جلسه دوازدهم از دوره نهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، ویژه مسافران نمایندگی یوسف، با استادی دیدهبان محترم جناب آقای ترابخانی، نگهبانی مسافر عرفان و دبیری مسافر اصغر با دستور جلسه" بنیانکنگره 60" در روز دوشنبه 3 دی۱۴۰۳ ، ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم فرصتی در اختیارم قرار داده شد تا در بین شما باشم، امیدوارم انرژی شما و حس خوبتان باعث شود انسان ها بیشتر در این مسیر قرار بگیرند و به رهایی برسند، هفته بنیان را به همه دوستان تبریک عرض میکنم امیدوارم بتوانیم در کنارهم تجربه خوبی از حضور یکدیگر داشته باشیم، خاطرم هست روز های اول ورودم به کنگره یک سری از رفتار ها برایم عجیب بود برای مثال معرفی خودم به عنوان مسافر،دلیل این آداب را نمیتوانستم به درستی درک کنم؛ به تدریج متوجه شدم شرایط آن روزهای من و نتایج نامطلبوب آن روزها ثمره تفکرات نادرست و سطحی نگری و قضاوت های ناآگاهانه من است، کسانی که برایم منفعت داشتند برایم قابل احترام تر بودند و ریشه این تفکرات من در مصرف مواد مخدر بود، وقتی کسی به این نقطه رسید و متوجه شد که ریشه مشکلات کجاست آن زمان کارش شروع میشود، در نوشتارهای کنگره می خوانیم که کنگره در دو حرکت درونی و بیرونی به حرکت خود ادامه می دهد و این جمله بدان معناست که من باید درک کنم که چه کسی در درون من فکر می کند و ریشه افکار من کجاست؟ به همین خاطر ما قوانین را در جلسات می خوانیم تا نشانه هایی که باعث تولید فکر در درون من میشود شناسایی کنیم به همین خاطر من بعد از ورود به کنگره به روی خودم متمرکز میشوم و از خود میپرسم من در قبال خودم و در قبال دیگران چه وظیفه ای دارم ؟ اگر کسی کار درست را انجام نمیدهد به من مربوط نیست من آماده ام تا خودم را تغییر بدهم، من باید در درون تغییر کنم تا این تغییر در بیرون اتفاق بیافتد.
یکی از لازم های موفقیت در هر زمینه ای صداقت و عدم پنهان کاری است، برای مثال جناب مهندس در ابتدا حرکتشان از گروه های دیگر شروع شد و سپس الگو برداری و اصلاح روش نمودند و این مساله را هیچ گاه پنهان نکرده اند؛ ما با اجرای قوانین به موفقیت های چشمگیر رسیده ایم ؛ جناب مهندس هرگز موفقیت ها را متعلق به شخص خودشان نمیدانند و همیشه به این مساله تاکید دارند که کار و فعالیت در کنگره به صورت جمعی است و موفقیت هم در کنگره ثمره تلاش جمعی است.
پیامی که هفته بنیان برای من و تاثیری که بروی من و حرت درونیام دارد تا بتوان ارتباطم با درون و بیرونم را حفظ کنم، قضاوت نکردن است واینکه بتوانم حال خوبی که کسب کرده ام را انتقال بدهم، شاید در بعضی مواقع در لژیون آخرین نفری که در جریان مسائل قرار میگیرد راهنما باشد، و یکی از وظایف مهمی است که برعهده ماست همین است که تازه واردین را با قوانین کنگره آشنا کنیم و این جزییات ساده بسیار مهم و تاثیر گزار است، برای مثال اگر من در مسیر چند متری قدمی را اشتباه بردارم شاید خیلی ملموس و قابل اندازه گیری نباشد اما همین اشتباه کوچک در مسیر چند صد متری یا چند کیلو متری بسیار خودش را نشان میدهد و شاید من را کاملا از مسیر دور کند، بعضی مواقع یک تفکر اشتباه ما باعث میشود دیگران را سرزنش و یا قضاوت کنیم، برای مثال تاخیر در جلسات که ثمره یک تفکر اشتباه در درون من است، میتواند در بلند مدت موجب ایجاد سو تفاهم شود و من را به طور کلی از مسیرم دور کند یا مثال دیگر به ثمر نشتن یک میوه است که لازمش گذر زمان و طی شدن فصول است، ما هم برای ایجاد شکل گرفتن یک تفکر نیاز به گذر زمان و نظم و انضباط و پایبندی به اصول و قوانین داریم تال پس گذشتن ده ماه به درمان و یا رهایی برسیم و بعد از آن باید ارتباطی با خودمان شکل دهیم تا متوجه شویم تا مقصد یعنی رسیدن به خود په میزان فاصله داریم.
در این هفته نکاتی را باید برای خود یادآوری کنیم که از جناب مهندس تعلیم دیدهایم و موجب ایجاد حال خوب درونمان میشود، کنگره بعد از بیست هفت سال از جمعی کوچک به چنین جمعیت عظیمی تیدیل شد و این حقیقتی است که درون کنگره وجود دارد و ما بباید برای درکش تلاش کنیم.
تهیه گزارش تایپ و ارسال: مسافر ایمان لژیون دوم
عکس: محمد خدمت گزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
21