جلسه چهارم از دوره چهارم جلسات لژیون سردار کنگره۶۰ همسفران نمایندگی باشگاه تیراندازی باکمان کنگره۶۰ به استادی همسفر سارا، نگهبانی همسفر عصمت و دبیری همسفر شرمینه با دستور جلسه «هفته همسفر» روز یکشنبه 9 دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از اینکه من را لایق دانستید در این جلسه حضورداشته باشم تا خدمت کنم بسیار سپاسگزارم. هفته همسفر است و جا دارد که ابتدا این هفته را به اولین همسفر کنگره۶۰ خانم آنی بزرگ تبریک بگویم. قطعاً سالها پیش یک نهالی را کاشتند و بارور کردهاند و حال بهجایی رسیده است که همسفران نقش عظیمی از احیاء انسانی را داشته باشند که یک هفته را به نام ما گذاشتند و جشنی را برای حضورمان بر پا میکنند. در ادامه از بنیان کنگره ۶۰ آقای مهندس حسین دژاکام، پدر بزرگوارم که خودشان وزندگیشان را وقف کردهاند که به ما درس زندگی بدهند تشکر میکنم.
دیروز داشتم به نقش همسفر بودن فکر میکردم و اینکه تابهحال من چه نقشهایی داشتم و کدام نقش پررنگتر بوده است. قیاسی که کدام از آن نقشها دستاوردهای بیشتر و ثمربخشتری برای من داشته است؟ اصلاً نقش همسفر با هیچکدام از آنها قابل قیاس نبوده است. بهواسطه حضورم در کنگره۶۰ یاد گرفتهام که با درک متفاوت به زندگی، نگاه کرده تا بتوانم گاهی شرایط سخت را بهتر روش مدیریت کنم. موقعیتها همیشه دودسته هستند: ۱- قابلتغییر ۲- غیرقابل تغییر. قابلتغییرها را با تلاش کردن میتوان بهگونهای که میخواهیم تغییرشان بدهیم و غیرقابل تغییرها که کمی رویارویی با آنها سخت است؛ زیرا باید اجازه ندهیم که ناامیدی به درونمان رسوبکرده و حال و احوال ما را بد کند و اینکه بتوانیم به بهترین حالت ممکن مدیریت کنیم.
در کنگره۶۰ یاد گرفتهام در آن لحظههای سخت، داشتههایم را یادآوری کنم و ناامید نباشم و بدانم برای اینکه آن اتفاق رقم بخورد قرار است یکجا و زمانی کائنات مجوزی گذر از آن شرایط سخت را صادر کنند. شاید الآن بهتنهایی تلاش من در این جایگاهی که قرار دارم جوابگو نباشد باید فرصت بدهم، صبر کنم، امیدوار و مستدام باشم و اجازه دهم تا آن مجوز برای من صادر شود. در کنگره۶۰ برای ما مسیری به نام دوران سفر در نظر گرفتهشده است که همسفر همراه مسافرش این مسیر را طی میکند و هرکدام نقش متفاوتی دارند؛ ولی نقطه مشترکی بین آنها وجود دارد اینکه هر دو نفر حالشان خراب است. مسافران بهواسطه مصرف مواد مخدرشان از طریق سیم و همسفران بهواسطه تخریبهای افکاری که در کنار مسافرشان تجربه کردهاند از راه بیسیم هر دو حالشان بد است؛ ولی در کنار هم سعی میکنند تا نقش مکمل را برای هم ایفا کنند.
بزرگترین هدیهای که در کنگره۶۰ به همسفران دادهشده زبان مشترک با مسافرشان است. اینکه بتوانیم زبان مشترک داشته باشیم و بهجایی برسیم که دیگر مسائل کوچک و کماهمیت را بزرگ نکنیم. همیشه نقشهای حساس و سخت را به ماهرترین و خبرهترین افراد میدهند، شاید من بهعنوان همسفر قرار است در این مسیر نقش پررنگی داشته باشم، چراکه قرار است در این مسیر که گذرگاهها سخت است بتوانم تکیهگاه خوبی برای مسافر خود باشم و اجازه بدهم که بهعنوان حامی روی من حساب شود. سایهبان و جانپناه باشم، در لحظههای ناامیدی، امید را یادآوری کنم تا با یاری او به آن نقطه رهایی برسم.
