English Version
This Site Is Available In English

بهشت، یعنی داشتن حس خوب

بهشت، یعنی داشتن حس خوب

«آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی‌ است. من که می‌گویم، کلام خود نیست؛ بلکه فردی‌ است در جمع بیکران هستی که باورش کار هرکس نیست؛ مگر معنای آن، بداند که آن چیست. ارابه‌ها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانان ماوراء به آنچه در زمین می‌گذرد، نیازمندند. بشکافید آنچه شکافتنی نیست، در دل سنگ بروید و ترکیب‌ها را جدا نمایید.»

در کنگره‌۶۰، سه کلمه‌ کلیدی نور، صوت و حس وجود دارد که تمام هستی و نیستی بر مبنای این سه پارامتر معنا پیدا می‌کند. اگر کلام‌الله را از نگاه یک محقق و بدون تعصب بررسی کنیم درواقع یک سری حقایق را بیان می‌کند؛ در کلام‌الله بیان می‌شود: «خداوند بر دل‌ها و گوش‌های آن‌ها مهر نهاده است و بر چشم‌های آن‌ها پرده افکنده است» و سه کلمه‌ سمع، ابصار و قلوب بیان می‌شود که سمع به معنی گوش و جایگاه صوت است، ابصار به معنی چشم‌ها و جایگاه نور است و قلوب به معنی قلب‌ها که جایگاه و مرکز حس است؛ آیا منظور از این قلب، همان تکه گوشتی است که خون را پمپاژ می‌کند؟ اگر قلب درد بگیرد، عکس‌العمل آن در دست، گردن و شانه چپ نمایان می‌شود؛ اما وقتی می‌گوییم قلب من سیاه است یعنی حس من سیاه است، همان حسی که وقتی عشاق یکدیگر را می‌بینند دست بر روی سینه‌ خود می‌گذارند. زمانی قلب یک نفر سیاه می‌شود که حس او خراب شود؛ کینه، دشمنی، حسادت، مردم‌آزاری و سایر ضد ارزش‌ها باعث خرابی حس ما می‌شوند. گاهی ما انسان‌ها به خاطر منافع شخصی، دوستان خود را رها می‌کنیم و همه‌ انسان‌ها را زیر پا می‌گذاریم؛ به خاطر اشتباهات خود، دیگران را مقصر می‌‌دانیم و این یعنی همان خودپرستی، تنهایی، خودخواهی، یعنی حس خراب است.

اگر ماری ما را نیش بزند ما باید به دنبال پادزهری برای درمان خود باشیم در صورتی که اگر به دنبال مار برویم تا او را تنبیه کنیم، زهر او ما را نابود می‌کند؛ پس باید به دنبال حل و درمان مشکل و آسیب باشیم. در بهشت بودن یعنی حس خوب داشتن یعنی آب خنک در کوزه گلی، نه زهری که در جام طلا باشد! «کجا خوش است، آنجا که دل خوش است» تمام گیرندگی ما به حس ما بستگی دارد و برای روشن شدن قلب باید حس‌های منفی را از خود جدا کنیم؛ هموار نمودن و باز نمودن قلب‌ها بسیار سخت است و با ضرب تازیانه این درب‌ها سخت و غیرقابل تسخیر می‌شود. درست کردن حس دیگران کاری‌ بسیار سخت است؛ ممکن است ما اطلاعات و دانش را در حد حرف به دیگران منتقل کنیم اما شخص باید این مطالب را درک و جذب نماید و این کار با زور تازیانه و اجبار امکان‌پذیر نیست؛ اگر بخواهیم با تازیانه، عشق را به دیگران یاد دهیم، بدتر می‌شود.

