English Version
This Site Is Available In English

کالا باید با ارزش باشد تا به تجارت بیاید

کالا باید با ارزش باشد تا به تجارت بیاید

جلسه سیزدهم از دوره چهل و یکم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی ستارخان ویژه همسفران و مسافران به استادی دیده‌بان محترم مسافر مجید سلامی، نگهبانی مسافر عباس و دبیری مسافر رضا، با دستور جلسه "بنیان کنگره60" شنبه 1 دی ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

امیدوارم حال همه عزیزان خوب باشد، قبل از هر چیز بیست و هفتمین سالگرد بنیان کنگره و تولد آقای مهندس را به همه شما عزیزان تبریک می‌گویم. این سالگرد و تولد فقط برای خود آقای مهندس نیست بلکه سالگرد و تولد همه ما هست، حتی تولد آن سفراولی که امروز وارد کنگره می‌شود. من سال 79 وارد کنگره شدم واین وضعیتی که حال حاظر در کنگره وجود دارد در آن زمان نبود. من سقوط آزاد به کنگره آمدم و آن موقع امکانات به این شکل نبود و رهایی‌ها به این رشد امروز نرسیده‌بود. آن روز که من به کنگره در خیابان سهروردی رفتم 16 نفر بودند؛ در آن زمان نمایندگی انقلاب برند کنگره60 بود و در آن جا تعداد بیشتری بودند زیرا استارت کنگره از انقلاب شروع شد. در آکادمی تعداد زیادی نبودند و هفته‌ای یک روز برگزار می‌شد. به شکل امروز نبود که مشاوره کنند و روی پروتکل OT قرار بگیری. هر کس به هر شکلی که آمده بود باید جلو می‌آمد. اکثرا سقوط آزادای و حال خراب بودند و خود بنده هم به همین شکل زیرا حال روحی خوبی نداشتم. در آن زمان کنگره وضع مالی خوبی نداشت. برای برگزاری یک تولد مجبور بودیم که پول جمع کنیم که با سختی بتوانیم این کار را انجام دهیم. آقای مهندس گفتند که ما حتی پول نداشتیم که یک قابمله‌ای بخریم که آش بگیریم و برای افطار بخوریم. خیلی‌ها با این وضعیت کنگره ریزش کردند و تنها کسی که مقتدرانه به حرکت خود ادامه می‌داد آقای مهندس بود. تمام این مراحل که در حال رخ دادن است از جمله دانشگاه، بازگشایی شعبه در خارج از کشور یا کارهای دیگر، قبل از اینکه کنگره تاسیس شود از طریق اساتید ایشان به مهندس گفته شده بود. از قبل همه برنامه ریزی و طراحی شده بوده است. آقای مهندس برای چاپ کتابش پول نداشت و یک زمینی داشت که آن را فروخت و کتاب تهیه کرد و خرج کنگره کرد. خیلی ها در این مسیر به ما کمک کردند و هر کس یک وظیفه‌ای داشت. قدیم هر جا می‌رفتیم به ما می‌خندیدند. من جزو اولین گروهی بودم که امتحان کمک راهنمایی دادیم و مهندس گفت شماها باید رشد کنید و دانایی خودتان را بالا ببرید، آن زمان ما همه خندیدیم خودم گفتم که همین‌جا را جمع کنیم باید کلاهمان را بالا بیاندازیم. الان بزرگترین دانشگاه هرمزگان برای ماست.

اگر سختی های آن روزها نبود الان جزو بهترین سازمان‌های درمان اعتیاد در جهان نبودیم. 80.000 هزار عدد بسیار بزرگی است برای آمار رهایی برای یک سازمان که ما به آن دست پیدا کرده‌ایم. خانواده آقای مهندس بسیار کمک کردند که امروز کنگره در این جایگاه قرار بگیرد. تمام اعضا به نحوی کمک کردند و هر کس در حد خود کاری برای این مجموعه انجام داد. امیدوارم ما که این دوره از کنگره را تجربه می‌کنیم ناسپاس نباشیم و قدردان این زحماتی که طی سالیان سال کشیده شده است باشیم. اگر این پیشرفت ها حاصل گردیده است دلیلش این است که راه درست بوده و مدیریت خوبی داشته است. به نظر من جناب مهندس اگر در کویر لوت هم برود 3سال بعد جنگل سیسنگان تحویل خواهید گرفت. اگر می‌گویم این تولد، تولد همه ماست زیرا تمام اعضا با کمک هایشان در پیشرفت کنگره سهیم هستند؛ کجای دنیا 8000 نفر بدون حقوق و بیمه کار و خدمت می‌کنند. در جلسه استاندار بودم و یکی از سران یک بخشی به من سر من را بوسید و به من گفت این کار را که ما باید بکنیم شما می‌کنید. به قول جناب مهندس کالا باید با ارزش باشد تا به تجارت بیاید. کنگره یک کالای با ارزش که سلامتی انسان بود را عرضه کرد. دیگران کاشتند شما خوردید، شما باید بکارید دیگران بخورند. این سقف بالاسر شما از یک حیات خلوت شروع شده است. انسان های بسیاری هستند که خواستار رهایی‌اند و ما باید شرایط را برای آن ها فراهم کنیم.

تایپ و انتشار: مسافر بهنام
عکس: مسافر ماهان
مرزبان کشیک: مسافر علی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .