English Version
This Site Is Available In English

همسفر یعنی؛ فداکاری، عشق و محبت

همسفر یعنی؛ فداکاری، عشق و محبت

سلام دوستان مریم هستم، همسفر

همسفر در کنگره‌۶۰ به فردی اطلاق می‌شود که سابقه اعتیاد ندارد و برای تعالی اهداف کنگره۶۰ تلاش می‌کند. همسفر، می‌تواند یکی از اعضای خانواده؛ پدر، مادر، همسر، فرزند، خواهر، برادر مسافر باشند. حضور همسفر در کنگره از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است تا جایی‌ که آقای مهندس یک دستور جلسه را به این نام اختصاص داده‌اند. شاید هر انسانی در طول حیات خود مسافر و در نهایت با افرادی همسفر باشد؛ اما در کنگره۶۰ واژه همسفر، مفهوم و معنای خاصی دارد و انسان با همه وجودش این کلمات را درک می‌کند.

همسفری که خود تاریکی‌ها را تجربه کرده و در کنار مسافری که با تخریب، وارد کنگره شده تا سفر کند و به حال خوش و رهایی برسد، تلاش می‌کند که سنگ صبور خودش و مسافرش باشد، او را رها می‌کند و به دنبال خواسته خود می‌رود؛ زیرا در آموزش‌های کنگره یاد گرفته است که ابتدا باید خودش پرواز کند تا بتواند فرد دیگری را به پرواز درآورد. گفتن این موضوع شاید بسیار آسان باشد؛ ولی در عمل کار سختی است، شاید بارها ناامید شود؛ ولی همسفر آموزش‌دیده است که بتواند بر ناامیدی غلبه کند و در جهت مخالف ناامیدی به حرکت خود ادامه بدهد.

من هم به نوبه خود، این هفته بزرگ و باارزش را به خانم آنی بزرگ تبریک می‌گویم و دستان پر مهر ایشان را می‌بوسم و برای ایشان آرزوی سلامتی و تندرستی دارم. اگر خانم آنی بزرگوار در کنار آقای مهندس نبودند و این‌همه فداکاری نمی‌کردند شاید اکنون کنگره۶۰ وجود نداشت. اسوه و الگوی ما این خانم محترم و عزیز هستند و امیدوارم خداوند حافظ ایشان و آقای مهندس و خانواده معززشان باشد.

سلام دوستان مرضیه هستم، همسفر

همسفر، به معنی یار و همراه است. این هفته را به تمام همسفران تبریک عرض می‌کنم. در زمان کودکی فکر می‌کردم همسفر به کسی می‌گویند که با شخصی در سفر باشد و هرچه بزرگ‌تر شدم؛ این مورد برایم بیشتر نمایان شد و اکنون متوجه شدم همسفر یعنی، در کنار و پابه‌پای شخصی در هر زمینه‌، در هر مکان، هر زمان، هر موقعیت، هر خوشی و ناخوشی همراه بودن است.

زمانی که مسافرم وارد کنگره شد، بعد از چند جلسه حضور در کنگره به من نیز اعلام کرد که می‌توانم به‌عنوان همسفر در کنگره حضور پیدا کنم. من خیلی ساده قبول کردم و اولین جلسه را با آن‌ها همراه شدم. در پی صحبتی که با راهنمای تازه‌واردین داشتم، متوجه شدم که خودم نیز برای تغییر نیاز به آموزش دارم و عزم راسخ و پوشیدن کفش آهنی از نکات مهم و ضروری این سفر بود که به کمک راهنمای خوبم، خانم الهام آموزش‌ها را گرفتم و توانسته‌ام به مرحله اجرا برساندم. اوایل برایم خیلی سخت بود؛ ولی با راهکارهایی که آموزش دیدم برایم هر روز راحت و راحت‌تر شد.

طبق فرمایش آقای مهندس، من رهاکردن مسافر و محبت‌کردن را سرآغاز کارهای خود، قرار دادم و می‌توانم بگویم که تا حد زیادی موفق شده‌ام؛ اکنون که در نیمه‌راه سفر، هستیم با گرفتن آموزش و عملی‌کردن به آن‌ها توانسته‌ام، روان خود را آرام و دلم را سامان ببخشم. در کل همسفر یعنی؛ نظم، اخلاق‌ خوش، انعطاف‌پذیری و کنارگذاشتن ضدارزش‌ها برای داشتن سفری خوش و پایانی دلپذیر!

