای درمانش؟ به این‌ها باید فکر بکنیم و ببینیم که نگاه جامعه به یک مصرف کننده خانم چگونه است، اگر راجع به این‌ها فکر کنیم آن چیزی که باید به ذهنمان برسد و آن را انجام بدهیم قطعا انجام خواهیم داد.
متشکرم که به صحبت‌های من گوش کردید.
عکاس و تایپ گزارش: همسفر روح الدین
ویرایش و ارسال گزارش: همسفر مهزیار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .