English Version
This Site Is Available In English

تعاریف و تمجیدها باید به عمل درآید

تعاریف و تمجیدها باید به عمل درآید

نهمین جلسه از دور نوزدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی باباطاهر همدان با استادی راهنمای محترم تازه واردین مسافر حسین، نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «هفته بنیان» روز یکشنبه ٢ دی‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حسین هستم مسافر

در ابتدا خدای خودم را شاکر هستم که یک بار دیگر این توفیق را به من داد تا در این جایگاه قرار بگیرم تا بتوانم خدمت کنم و از شما دوستان آموزش بگیرم. از آقای مهندس و خانواده ایشان تشکر می‌کنم. از راهنمای محترم آقا جلال عزیز کمال تشکر را دارم. از راهنمای ویلیام خودم آقا اسماعیل عزیز تشکر می‌کنم ایشان خیلی برای بنده زحمت کشیدند. از آقا صمد عزیز تشکر می‌کنم چرا که بعد از این‌که آقا جلال به شعبه کبودراهنگ بروند لژیون یکم را ایشان اداره خواهند کرد، از ایشان ممنون هستم که ما را پذیرفتند.

در ابتدای صحبت‌هایم هفته بنیان را در راس به آقای مهندس و بقیه خدمتگزاران خصوصا خدمتگزاران نمایندگی باباطاهر تبریک عرض می‌کنم. هفته بنیان هفته بزرگی است برای ما، پنجشنبه قبل بنده صحبت‌های روز چهارشنبه جناب مهندس را گوش دادم و متوجه شدم که ایشان چه زحمت‌ها و مرارت‌هایی کشیدند؟ کنگره‌ای که الان ما به راحتی از آن استفاده می‌کنیم، زیر سقف، جای گرم در زمستان، جای خنک در تابستان و...  چه تهمت‌هایی که به ایشان وارد نمودند. ایشان را به دادگاه کشیدند که شما مواد فروش هستید، یا کاری کردند که در پیاده رو جلسه برگزار نمودند.

من همیشه تصویر سازی و همزاد پنداری می‌کردم برای خودم که اگر من واقعاً در چنین شرایطی می‌بودم و جای جناب مهندس بودم آیا این کار را انجام می‌دادم؟ قطعاً این کار را نمی‌کردم، شاید می‌گفتم من که خودم درمان شدم چرا خودم را در درد سر بیندازم برای دیگران؟ بازداشتگاه بروی، دادگاه بروی، تهمت و افترا به تو وارد کنند، جدای از همه این مطالب خودت را به عنوان ویترین در معرض دیگران قرار دهی که من قبلاً معتاد بوده ام. شخص خود من اوایل در بعضی از مکان‌ها انکار می‌کردم که یک زمانی معتاد بوده‌ام، البته الان افتخار می‌کنم و می‌گویم که قبلاً اعتیاد داشتم و در حال حاضر یک کنگره‌ای هستم، حتی این گفته‌های من هم باعث شده است که یکسری از همکاران ترغیب شوند به کنگره بیایند و درمان شوند. من این دین را بر گردن خودم می‌دانم که تا جایی که می‌توانم پیام کنگره را به گوش دیگران برسانم.

هفته بنیان باید حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم را انجام دهیم، حداقل کاری که من بنده می‌توانم انجام دهم این است که قدردان جناب مهندس باشم، چگونه قدردانی کنم؟ یک شعر معروف هست تحت این عنوان که: ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان، اگر نمی‌توانم خیری به کنگره برسانم لذا شر هم نرسانم، چهره کنگره را بد نکنم.

به قول شاعر که می‌گوید: درخانه اگر کس است یک حرف بس است؛

راهنما، دبیر، مرزبان و دیده‌بان به من سفر اولی یا به من سفر دومی هزاران بار گفته‌اند که سر ساعت و قبل از شروع جلسه در شعبه حاضر شوید و جلسه رسمی است، قانون یازدهم یکی از بخش‌های اصلی کارگاه و جلسه است و زنگ تفریح نیست.

به نظرمن دلیل این‌که سفر اولی‌ها بعد از درمان و رسیدن به سفر دوم در کنگره نمی‌مانند و خدمتگزار نمی‌شوند این است که هنوز نظم را یاد نگرفته‌اند. کنگره نیازی به من و امثال من ندارد چرا که کنگره راه خودش را می‌رود و ادامه می‌دهد این من هستم که به کنگره احتیاج دارم، وقتی من هنوز یاد نگرفته‌ام که قبل از شروع جلسه در شعبه حضور داشته باشم و یا هنوز فکر می‌کنم که تنها لژیون است که برای درمان کافی است.