سلام دوستان اکرم هستم، همسفر

در ابتدا این هفته قشنگ را خدمت بزرگ همسفر کنگره۶۰ خانم آنی بزرگوار، تبریک عرض می‌نمایم؛ چراکه فداکاری، عشق و محبت ایشان در مسیر سفر آقای مهندس باعث شد تا درمان به طور قطعی انجام بگیرد و به‌واسطة درمان آقای مهندس، خانواده‌های زیادی از این بلای خانمان‌سوز نجات یابند. همسفر، کسی است که مسافر را در طول سفر همراهی می‌کند و باعث ایجاد اعتمادبه‌نفس و قوت‌ قلب مسافر می‌شود.

همسفر، مهم‌ترین نقش را در درمان مسافر خود، دارد و زمانی می‌تواند این نقش را به‌درستی ایفا کند که تحت آموزش قرار بگیرد؛ زیرا ترکش‌‌های اعتیاد در زمان مصرف مسافر، باعث تخریب همسفر نیز شده‌ است و تنها آموزش می‌تواند به او کمک کند که در ابتدا خودش به حال‌ خوش برسد و بپذیرد که مسافر او یک بیمار است و زمانی‌ که همسفر این موضوع را پذیرفت، زیباتر حرکت کرده و پذیرای تمام مسائل و مشکلات در طول مسیر درمان است. همسفر، هنگامی که سختی‌ها را پشت سر گذاشت، به خیروخوشی می‌رسد و قطعاً باید بهای این آرامش و رهایی را با خدمت‌کردن در کنگره پرداخت کند. خدا را شکر می‌کنم که راه کنگره برای من و مسافرم  نمایان و این نور الهی در زندگی ما جاری شد. در پایان از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم که همه سختی‌ها را به جان خریدند تا خانواده‌های زیادی در آرامش باشند.

سلام دوستان همدم هستم، همسفر

در ابتدا هفته همسفر را به تمام همسفران تبریک عرض می‌کنم. من همسفر در کنگره یاد گرفتم که باید برای رسیدن به هدف و درمان، وقت و زمان بگذارم. من همسفر که چندین سال تخریب و به‌هم‌ریختگی داشته‌ام، نمی‌توانم یک‌شبه به تعادل و درمان برسم؛ چون اصلاً امکان‌پذیر نیست و همه چیز باید ذره‌ذره و به‌‌‌مرور‌زمان به مراحل خودش برسد. من همسفر، نباید انتظار داشته باشم که مسافرم که سال‌هاست در تاریکی و ظلمت اعتیاد، گرفتار شده، یک‌شبه درمان بشود؛ پس اگر بخواهم به درمان و نتیجه برسم باید نظیر درخت گردو و خرما باشم.

من همسفر باید به مسافر خود به‌عنوان یک بیمار نگاه کنم و با آموزش و شناختی که کنگره در اختیار من می‌گذارد به او کمک کنم تا دوره درمان را طی کند و به‌درستی درمان بشود و همچنین در کنار او با آمدن به کنگره اول خودم به علم، آگاهی و دانایی برسم تا دیگر دچار بحران نشوم و بال پرواز مسافرم باشم. هدف‌های بزرگ مانند دویدن هستند؛ برای دویدن ابتدا باید راه رفت و سپس قدم‌ها را تند کرد و بعد دویدن را رقم زد. دویدن ناگهانی و بدون مقدمه، هر کس را از نفس می‌اندازد. به فرموده آقای مهندس: «تخریب و مشکلات یک همسفر خیلی بیشتر از مسافر است و با ورود به کنگره با گرفتن علوم و آموزش‌های کنگره و کاربردی‌کردن آنها دانایی و آگاهی‌ او بالا رفته و به آرامش و تعادل کامل می‌رسد.»

با همکاری رابطین خبری لژیون‌ها
ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم( دبیر سایت
همسفران نمایندگی نائین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .