همسفر آزیتا دلنوشتهای ارائه کردند که در ادامه میخوانید.
به نام قدرت مطلق الله
خداوند بزرگ را شاکرم که کنگره را در مسیر زندگی من و مسافرم قرار داد و اذن ورود ما را به کنگره صادر کرد تا من و مسافرم عضو این خانواده بزرگ شویم تا آموزش بگیریم و زندگی با صلح و آرامش کنار هم داشته باشیم. من قبل از ورود به کنگره تخریب زیادی داشتم و در تاریکی عظیم بودم. زندگی برای من و دو فرزندم خیلی سخت میگذشت از نظر مادی چیزی کم نداشتیم؛ ولی از نظر عاطفی خیلی در رنج و عذاب بودیم.
با دو فرزندم به خاطر تخریبی که داشتم رفتار درستی نداشتم، همین رفتار نادرست من روی دو فرزندم تاثیر خیلی بدی گذاشت و دلیل پرخاشگر شدن آنها شد بهخاطر همین همیشه افسرده و ناراحت بودم. از زمانیکه وارد جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ شدم، تمام دیدم نسبت به مسافرم و جهان اطرافم تغییر کرد، فهمیدم که باید دوربین را روی خودم زوم کنم و اول باید در خود تغییر ایجاد کنم. زمانیکه جذب لژیون شدم، نوشتن سیدی و آموزشها را شروع کردم سعی کردم تا جایی که متوجه شدم آنها را در زنگی خود کاربردی کنم، هر چه که جلوتر میروم با آموزشهای کنگره زندگیام رو به آرامش و آسایش بیشتری میرود و همین روی دو فرزندم خیلی تاثیر گزار بود و از ناراحت بودن و غصه خوردن خدا را شکر، بهتر شدند.
این تغییرات را مدیون کنگره۶۰، آقای مهندس دژاکام و خانواده عزیز ایشان هستم و خداوند را برای این عمل عظیم شکر میکنم. من تا جایی که میتوانم چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ اینکه کنگره را به دیگران معرفی کنم کوتاهی نمیکنم. من در کنگره به درمان و رهایی رسیدم و با تمام شدن سفر اول و ورود به سفر دوم ماندگار شدم، کنگره را ترک نمیکنم؛ زیرا دیگران بودن تا من هم در اینجا به آرامش برسم؛ پس من هم باید بمانم تا کسانی که در تاریکی هستند و به کنگره میآیند درمان شوند و به آرامش برسند. امیدوارم خدمتگزار لایقی برای جمعیت احیای انسانی کنگره۶۰ باشم.
نویسنده: همسفر آزیتا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر معصومه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
52