اگر بیماری یا مشکلی داشته باشیم فقط حل کردن آن مهم نیست بلکه باید به سلامتی رسید یعنی جسم سالم، روان سالم، افکار سالم، احساس سالم و یکی از چیزهای مهم، پیشگیری است؛ مهم‌ترین قدم برای پیشگیری، افکار و احساس سالم می‌باشد. بسیاری از بیماری‌هایی که آن‌ها را به عنوان سایکوسوماتیک می‌شناسیم در نتیجه خرابی حس به وجود می‌آید و این‌ها با قرص حل نمی‌شوند بلکه قرص فقط سرپوشی بر آن‌ها است. آیا در جایی از جهان توانسته‌اند اعتیاد را عمیق درمان کنند؟ آیا به اطلاعات و دانش، عمل شده است؟ آیا حس تغییر کرده است؟

در کمپ‌ها نگهبان گذاشته‌اند و می‌خواهند به زور تازیانه اعتیاد را حل کنند اما در کنگره‌۶۰ هر کس بخواهد می‌ماند و هر کس که نخواهد می‌رود. گاهی می‌خواهیم با سقوط آزاد و سختی فراوانی که به جسم و جان خود می‌دهیم، اعتیاد را حل نماییم‌؛ درمان اعتیاد فقط کنار گذاشتن مواد نیست بلکه باید خیلی چیزها تغییر کند؛ برای درمان جسم و جان، باید حس خود را تغییر دهیم. اگر بخواهیم در مدت یک سال برداشت کنیم باید گندم بکاریم، اگر در طول چند سال بخواهیم برداشت کنیم باید درخت بکاریم و اگر بخواهیم انسان بسازیم، ۱۰۰ سال طول می‌کشد؛ درست کردن حس زمان زیادی می‌خواهد.

ما انسان‌ها فکر می‌کنیم باید همه چیز درست و دقیق باشد و درگیر حاشیه می‌شویم؛ چرا امروز فلانی به من سلام نکرد؟ چرا امروز فلانی به من این‌طور گفت؟ به جای این‌ حاشیه‌ها باید روی زندگی خود تمرکز و برنامه‌ریزی کنیم. ما باید بتوانیم با کمک عقل و ایمان، ارزش‌ها را در وجود و حس خود حک کنیم و با جان، آن‌ها را آبیاری کنیم؛ وقتی می‌گوید حسادت، دروغ و ... خوب نیست، بتوانیم آن‌ها را اجرایی کنیم. وقتی می‌خواهیم به کسی خدمت کنیم با تمام وجود این کار را انجام دهیم؛ انسان‌هایی هستند که برای خدمت به دیگر انسان‌ها از جان و مال خود می‌گذرند که برای این کار باید دانش لازم به وجود بیاید؛ چشمه باید خودش جوشش داشته باشد و ما نمی‌توانیم آب درون چشمه‌ خشک بریزیم. یک انسانی با گرفتن غذا و پول از دیگران لذت می‌برد، انسان دیگری هم می‌بخشد، کمک می‌کند تا دیگران در رنج و سختی نباشند و از این کار لذت می‌برد.

ما در کنگره شصت پایه‌ها را محکم می‌کنیم؛ در پایه‌های درمان اعتیاد، آزمایش‌های سلولی مولکولی و بنیادی روی یکسری مواد از جمله تریاک، هروئین، آمفتامین، فنتالین و الکل انجام شده است؛ در یک سری از بیماری‌ها، بیان ژن‌ها از تنظیم خارج شده است و ما با یک سری آزمایش‌ها این‌ها را باز تنظیم می‌کنیم. فنتالین باعث مرگ و کشتار زیادی در آمریکا شده است ولی در کشور ما نیست و یا کم است؛ زمانی که در مورد کولیت اولستراتیو و ام‌اس مقالات بسیار قوی ارائه داده‌ایم، این موضوع نشان دهنده محکم کردن پایه‌ها است.

منبع: سی‌دی قلب
نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
رابط خبری: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)
ویراستاری: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون هفدهم)
ارسال: همسفر پگاه خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی شیخ‌بهایی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .