English Version
This Site Is Available In English

باید در دل کوره مرزبانی پخته و ساخته شوی

باید در دل کوره مرزبانی پخته و ساخته شوی

"فضل الهی، همیشه باقی است و شما با کارهای مفید و انسانی، هر روز به مقربین، نزدیک می‌شوید، نباید میدان را تهی نموده و عقب بنشینید، با نفوذ خود، جلو بروید و خود را ضعیف ندانید و منتظر معجزه هم نمانید، تا در آزمایش حاضر به پرواز ادامه دهید." 

«استاد سردار»

هفته همسفر را به تمامی همسفران پرتوان کنگره۶۰ تبریک عرض می‌کنیم. ضمن عرض تبریک و تقدیر و تشکر از مرزبانان دوره قبل گفت‌وگویی داشتیم با مرزبان خبری سابق در خدمت ایشان هستیم.

شما در شروع کار قسمت همسفران و بدون برگزاری انتخابات به‌ عنوان مرزبان انتصاب شدید. زمانی که این پیشنهاد به شما داده شد، چه شد که قبول کردید و چه حس و حالی داشتید؟

عرض سلام و ادب خدمت شما عزیزان واحد سایت و تبریک ویژه بابت هفته همسفر، به تمامی همسفران عزیز شعبه رضوی؛
سال گذشته، تیر ماه ۱۴۰۲ که برای افتتاحیه‌ی نمایندگی رضوی افتخار حضور داشتم، متوجه کمبود نیروی خدمتگزار در شعبه‌ی تازه‌ تأسیس رضوی شدم و تصمیم گرفتم یا در واقع احساس وظیفه کردم برای خدمت کردن از شعبه شفا به این شعبه انتقالی بگیرم. در ادامه با پیشنهاد خانم سودابه به صورت انتصابی مرزبانی شعبه را با افتخار پذیرفتم. تا یکی‌دو ماه اول که حقیقتاً هنوز ناآشنا بودم و در شک و تردید بودم که آیا خدمت مرزبانی را قبول بکنم یا هنوز که شال را تحویل نگرفته‌ام، از ادامه‌ی خدمت صرف‌نظر کنم و انصراف بدهم. اما بعد از اهدای شال، خدمت معنای دیگری گرفت و من قوی‌تر و کاربلد شدم. در ادامه اتفاقات معنوی قشنگی برای من رخ داد و با عشق و انگیزه‌ی بیشتری دل به الله سپردم و ادامه دادم.

آقای مهندس می‌فرمایند؛ مرزبانی همانند راه رفتن با پای برهنه بر روی گدازه‌های آتش است. برداشت شما از این جمله چیست؟

روز اولی که این جمله را برای اولین بار شنیدم، حقیقت در دل خندیدم و با خود گفتم مگر مرزبان‌ها چه‌کار می‌کنند که می‌گویند؛ مانند راه رفتن بر روی گدازه‌های آتش است! ولی در ادامه‌ قسمت این بود که مرزبان شوم و خداوند حقیقت این جمله را بر من آشکار کند که الحق و الانصاف مرزبانی خدمت بسیار سختی است. از نظر من نه تنها راه رفتن روی گدازه‌های آتش است، بلکه در دل آتش رفتن است. باید در دل کوره مرزبانی پخته و ساخته شوی و در ادامه به‌عنوان یک انسان قوی و پخته به مسیر خود ادامه دهی.

برخورد مرزبانان با یک تازه‌وارد چه تأثیری روی او می‌گذارد؟

وقتی تازه‌واردی وارد کنگره می‌شود، با هیچ‌کس و با هیچ قانونی از قوانین کنگره آشنایی ندارد و اولین برخورد او با مرزبان‌ها می‌باشد. بایستی با محبت و احترام با او برخورد کنیم و او را به راهنمای تازه‌واردین معرفی کنیم تا در ادامه با قوانین و شئونات کنگره آشنا شود.

اگر کسی ندانسته به شما حرفی بزند یا به قول جناب آقای مهندس حتی توهین کند، شما باید لبخند به لب داشته باشید. چرا آقای مهندس چنین خواسته‌ای از مرزبانان دارند؟

من در مدت خدمت خود، حتی یک بار هم برخورد نامربوط و نامناسب از هیچ رهجویی ندیدم. همه بسیار مهربان و مؤدب با من برخورد داشتند. شاید بعضی از عزیزان ابتدا گارد مخصوص به خود را داشته باشند. مخصوصا عزیزانی که اعتقادات مذهبی بیشتری داشتند. ولی در ادامه که با آموزش‌های کنگره آشنا می‌شدند، دیگر گاردی نداشتند و حالت حق به جانب به خود نمی‌گرفتند. خدا را شکر در این زمینه من هیچ‌وقت با هیچ رهجویی به مشکل برنخوردم.

شما زودتر از همه به شعبه می‌آیید و جزو آخرین نفرات هستید که از شعبه خارج می‌شوید. چه عشقی پشت این خدمت وجود داشت که این همه سختی را قبول کردید؟

از همان ابتدای مرزبانی به ذهن خود کد دادم و به خود قبولاندم که باید ساعت سه شعبه باشم، تا قبل از این‌که رهجویان جونز و یا ویلیام حضور داشته باشند، حداقل درب قسمت همسفران باز باشد. سالن همسفران مرتب و منظم باشد و نظافت اولیه هم انجام شده باشد. تمام روزها را با عشق آمدم و رفتم و هرگز لحظه‌ای از این آمد و رفت، نه خسته شدم و نه دلگیر و قشنگ‌ترین خاطرات برای من در این ایام رقم خورد و لحظه لحظه این مدت را با عشق خدمت کردم و غرق در خدمت بودم و لذت بردم.