هیچوقت فکر نمیکردم روزی قرار باشد در جمع افرادی حال خراب مثل پدرم که مصرفکننده استقرار بگیرم و حال خوب را تجربه کنم. خیلی دوست دارم که این موضوع را بگویم که چیزهایی که در کنگره به دست آوردم هیچ جای دیگر این دستاوردها نبوده و نیست. در حقیقت کنگره۶۰ دانشگاهی است که مطالب را بهصورت عملی و تئوری در اختیار ما قرار میدهد. آموزشها در کنگره تئوری است که در قالب سیدیها و سخنان استادان آن را فرامیگیریم و در بخش عملی هم که نمیدانم به چه صورتی و روندی جلو میرود که موقعیت و شرایط برای مسافران و همسفران فراهم میکند که هم در کنگره و هم خارج از کنگره من آنچه را یاد گرفتهام باید امتحان کنم و ببینم که آیا یاد گرفتهام و میتوانم اجرایی کنم یا نه؟
اگر بخواهم این دستور جلسه را به ورزش تیراندازی باکمان ارتباط بدهم باید اینطور بگویم حقیقیترین و خانوادگیترین ورزشی است که در کنگره۶۰ وجود دارد؛ زیرا اعضاء خانواده امکان حضور در کنار هم برای ورزش کردن دارند. پدری با دخترش، پسری با مادرش و مرد یا زنی در کنار همسرش که فراهم شدن این شرایط بسیار خوب است. اعضاء خانواده خواسته یا ناخواسته در یک مسیری هستند و موضوعی مشترک برای صحبت کردن وجود دارد و فکر میکنم به حقانیت راه پی میبرند. دوست دارم در رشتههای ورزشی دیگر هم این اتفاق بیفتد. برای من قرار گرفتن مسافر و همسفر در این مکان و انجام فعالیت ورزشی در رشته تیراندازی باکمان بسیار مهم و جالب است و بسیار دوست دارم که خانوادگی در کنار هم این اتفاق برای ما هم رقم بخورد.
در این ورزش هر فردی از اعضاء خانواده میتوانند تکبهتک آنچه را یاد گرفته است مثل یادگیری تمرکز و صبر کردن را در خودش تمرین کند. دیدن اینکه چه طور مادری به پسرش بعد از تمرین تیراندازی باکمان در مورد چگونگی کار با تیر و کمان صحبت میکند و این تعامل بین آنها برای من لذتبخش است که هیچ جای دیگر در ورزشهای کنگره۶۰ که حال به خاطر محدودیتهای که وجود دارد پیش نمیآید. دوست دارم حس و حالم را با شما به اشتراک بگذارم؛ هر وقت در مشارکت از طرف مسافران گفته میشود: مسافرم با سالها تخریب، من روی جمله «سالها تخریب» حساسیتی دارم، این تخریب فقط برای مسافران نیست؛ بلکه برای من و خانوادهام بهعنوان همسفر وجود داشت. چراکه خانواده من قبل از اینکه به دنیا بیایم با اعتیاد درگیر بودند و فکر میکردم جز لاینفک زندگی ماست و هیچوقت قرار نیست این اتفاق رقم بخورد که بابای من رها شود.
اصلاً نمیدانستم رهایی چیست و فکر نمیکردم که پدرم خوب شود. هر وقت از من میپرسیدند: تنها خواستهام فارغ از اینکه در چه سن و سالی هستم این بود که میخواستم پدرم حالش خوب شود. حالا که زندگی بدون اعتیاد را تجربه میکنم به این فکر رسیدهام که خواسته من که سالهای سال در پی آن بودم اجرایی شده، برای من بسیار قشنگ است. از همان زمان وقتی افراد مصرفکننده را میدیدم هیچوقت حس تنفر نسبت به آنها نداشتم و بیشتر حس ترحم و دلسوزی در رویارویی با آنها پیدا میکردم؛ اما بعدازاین که وارد کنگره شدم و آموزشها را یاد گرفتم متوجه شدم حس ترحم و دلسوزی که نسبت به این افراد داشتم باآنکه کوچک بودم حس و حال من درست بود؛ زیرا آنها بیمار بودند که بهناچار در این شرایط قرار داشتند که البته نسبت به آنها خشم داشتم؛ ولی تنفر نه که این تغییر دیدگاه در کنگره محقق شد و فهمیدم که آنها بیمارانی هستند که باید کمکشان کنیم و در کنارشان سنگ صبور باشیم برای اینکه به نتیجه برسند. این هفته بسیار تا بسیار مبارک شما همسفران باشد و امیدوارم در کنار مسافران خود هفته و تجربه خوبی در محفل گرم خانوادگیتان داشته باشید.
تقدیر و تشکر دبیر دوره سوم، همسفر فائزه از دبیر دوره فعلی، همسفر شرمینه
تایپ: همسفر سپیده رهجوی راهنمای تیراندازی با کمان همسفر لیلا (لژیون پنجم)
عکس: مرزبان خبری همسفر اسرا
ویراستاری و ارسال: همسفر شهرزاد رهجوی راهنمای تیراندازی با کمان همسفر فاطمه (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی تیراندازی باکمان کنگره۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
602