گروه همسفران مثل لاستیک زاپاس نیستند که در شرایط خاص از آنها استفاده شود و این دیدگاه باید تغییر کند و به همسفر به جای سیاه لشکر، باید به چشم بازیگر مکمل نگاه شود. یک بازیگر میتواند یک وقتهایی آنقدر بد بازی کند که اگر مسافری لب پرتگاه است به ته دره پرت شود و یا بالعکس آنقدر خوب بازی کند که همان مسافر را از ته دره به بالا بکشد و کمکش کند.
بنابراین به عنوان همسفر باید نقش خود را جدی بگیریم؛ به عنوان همسفر باید جایگاه و نقش خود را باور داشته باشیم. هریک از ما برای خودمان به کنگره میآئیم، پس یادمان باشد که همسفر نباید به مسافر وصل و وابسته باشد که وقتی حال مسافر خراب شد، از حال خرابی آن حال همسفر هم خراب شود. ما به کنگره میآئیم برای این که به آرامش برسیم، به حال خوب و به حس خوب برسیم تا بتوانیم به عزیزان خود کمک کنیم. بنابراین من به عنوان همسفر باید جایگاه و نقش خود را باور داشته باشم. مهمترین شرطتش هم این است که کسی را که میخواهم به او کمک کنم، دوست و قبول داشته باشم.
آموزشهایی که در کنگره از طریق سیدیها و نوشتارها داده میشود، بسیار مهم است. در قدیم آموزشها کمتر بود؛ نقل و قولی، سینه به سینه و خیلی محدود بود. اگر ما این دانش را ندانیم و بلد نباشیم به عنوان مثال حقههای نفس را نشناسیم، ندانیم قانون چشمه یعنی چی، ندانیم تکبر چیست، شرک چگونه عمل میکند و مکانیزم آن چیست و غیره، وقتی کسی در کنار ما مشکلی دارد، اولین کاری که میکند خود ما را به هم میریزد و دیگر نقش کمکی را نمیتوانیم داشته باشیم.
کدام پرستار است که از مریض حالش به هم بخورد، از زخم و عفونت حالش بد شود و بتواند پرستار باشد، این امکان ندارد. باید به آن نقطه برسد تا بتواند آن عفونت، بوی بد و تعفن را تحمل و درک کند؛ وقتی این را حس کرد، میتواند به مریض نزدیک شود. اگر به آن نقطه نرسد، کارها را ناقص انجام میدهد. در کنگره نیز همینطور است، سیدیها و نوشتارها آن شناخت را به همسفر میدهد و وقتی آن شناخت را پیدا کرد، عفونت اعتیاد مسافرش، برایش غیرقابل تحمل نخواهد بود.
انسانی که در جهان تاریکی اعتیاد قرار میگیرد، یک پوسته ضخیم از نیروهای منفی احاطهاش میکنند و این نیروهای منفی مثل خار عمل میکند و نمیخواهد بگذارد آن پوسته و پیله شکافته شود. آنها نمیخواهند آن موجود را که اسیر کردهاند را از دست دهند و دورش را عین عنکبوت با تار میپیچند. تاریکی هم دقیقاً همینطور است؛ نیروهای تاریکی تولیدی از خودشان ندارند و انرژی خود را از جای دیگر به دست میآورند. حال ممکن است این تاریکی، اعتیاد باشد یا هر موضوع دیگری، کسی که در اعتیاد است درواقع در آن پوسته قرار دارد که از آن محافظت میشود و نمیگذارند به آن نزدیک شود. مخصوصاً شیشهایها، یک وقتهایی است پوستهشان زهرآگین و قوی است و دافعه و بیزاری ایجاد میکنند. البته خداراشکر که کنگره آنقدر قوی است، که خیلی از اینها را دفع می کند.
در هرصورت برای اینکه انسان بتواند نقش خود را خوب بازی کند، باید دانش خود را افزایش دهد. یک همسفر یک جاهایی باید این قدرت را داشته باشد که اگر مسافرش از تعادل خارج یا دچارجنون شد، بتواند آرامش خود را حفظ کند. یک نیرو و پتانسیلی در همسفرها وجود دارد که اگر جایگاه خودش را پیدا کند، میتواند نقش بسیار مؤثری هم در مورد درمان اعتیاد هم در مورد تغییر افکار و اندیشه هر شخصی داشته باشد.
نویسنده: همسفر ربیعه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر نرگس نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یوسُف تهران
- تعداد بازدید از این مطلب :
78