استاد سیلور در وادی چهاردهم می‌گویند؛ عشق یعنی گذشتن از خود؛ شما این جمله را در خدمت مرزبانی چگونه تعریف می‌کنید؟

بله، عشق به معنی گذشتن از خود می‌باشد. در طول مدت خدمت مرزبانی، خیلی جاها باید از حق خودت، حتی از آرامش خودت بگذری تا بتوانی حال دیگران را خوب کنی. خیلی جاها باید تقلا کنی و در تلاش باشی که حقی از کسی ضایع نشود و حال عزیزی خراب نشود. در خدمت مرزبانی احقاق حق رهجو، چه سفر اولی، چه سفر دومی و حتی حق راهنمایان گرامی در الویت کار من بود و تمام تلاش من بر این بود که هر کس به حق خود برسد و حال کسی خراب نشود و حقی ضایع نشود.

شما در جایگاه مرزبانی همیشه از کلمه‌ی "خدمت" استفاده می‌کردید و هیچ‌وقت کلمه "جایگاه" را به کار نمی‌بردید. علت آن را توضیح می‌دهید؟

جناب آقای مهندس لطف کردند و برای این که حریم‌ها، حرمت‌ها، نظم و انضباط شعب حفظ شود، برای تمامی خدمت‌ها، جایگاه تعیین کردند. ولی من یگانه که در آن خدمت قبول مسئولیت می‌کنم، باید بدانم که من فقط خدمت می‌کنم و بس! برای خود شأن و جایگاهی مضاعف متصور نشوم و از خدمت اصلی که خدمت به خلق است، غافل نشوم. چون اگر برای خود جایگاهی قائل باشم، چه بسا نیروهای منفی از همان نقطه و به اسم آن جایگاه، به من القا می‌کنند که می‌توانی احساس قدرت کنی و با قدرتی که داری حال هر کسی که در جبهه‌ی مخالف تو است را بگیری. اما زمانی که از منظر "خدمت" نگاه کنم، آن هم خدمتی موقت و گذرا؛ در عین حالی که حواس من به قوانین و مسئولیت‌های مربوطه‌ است، از آن طرف خیلی جوّ آن جایگاه من را نمی‌گیرد و به بهترین نحو ممکن خدمت خود را در راستای قوانین انجام می‌دهم و حال کسی را هم خراب نمی‌کنم.

در طول دوره‌ی مرزبانی خود چه اتفاق یا چه چیزی شما را تحت تأثیر قرار داد؟

وقتی پای صحبت تازه‌واردین که مصرف کننده‌ی شیشه داشتند، می‌نشستم و می‌دیدم چه زندگی سختی را پشت‌سر گذاشته‌اند و چه آسیب‌هایی از نظر روحی و روانی به این خانواده‌ها وارد شده، بسیار متأثر می‌شدم و بعد با شوق و اشتیاق بسیار، جویای احوالات آن‌ها می‌شدم و پیگیری می‌کردم. در ادامه شاهد بهبودی حال مسافر و نیز بهتر شدن روابط زندگی آن‌ها بودم و به هنگام رهایی این خانواده من هم احساس بسیار بسیار خوبی داشتم. این باعث می‌شد برای ادامه دادن و خدمت کردن در کنگره مصمم‌تر شوم و با تمام توان و تلاش خود چه از نظر خدمتی و چه از نظر مالی، تمام توان خود را بگذارم تا شاید گوشه‌ای از خدمات کنگره را جبران نمایم.

بزرگ‌ترین خاطره‌ی لذت‌بخشی که از دوران مرزبانی خود به یادگار دارید، چیست؟

در کمال صداقت عرض کنم به‌واسطه‌ی این که بنده مرزبان خبری بودم، همکاری با عزیزان خدمتگزار سایت لذت بسیار خوشایندی بود که در خدمت صادقانه و خالصانه‌ی سایت در ذهن خود به یادگار نگه می‌دارم. همیشه و همه جا خوبی، مرام، معرفت، مهربانی و خوش اخلاقی، ادب، متانت و در عین حال حوصله و سخت‌کوشی عزیزان واحد سایت، همراه من به یادگار خواهد بود و این قسمت لذت‌بخش‌ترین مرحله‌ی خدمت من بود. کلی از این بزرگواران درس اخلاق آموختم. خداوند نور این خدمت صادقانه و خالصانه‌ی این عزیزان را باعث خیر و برکت مضاعف در زندگی آن‌ها قرار دهد و از خانم راضیه عزیز راهنمای لژیون چهارم نیز کمال تشکر را دارم که ابتدای کار که هنوز نیروی خدمتی در شعبه نداشتیم، با من کمال همکاری را داشتند. از تک‌تک عزیزان خدمتگزار سایت خانم طاهره، خانم سمانه، خانم مهدیه، خانم تکتم و در ادامه عزیزانی که این اواخر به جمع ما اضافه شدند، خانم مریم، خانم کلثوم، خانم بهجت نهایت تشکر و سپاس را دارم.

طراح سوال: همسفر سمانه رهجو راهنما همسفر مرضیه (لژیون یکم)
مصاحبه کننده: همسفر عادله رهجو راهنما همسفر مرضیه (لژیون یکم)
ویراستار: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون سوم)دبیر سایت
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رضوی مشهد

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .