چهارمین جلسه از دوره اول کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی امیرکبیر، با استادی دیدهبان محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر رامتین با دستور جلسه «بنیان» شنبه 1 دی ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر. از این که امروز در نمایندگی امیر کبیر حضور دارم بسیار خوشحال هستم. امیدوارم در کنار یکدیگر تجربههای خیلی خوبی داشته باشیم و در جهت سازندگی افکار و اندیشه خودمان گام برداریم. هفته بنیان را خدمت تمام عزیزان تبریک عرض میکنم. گاهی اوقات با خواندن مطالب و وادی ها در کنگره حس خاصی را تجربه میکنم. اوایل وقتی وارد کنگره شدم از این مطالب چیزی متوجه نمیشدم و فقط برای ملاقات راهنمایم به کنگره میآمدم.
من با رعایت قوانین و مقررات به توانمندیهایی میرسم که خودم هم راجع به خودم فکر نمیکنم. قوانین مانند حرف نیست که بخواهد تغییر کند؛ مانند قانون جاذبه، یعنی هر چیزی از ارتفاعی رها کنیم به سمت پایین میافتد. برای هستی فرقی نمیکند، که شما آدم خوب یا بدی هستید، مسلمان یا کافر هستید، قوانین برای همه یکسان است.
در کنگره نیز همینطور است. در اوایل کنگره آقای مهندس از جهانی شدن کنگره و درمان بیماریها صحبت میکردند و برای ما دور از اندیشه و باور بود. اولین جلسه کنگره با حضور 8 نفر شروع شد؛ اگر تفکر درست و در صراط مستقیم قرار بگیرد، پشتوانه آن خداوند است. الگوی ما آقای مهندس هستند و باید سعی کنیم از این الگو به طوری استفاده کنیم که هم خود و هم دیگران از آن بهره ببرند، دیگران در کنار ما در آسایش و آرامش باشند، خانواده نگران رفتارهای ما نباشند.
این سفری است از ظلمت به نور، از کفر به ایمان. اوایل سفر در ناباوری به سر میبردیم و سراسر کفر بودم ؛ اما صراط مستقیم این صفات را تبدیل به روشنایی کرد. اگر امروز در کنگره حضور داریم بایستی از فرصتی که خداوند در اختیار ما قرار داده، بابت رشد خودمان به نحواحسن استفاده کنیم.
بسیاری از اتفاقاتی که در کنگره رخ میدهد را نمیبینیم، خیال میکنیم همه افراد وظیفه دارند تولید کنند تا من به یک مصرف کننده پرمصرف بشوم. این عمل به غیر از هزینه چیزی برای هستی ندارد. اما در کنگره آموزش میگیریم که در جهت اهداف ارزشها حرکت و به انسانیت برسیم.
این هفته را به آقای مهندس و خانواده محترمشان و همه دوستان تبریک عرض میکنم. این اتقاق تولد یک تفکر است، هر راهنمایی که برای رهایی تشریف میآورد، جناب مهندس یک گل به فرد رها شده و راهنمایش تقدیم میکنند، ما بایستی همیشه تولد این تفکر را همراه خود داشته باشد و با آن زندگی کنیم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
77