جلسه دوم از دوره چهل و پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی شهرری، به استادی راهنمای محترم مسافر امیرهوشنگ، نگهبانی مسافر فرهاد و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه "بنیان کنگره 60" شنبه اول دی ماه 1403 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیرهوشنگ هستم یک مسافر، خیلی خوشحالم که امروز قسمت شد درحضور شما هستم تا در کنار همدیگر تبادل اطلاعات کنیم و آموزش بگیریم و سعی میکنم اطلاعات خودم را با شما به اشتراک بگذارم و از شما دوستان هم اطلاعات دریافت نمایم، ازنگهبان جلسه و مرزبانان ممنونم که از من دعوت کردند و بنده هم اطاعت امر کردم که در خدمت شما باشم، معنی واژه بنیان را همه میدانند ولی امروز که اینجا هستیم نتیجه یک تفکری است که به انجام رسید و این خیلی مهم است، فکری که به انجام میرسد موضوعش چیز دیگری است.
اتفاق خیلی زیبایی در تاریخ پانزدهم آذر از یک تفکر زیبا افتاد ، جناب مهندس اتفاق و نعمتی که برای خودش اتفاق افتاده بود را برای خودش نگه نداشت و آن را به مشارکت گذاشت و این روز شامل حال همه عزیزانی که در کنگره میمانند و به درمان میرسند و هدف آنها این است که این ساختار را رشد و توسعه بدهند میشود، کلیت بنیان یک سیستم و کنگره براساس یک مثلث است و این مثلث خیلی مهم است و هر سالی که میگذرد شرایطش سخت تر و محکم ترمیشود بخاطراینکه پشت این امر باز هم یک تفکری است.
سه اصل وجود دارد که در بنیان هر شعبه باید رعایت شود 1- علم 2- پول 3- دانش، وقتی این سه اصل پتانسیل خود را پیدا میکنند این ساختار در آنجا شکل میگیرد و رشد میکند، جا دارد یادی کنم از روزهای اول شعبه که من خودم هم در آن سهیم بودم و از گذشتگان این شعبه که در راس آنها زنده یاد آقا کوروش، مرتضی رحیمی و آقای مازیار اعرابی جزو اولین های این شعبه بودند و همچنین آقای محمد داداشی که امیدوارم جایشان همیشه در این شعبه سبز باشد، یک روزی جلسه راهنمایان در این شعبه بود که آقا کوروش جمله ای زیبا گفتند که من خیلی لذت بردم و ایشان گفتند کار ما درست کردن شعبه است و از همان لحظه جرقه این حرف در من خورده شد.
4 الی 5 روز بعد مراجعه کردم به آقای سلامی برای تاسیس و راه اندازی شعبه نیشابور که یکسال طول کشید تا به نتیجه برسد و قطعی شود چون شرایط خودم هم خیلی خوب نبود ولی خداوند دوستم داشت و توانستم آن شرایط را که شرایط بسیار زیبایی بود تجربه نمایم و خیلی ها از من میپرسیدند که آیا راه اندازی یک شعبه سخت نبود؟ و من جواب میدادم نخیر چون من واقعاً با پای دلم قدم به این مسیر گذاشتم نه با پای جسمم، وقتی با پای دل قدم به میدان میگذاری قطعاً نیروهای الهی به کمک انسان میآیند و وقتی این سیستم بر پایه نور و مسائل الهی باشد و نیت اگر درست باشد قطعاً هم شعاع اضافه میکند و هم رشد خواهد کرد.
باید همیشه تکرار کنیم برای چه اینجا هستیم، شاید آن هدیه را بگیریم اما نگاه ما باید رشد نمودن و رشد دادن دیگران و همچنین اضافه کردن شعاع این سیستم و گنگره باشد ، متنی است از سخنان جناب آقای مهندس که در فضای مجازی خیلی پخش شده و میفرمایند: من اگر میخواستم یک روزی می توانستم بروم اما چون به یک سری چیزها اعتقاد داشتم ماندم و آن اعتقاد باعث شد که این سیستم رشد کند و این هدیه را هم به من دادند و وقتی من این جمله را در هرجایی می شنوم بغض میکنم، خوشحالم از اینکه من در جمعی قرار گرفتم که این نعمت به من اهدا شد.
یادی کنم از آقای کوروش آذر پور که در ساختمان سیمرغ بودیم و به من گفت تو از آن سمت شروع کردی و من هم از این سمت، اکنون که نگاه میکنم میبینم بله شعبه شهرری در حال اضافه نمودن شعاع و در حال رشد است و از آن طرف شعبه باقر شهر و پاکدشت و صالحی2 راه اندازی شد و از آن سمت هم که قسمت من بود تا شعبه نیشابور و سبزوار را راه اندازی کردم و خیلی لذت بخش بود و وقتی یادش میکنم انرژی خاصی به من القاء میشود و زیباترین چیزها نصیبم میشود، حس این موضوع برای شما قابل لمس نیست مگر اینکه خودتان تجربه کنید تا به لذت آن برسید.
مرزبان کشیک: مسافر حسین نظری
تنظیم و ویراستار: مسافر رضا از لژیون چهاردهم
تایپ: مسافر سعید از لژیون یازدهم
مسافران و همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
165