English Version
This Site Is Available In English

شعری در وصف بنیان کنگره ۶۰

شعری در وصف بنیان کنگره ۶۰

آنگه که با تو گفتم از درد خودپرستی

گفتی تو ریشه‌اش را کز جهل بود و مستی‌

من آن به سوی مهرم

خالق چنین سرشتم
 

چون عقل و عشق گفتند

جمله نشان هستی


تو لیلته الرغائب

تو شمس و ضحی‌یی

تو وادی سمایی

از هرچه قید رستی

من آن نیاز بارا

تو ابر نو بهاران

در شهر پاکبازان

تو چشمه السی

تو آفتاب نابی

تو خود ‌زلال آبی

تو شهر عشق هستی

از بند‌ها گسستی
 

از تار‌ها تو رستی

مهرش به دل ببستی

دست از دگر بشستی

در این سراب و هستی

کشف و شهود من باش

شور و شعور من باش

کشف و شهود من باش

عطر قنوت من باش

چون تو سبوی شصتی

از کار تو کیانم

از رود تو روانم

مهرت حدیث قلبم، درمان بت پرستی

 

گروه خبری نمایندگی پردیس
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .