جلسه چهارم از دوره یازدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره۶۰ نمایندگی امامقلیخان به استادی پیشکسوت و راهنمای محترم مسافر رضا و نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «هفته بنیان» در روز یکشنبه ۱۴۰۳/10/02ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بسیار شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم تا بتوانم آموزش بگیرم و خدمت کنم.
دستور جلسه این هفته بنیان کنگره۶۰ میباشد. قبل از اینکه در مورد بنیان، آقای مهندس، چگونگی و لزوم تأسیس شعب صحبت کنم، در مورد بنیان ابتدا باید بگویم همان گونه که خداوند در کتاب شریف فرمودند: انسان دارای دو چهره است، وقتی که در مشکلات میباشد مدام از خداوند درخواست کمک و بخشودگی میکند و چهره دیگر زمانی که به جایگاه و مقامی رسید خود را در جایگاه بالاتر دیده و مغرور میشود؛ زمانی که من مصرف کننده بودم حالی کاملاً خراب داشتم؛ نه نای رفتن داشتم، نه پای برگشت و به هر دری میزدم در برایم باز نمیشد. در ادامه هر راهی بود رفتم و به درمان نرسیدم؛ تنها راه حل من فقط مرگ بود.
زمانی که وارد کنگره میشویم و شروع به سفر میکنیم بعد از درمان؛ شغل، کاسبی و اعتبار از دست رفته ما برمیگردد. زمانی من حتی خودم را هم قبول نداشتم؛ ولی اکنون به جایگاهی رسیدهام که به من احترام میگذارند و اجازه خدمت به من داده میشود.
یکی دیگر از فرامینی که در کتاب شریف آمده نسیان یا فراموشی است؛ چون من فراموش میکنم روز اول با چه حال خرابی به کنگره آمدم و تمام بود و نبودم در حال از دست رفتن بود، اینکه من چه کسی بودم و چرا به کنگره آمدم و هدفم از آمدن چه چیزی بود و اکنون که مدتی گذشته و حالم خوب شده روز اول را فراموش کردم و اکنون در حال خط و نشان کشیدن برای اطرافیان هستیم، این همان حقههای نفس است؛ یعنی فراموشی! که باعث میگردد من فکر کنم اگر دیگر به کنگره نیامدم کنگره تعطیل خواهد شد، چون هر کسی کاری بخواهد انجام دهد من میگویم انجام بدهد یا انجام ندهد و این فکر در من القاء میشود؛ اما این دستور جلسه به من میگوید: اکنون که درب کنگره باز است و صندلیها چیده شده و برق روشن است در گذشته به این صورت نبوده؛ بلکه کسانی در ابتدا سختیها و مشقتهای زیادی را متحمل شدهاند تا ما بتوانیم در این جایگاه قرار بگیریم و آموزش ببینیم. کسانی که هیچ چشم داشتی به این زحمات خود نداشتند و بدون منت این شعب را برپا کردهاند و تنها انتظارشان از این دستور جلسه این است که ما قدر این صندلیها را بدانیم و خیانتی انجام ندهیم که نام کنگره را خراب کند.
روزی آقای مهندس خود هم درگیر اعتیاد بود و بعد از به درمان رسیدن این روش را در اختیار ما قرار داد تا ما هم از آن استفاده کنیم و به درمان برسیم؛ البته در زمانی که اعتیاد جرم بوده است. حال آقای مهندس در آن زمان در حال اثبات این بود که با تریاک میتوانم اعتیاد را به درمان برسانم و این آغاز رفت و آمد به این شهر و آن شهر شد تا بتواند به هم نوعان خود خدمتی انجام دهد و در این زمان وقتی به اصفهان آمد و با آن مجوزی که در تهران گرفته بود، باید میتوانست بهزیستی اصفهان را هم مجاب کند تا آنها هم مکانی را به آقای مهندس میدادند تا بتواند برنامه را در اختیار بقیه قرار دهد. ما مجبور شدیم برای مدتی در پارک زیر برف و سرما به کار خود ادامه دهیم و اجازه نداشتیم که حتی منزل یا مکانی را کرایه کنیم. بعد از مدتی آقای کردگاری یک کارگاهی داشتند که ما اجازه گرفتیم در آن مکان آموزش ببینیم. تمام صحبتهای من در مورد این بود حال که این شعبه به این صورت است و ما هر وقت که میخواهیم میآیم و راحت روی این صندلیها مینشینیم؛ باید قدر آن را بدانیم و شکرگزار پروردگار باشیم که در این مکان هستیم و به رایگان آموزش میگیریم.
دوستان ما باید این را متوجه شویم که اگر در جایگاهی موفق نمیشویم حداقل به آن جایگاه هم ضربهای نزنیم. از این که با سکوت زیبایتان به حرفهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
مرزبان کشیک: مسافر محسن
تایپ: مسافر امیرعلی
ویرایش: مسافر مهرداد
عکاس: مسافر محمدرضا
تنظیم و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
125