من پیشنهاد می‌کنم که سی‌دی موج و ذره را گوش کنید در این سی‌دی استاد امین دقیقاً درباره اهمیت جلسه عمومی و لژیون صحبت می‌کنند. جلسه عمومی مکمل لژیون و مکمل درمان می‌باشد. من اگر در جلسه عمومی شرکت نکنم شاید قطع مواد شوم ولی رها نخواهم شد. رها شدن یعنی این‌که من در تمام سطوح دیدگاهم به زندگی عوض شود. من بایستی این وادی‌ها را فهم و درک کنم و بتوانم به وادی چهاردهم برسم که البته بنده خودم هنوز هم به آن پله اول نرسیده‌ام.

هفته بنیان هفته بسیار مهمی است با این‌که در طول این هفته از مقام مهندس خیلی تعریف و تمجیدهای آن‌چنانی به صورت حرف بیان می‌شود لذا بایستی ذکر کنم که به حرف نیست و این تعاریف باید به عمل درآید و انجام شود. مخاطب این سخنان در ابتدا خودم هستم، من وقتی آقا جلال عزیز از این‌جا رفتند گریه‌ام گرفته بود، آیا واقعاً آن چیزی که آقا جلال از من می‌خواهد و انتظار دارد انجام می‌دهم؟ کاری که راهنما از من می‌خواهد انجام داده‌ام؟ برای کنگره چه کار کرده‌ام؟ زندگی الان خودم را با زندگی زمان اعتیادم مقایسه کنم چه چیزی از کنگره گرفته‌ام؟ و چه چیزی به کنگره داده‌ام؟

در زمان اعتیادم من همیشه شیفت‌هایی را انتخاب می‌کردم که در دید دیگران نباشم. زمانی‌که بازنشسته شدم و تسویه کردم بعضی از همکاران من را نمی‌شناختند و از من سوال می‌کردند که تو واقعاً در همدان خدمت کرده‌ای؟ اما الان به لطف کنگره هرجایی که می‌روم سینه‌ام را سپر می‌کنم و جلو می‌روم آیا این مطلب ارزش کمی دارد؟ در خانواده، در جامعه، در فامیل، آبرو و شخصیتم به واسطه کنگره به من برگردانده شد. کنگره ایمان من را به من برگرداند، زمانی من واقعاً داشتم از دین خارج می‌شدم و به واسطه تاریکی‌هایی که در وجودم بود همه چیز را زیر سوال می‌بردم.

من با گوش دادن سی‌دی‌های جناب مهندس احیا شدم. جمله‌ای از ایشان در خاطرم هست که بیان کردند آن‌هایی که قرآن را نفی می‌کنند کدام آیه قرآن را خوانده‌اند؟ کدام آیه قرآن را در زندگی خودشان کاربردی کرده‌اند و نتیجه آن را نگرفته‌اند؟ و با یک مثال قشنگ عنوان کرده‌اند: مثل این می‌ماند که شما به پزشک مراجعه کنید و پزشک به شما یک نسخه بدهد و این نسخه را خوش خط بنویسید و هر روز از روی آن بخوانید که در این صورت هیچ اتفاقی نمی‌افتد، و باید آن داروها را تهیه کرده و استفاده نمایید تا به درمان برسید. آیا من قرآن را در زندگی‌ام کاربردی کردم که نتیجه آن را ببینم؟ اصلاً مطالعه کرده‌ام؟

در پایان امیدوارم در هفته بنیان به پاس قدردانی از کنگره حداقل نظم شعبه را درست کنیم. در خصوص نقد کردن من بایستی از خودم شروع کنم، به موقع سر جلسات حاضر باشم، پوشش مناسب داشته باشم، کاری نکنم که دیده‌بان عنوان کند که شعبه همدان ضعیف است و بایستی از خودم شروع کنم. مثل همان شخصی که خواست دنیا را عوض کند و در پایان به این نتیجه رسید که برای عوض کردن دنیا بایستی از خودش شروع کند. ممنون از اینکه به صحبت‌هایم گوش کردید.

 

 

تایپ: مسافر میثم (لژیون ششم)

عکس: مسافر مرتضی ( لژیون یکم)

تنظیم و ارسال: مسافر مسعود مرزبان خبری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .