English Version
This Site Is Available In English

ما از شر اعتیاد، وارد دنیای پر خیر کنگره شدیم

ما از شر اعتیاد، وارد دنیای پر خیر کنگره شدیم

نمایندگی گرگان میزبان اسیستانت همسفر صدیقه بودند از ایشان تقاضا کردیم که مصاحبه‌‌ایی با ایشان داشته باشیم و ایشان هم با عشق تمام و‌ روی باز پذیرفتند شما را به خواندن این مصاحبه‌ پربار دعوت می‌کنیم.

گاهی پیش می‌آید که همسفران پس از گذشت مدتی از سفر اول و حتی با ورود به سفر دوم هنوز نتوانسته‌اند مسافر‌شان را ببخشند. شما چه زمانی مسافر خود را بخشیدید و این بخشش چه تأثیری در رشد شما داشت؟ 

وقتی همسفر مثلث تقدیر، خواست و فرمان الهی را بیاموزد، می‌داند که همه ما عقبه یا سابقه‌ای داشته‌ایم و طبق تقدیر بنا شده که ما در این زندگی باشیم. خداوند انسان‌ها را در مسیری قرار می‌دهد که در آن مسیر تکامل پیدا کنند. طبیعتاً ما هم وقتی در مسیر اعتیاد قرار گرفتیم و پرونده اعتیاد در زندگی ما باز شد وارد کنگره۶۰ شدیم. تلاش کردیم، خواستیم و اعتیاد را از زندگی خود بیرون کردیم، نه تنها اعتیاد بلکه سیاهی‌هایی که از گذشته همراه ما بود. وقتی به این قضیه نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم نیازی به بخشیدن و نبخشیدن نیست؛ چون این مثلث سه ضلع دارد، من، همسرم و زندگی بین ما؛ پس طبیعتاً من هم در این زندگی نقشی داشته‌ام نه در اعتیاد مسافرم؛ اما در زندگی خود نقش داشته‌ام؛ پس وقتی به این فکر می‌کنیم که در زندگی قبلی خود کاری کرده‌ام که زندگی من بوده و شکرگزار این بودم که مسیر کنگره پیش پای من قرار گرفت که مسیری پر از خیر و برکت و آموزش است، دیگر نیازی به بخشش نیست؛ پس کسی مقصر نیست؛ اما از جهت دیگر انسان‌ها زمانی که دیگران را می‌بخشند در اصل حال خوش را به خودشان هدیه داده‌اند و شاید آن شخص از ناراحتی ما با‌خبر نباشد و زندگی خودش را می‌کند؛ اما من وقتی از صمیم قلب می‌بخشم و رها می‌کنم آن زمان حال خودم خوب می‌شود و دیگر نجوای درونی ندارم. همه انسان‌ها چه امیدوار باشند چه نا‌امید می‌بخشند یا نمی‌بخشند، همه از نجوای درون آن‌ها است. وقتی نجوای درون ما به خیر و نیکی باشد می‌توانیم به راحتی از دیگران بگذریم.

در این مدت که در کنگره حضور دارید چه زمانی حضور قدرت مطلق و یاری نیرو‌های ما‌فوق را بیش از بیش در زندگی خود کردید؟

الآن که به این موضوع نگاه می‌کنم می‌بینم از وقتی وارد کنگره شده‌ام چه‌قدر خداوند من را دوست داشته و به من لطف داشته که مسیر من به کنگره افتاد. شاید اوایل سفر فکر می‌کردیم لعن و نفرین خداوند است؛ اما همین‌جا است که آقای مهندس می‌فرمایند: خداوندا شری بده که خیر من در آن باشد، ما از شر اعتیاد وارد دنیای پر خیر کنگره شدیم و خداوند همیشه و همیشه همراه من بوده است. بارها پیش می‌آید وقتی در لژیون نشسته‌ایم کلامی بر زبان جاری می‌کنیم که حال رهجو خوب می‌شود و وقتی فکر می‌بینیم این کلام، کلام خودمان نبوده و خداوند بوده که به ما کمک کرده و راهی به ما نشان داده که یک نفر آرام شود. من از وقتی وارد کنگره شده‌ام و صراط مستقیم را متوجه شده‌ام و زیبایی آن را دیده‌ام، لحظه‌لحظه وجود خداوند را حس کرده‌ام و بیشتر از همیشه شاکر هستم.

آیا روزی رسیده است که از حضور و خدمت در کنگره خسته شده باشید؟

خسته شدن هم به نجوای درون برمی‌گردد. کسانی که در کنگره خدمت می‌کنند، خودشان داوطلب شده‌اند و پذیرفته‌اند. کسانی هستند که در انتظار جواب آزمون هستند تا خدمتگزار کنگره باشند یا مرزبان و نگهبان باشند و همه چیزی جز عشق نیست. اساس و شالوده کنگره بر عشق و محبت است؛ پس خستگی وجود ندارد. ممکن است انسان‌ها نیاز به استراحت داشته باشند که آن هم مهندس تعطیلات را در نظر گرفته‌اند و بسیار با تدبیر بوده است که افراد خدمتگزار استراحت کنند، اما باز هم در تعطیلات برای همه ما پیش آمده که دلمان برای کنگره تنگ شده باشد؛ پس جایی که پر از عشق، محبت و دوست داشتن است خستگی وجود ندارد و همه آنچه هست پر از انرژی و حال خوش است.

برای همه ما پیش آمده که اطرافیان ما را به‌خاطر آمدن به کنگره سرزنش می‌کنند و می‌گویند چرا ادامه می‌دهی؟ بهترین جواب برای این افراد چیست؟

کاملاً طبیعی است که در جهان مادی کسانی که به فکر منفعت خودشان هستند، افرادی بعد از سال‌ها رهایی از زمان و مال خود می‌گذرند و این برای افراد بیرون از کنگره عجیب است و برای همه ما پیش آمده افرادی که تغییرات و حال خوش را در ما می‌بینند و خداوند به آن‌ها چشم بینا داده است، می‌بینند با کنگره آمدن چه‌قدر حال ما خوب است و چه منفعتی از صور آشکار و صور پنهان می‌بریم طبیعتاً درک می‌کنند؛ اما کسانی که نمی‌خواهند این موضوع را متوجه شوند و پذیرا نیستند، مهندس می‌فرماید لازم نیست به کسی توضیح بدهید. افراد نزدیک ما مثل خانواده باید ببینند که حال خوش ما در گرو حضور در کنگره است. وقتی ما در کنگره حالمان خوب است و چیزها‌یی را می‌بینیم که شاید اطرافیان نبینند، وقتی بدانند عزیزانشان از این کار لذت می‌برند قطعاً آن‌ها هم پذیرا خواهند شد.

با توجه به این‌که شما فردی با تحصیلات عالی و مهندسی هستید، چه زمانی توانستید مهندس دژاکام و آموزش‌های ایشان را بپذیرید و کاربردی کنید؟

من ابتدا که وارد کنگره شدم صرفاً برای همراهی با مسافرم بود و فقط برای این‌که قول داده بودم تا انتها کنارش باشم ماندم. یک ماه اول جبهه داشتم و نمی‌توانستم بپذیرم و وقتی اولین سی دی مهندس را گذاشتم گوش کنم که ببینم ایراد کار ایشان کجا است، متوجه شدم من هیچ چیز در این زمینه نمی‌‌دانم و بی‌سواد‌ترین انسان هستم. وقتی متوجه شدم چیزی در این سی‌دی‌ها هست که من را سیراب می‌کند، چیزی هست که قسمت خالی وجودم را پر می‌کند عاشق شدم.

کدام پیام یا سخن مهندس بیشتر از بقیه سخنان ایشان در شما تاثیر داشت؟

همت بلند آر که مردان روزگار
از همت بلند به جایی رسیده‌اند
عاشق این جمله هستم.

تایپ: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)

عکاس: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر نصیبه (لژیون اول)
طراح سؤالات و ارسال: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر حدیقه (لژیون چهارم)
مصاحبه‌کننده: همسفر سحر رهجوی راهنما همسفر حدیقه لژیون (چهارم)
همسفران نمایندگی گرگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .