English Version
This Site Is Available In English

به درخت نگاه می‌کنم...

به درخت نگاه می‌کنم...

به نام نور

به درخت نگاه می‌کنم ...

قبل از اینکه شاخه‌هایش زیبایی نور را لمس کند ریشه‌هایش تاریکی را درک کرده است ... در تاریکی و ظلمت گمراهی زمانی که سررشته افکارم همچون کلافی سردرگم به‌هم‌پیچیده بود و راه چاره‌ای نداشتم بارها و بارها اقدام کردم که خود را از اهریمن اعتیاد رها کنم، هر بار دیر یا زود تسلیم این شر می‌شدم و توان ادامه دادن را در خود نمی‌دیدم. دریافتم که به‌یک‌باره نمی‌توان از شر این بلای خانمان‌سوز رها شد. باید خود را تجهیز می‌کردم به علم، به دانایی، به آگاهی... تا بتوانم به این شر غلبه کنم. از دوردست‌ها نوری یافتم، نور انجمن احیای انسانی کنگره ۶۰ که می‌گفتند دانشمند فرزانه‌ای راه جویان را به سلاح علم و آگاهی مسلح می‌کند تا توان رویارویی با اهریمن را داشته باشند، نه‌فقط اهریمن اعتیاد که اهریمن جهل و نادانی! که به‌مراتب قوی‌تر از آن بود. در پرتو این نور امید تصمیم به سفر گرفتم، سفر از چیزی که بودم به کسی که می‌خواستم باشم و توانستم آگاه شوم که ضد ارزش‌ها را از خود دور کنم. توانستم وجود باارزش خود را بیابم و تصمیم بگیرم که از بیراهه قدم به راهی بگذارم که در آن هر آنچه وجود من را آلوده می‌کند پاک و پاکیزه گردانم.
حالا که در آستانه رهایی کامل هستم آینده را روشن و پر امید می‌بینم و تصمیم دارم زندگی را همان‌گونه که در کنگره یاد گرفتم با بنیادی درست و پایدار با تکیه بر علم و آگاهی که آموختم بنا کنم و شما همچون چراغ راه ما در طی این مسیر هستید، شما کسی هستید که باوجدانی آرام خود را وقف خدمت به ما کردید و روزبه‌روز نیاز بیشتری به این خدمت در درون خود احساس می‌کنید و ایمانتان بی‌درنگ فزونی می‌یابد. جناب آقای مهندس دژاکام، دانشمند فرهیخته، ما این رهایی را مدیون زحمات بی‌دریغ جنابعالی هستیم. جبران این امر مهم از عهده همچون ما برنمی‌آید. امید داریم که خدای بزرگ به نحوی شایسته برای شما جبران نماید.

ارادتمند شما حمید ابدالی از لژیون بیست و چهارم

واحد سایت نمایندگی شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .