English Version
This Site Is Available In English

نعمت بزرگی به نام داروی OT

نعمت بزرگی به نام داروی OT

جلسه اول از دوره چهل و دوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کاسپین، با استادی راهنما مسافر علی اکبر، نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر بهروز با دستور جلسه " OT " پنجشنبه 29 آذر ۱۴۰۳ ساعت ۱۶ آغاز به‌کارکرد.

سخنان استاد:
از نگهبان و دبیر ایشان تشکر می‌کنم که اداره و مسئولیت جلسه را به من واگذار نمودند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم. قبل از اینکه بخواهم در مورد دستور جلسه صحبت کنم، باید بگویم که خداوند نعمت‌های زیادی از قبیل قلب سالم و ریه سالم در اختیار ما قرار داده است و این کار غلطی است اگر ما بخواهیم با مصرف سیگار و مواد مخدر و الکل همه این‌ها را بخواهیم از بین ببریم و یا اینکه نابود کنیم. لازم به ذکر است که بگویم کنگره 60 هم نعمت بسیار بزرگی در اختیار ما قرار داده است تا بتوانیم درست زندگی کنیم. دستور جلسه این هفته ما OT می‌باشد. در کنگره یک مثلث درمان داریم که از اضلاع جسم ،روان و جهان‌بینی تشکیل‌شده است. جسم و روان ما توسط همین داروی OT  در طی ده یا یازده ماه بازسازی می‌شود اما جهان‌بینی ما توسط آموزش‌های کنگره به آن تعادل نسبی خواهد رسید. من زمانی که وارد کنگره شدم در سال 89 هیچ دارویی وجود نداشت و اگر می‌خواستیم سفر کنیم می‌بایست طبق دستور راهنما تریاک تهیه می‌کردیم و همه این‌ها را تقسیم‌بندی می‌کردیم و برای 21 روز استفاده می‌کردیم و خلاصه دردسرهای خاص خودش را داشت. چه برای تهیه کردن آن‌که با مواد فروش رابطه داشته باشیم و چه برای مصرف کردن آن‌که در منزل باید مصرف می‌شد. تا اینکه روزی فرارسید که با تلاش‌های آقای مهندس  داروی OT  وارد عرصه درمان شد و به‌راحتی این دارو در دسترس ما قرار گرفت و توانستیم به درمان کامل برسیم. این هفته زیبا را به آقای مهندس و همه خدمت گذاران قسمت OT  تبریک و خدا قوت عرض می‌کنم و اما قسمت دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی مسافر اکبر عزیز است. من این روز را به خودشان و خانواده محترمشان و به همسفرشان و راهنمای همسفرشان تبریک عرض می‌نمایم. اکبر زمانی که وارد لژیون بنده شدند باحال خیلی خراب و تخریب زیاد وارد شدند و در همان ابتدای کار، پیام کنگره را دریافت کردند و شروع به حرکت کردند. این را عرض کنم که اکبر باوجود همسفرش آموزش‌های کنگره را به‌خوبی دریافت کرده بود و همسفر ایشان توانست به‌خوبی کمک‌حال اکبر باشد. البته جادارد از آقا هادی که طی مدتی زحمات زیادی برای اکبر کشیدند و این روز را به ایشان هم تبریک عرض می‌نمایم. از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما ممنون و سپاسگزارم.

آرزوی مسافر اکبر:
آرزو می کنم تمام کسانی که قصد درمان اعتیاد دارند، با داروی OT  درمان بشوند.

سخنان مسافر اکبر:
قبل از هر چیز از همه عزیزانی که مشارکت کردند و ابراز محبت نمودند و لطف داشتند تقدیر و تشکر می‌کنم. از جناب مهندس بنیان کنگره تشکر می‌کنم و از راهنمای عزیزم اکبر آقا و آقا هادی خیلی تشکر می‌کنم. از همسفرم خیلی تشکر می‌کنم واز راهنماهای همسفرم هم کمال تشکر و قدردانی رادارم. من در سفر اول خیلی سختی کشیدم چون به‌واسطه شغل من که رانندگی ماشین سنگین بود، مدام در سفرهای استانی بودم و همیشه در حال مصرف مواد بودم. به خاطر همین وسوسه زیاد به حرف راهنمای خودم ایمان آوردم و مدتی از کار کردن با ماشین سنگین منصرف شدم و مجبور شدم با ماشین‌سواری کارکردم و این را به همه سفر اولی‌ها توصیه می‌کنم که اول از هر چیز به راهنمای خود ایمان بیاورید و گوش‌به‌فرمان باشید تا به‌راحتی به این حال خوش وبِ این جایگاه برسید. از اینکه به حرف‌های من گوش کردید متشکرم.

سخنان راهنما همسفر خدیجه:
سلام دوستان خدیجه هستم یک همسفر
خدا را شکر می‌کنم که امروز کنار همتولدی دیگر را جشن می‌گیریم. ازآقای مهندس حسین دژاکام، خانواده محترم ایشان و راهنمای خودم همسفر محدثه سپاسگزارم. این تولد را ابتدا به راهنما مسافر علی‌اکبر تبریک می‌گویم،ان‌شاالله که همیشه موفق و شاهد حال خوب رهجوهای خود باشند.به راهنما مسافرهادی، مسافر اکبر و پسر ایشان تبریک می‌گویم. به همسفر منیره وراهنما همسفرفرزانه تبریک می‌گویم، ان‌شاالله که همه این عزیزان در کنگره باشندو نتیجه خدمت‌ خود را ببینند. همسفرمنیره در سفر دوموارد لژیون من شدند. یکی از رهجوهای خوب، پرتلاش و فرمان‌بردارکنگره است. او واقعاً تشنه آموزش است و همیشه سعی بر این دارد که آموزش‌ها را کاربردی کند.همان‌طور که مسافر ایشان گفتدر سفر اول درگیری‌های  زیادی داشتند، بعد از آن باردار شد و با فرزند کوچک هم‌چنان به کنگره می‌آمد.هیچ‌کدام ازاین‌ها باعث نشد که همسفر منیره به کنگره نیاید، هر کدام ما اگر یکی از مشکلات او را داشتیم، جا می‌زدیم و به کنگره نمی‌آمدیم. او خیلی پرانرژی، مادری فداکار و همسریدلسوز است.او همیشه ناخالصی‌های درون خود را پیدا می‌کند و اصلاً  ابایی ندارد که بخواهد بگوید من این مشکل را دارم. این روز را به او تبریک می‌گویم، خیلی دوست داشت امروز را ببیند و خوشحال هستم که این حس و حال را تجربه می‌کند. از خداوند می‌خواهم که در تولد آزادمردی هر دویآن‌ها را  با شال سبز و یا هر شالی که دوست دارند، ببینم. از این‌که به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

سخنان همسفر منیره:
سلام دوستان منیره هستم یک همسفر
امروز خیلی خوشحال هستم، از مسافرمتشکر می‌کنم که اسم خود را برای تولد نوشت و اجازه داد  این روز را تجربه کنم. از آقای مهندس حسین دژاکام  تشکر می‌کنم. شاید این جمله تکراری باشد؛ اما زمانی که معنای واقعی آن را با گوشت، پوست و استخوان حس کرده باشی، می‌بینی که دیگر تکراری نیست و چه معنای قشنگی پشت این جمله نهفته است. قبل از این‌که وارد کنگره شوم همیشه برای مشکلات خودبه دنبال مقصر می‌گشتم و این مسئله باعث می‌شد که حال روحی من دائم به هم ریخته باشد. زمانی که وارد کنگره شدم و سی‌دی‌هایآموزشی را گوش کردم، متوجه شدم که ایراد کار من کجا است. شاید الان هم نتوانم به راحتی راه حل مشکلات خود را پیدا کنم؛ اما وقتی در طول روز به مشکلی برمی‌خورم، نفس عمیق می‌کشم و از آقای مهندس حسین دژاکام تشکر می‌کنم و متوجه می‌شوم که کنگره  چه چیزی به من داده است. کنگره آدرس من را به خودم داده است، به من گفت:  بیرون ز تو نیست هر آن‌چه در عالم هست در خود بنگر هر آن‌چه خواهی که تویی. از همسفرانمی‌خواهم که مثل یک دوست خوب و با حس خوب نه با حس آلوده و اجبار کنار مسافران خودبمانند. در کنار یک مصرف‌کننده زندگی کردن خیلی سخت است؛ اما سخت‌تر از آن زمانی است که حس بدی به مسافر خود داشته باشیم و این حس را به او انتقال دهیم. در سفر اول سختی‌های زیادیمی‌بینیم؛ شاید بیشتر از چیزی که تصور می‌کنیم، باید صبور باشیم، به راه خود ادامه دهیم و تا به مقصد نرسیده‌ایم، دائم باید رکاب بزنیم اگر وسط راه از رکاب زدن دست برداریم زمین می‌خوریم.راهنما همسفرخدیجه همیشه می‌گویندنگذار هیچ چیزی حس تو را خراب کند، چون این‌حس‌هارا به یک‌دیگرانتقال می‌دهیم. مسافر من درآمد بالایی داشت؛ اما ما در کنگره پس‌انداز کردن را یاد گرفتیم. زمانی که باردار شدم مسافر من فقط چند روز اسنپ کار می‌کرد و من برای این‌که به کنگره بیایم، آموزش بگیرم و خودم را پیدا کنم از شعبه تا ولیعصر پیاده می‌رفتمکه پول آن را برای پسرم خوراکی بخرم. گاهی از کنار رستوران‌ها که عبور می‌کردم، بینی خود را می‌گرفتم تا مبادا دلم بخواهد و مسافرم مجبور شود به سختی برای من فراهم کند، این‌ها را که می‌گویم خودش اصلاً نمی‌داند و این اولین باری است که به زبان می‌آورم. فقط می‌خواهم بگویم نه آن زمان ناراحت بودم و نه حالا ناراحت هستمدر هر دو زمان خوشحال بودم و هستم؛ چون رو سفید شدم و توانستم این جایگاه را با تلاش خودم تجربه کنم. همیشه خانم آنی بزرگوار را جلوی چشمان خود تصور می‌کنم که چقدر زن قدرتمند و مهربانی هستند.قطعاً اگر دلگرمی‌های ایشان نبود، آقای مهندس حسین دژاکام به تنهایینمی‌توانست درمان شود و یا کتابی را به چاپ برساند. خانم آنی به تنهایی فرزندان خود را به بهترین شکل ممکن پرورش داد و در کنار آقای مهندس حسین دژاکام ماند؛ حتی به خاطر ایشان مواد هم مصرف کرد.امیدوارممن هم بتوانم راه درست را به فرزندان خود نشان دهم. از راهنمای مسافرم آقا اکبر تشکر می‌کنم که با اخلاق خوب خود باعث شدند مسافرم در کنگره ماندگار باشد؛ چون مسافر من از آن دسته مصرف‌کنندگان خرسند بود و قصد درمان نداشت. از آقا هادی راهنمای اول و نیکوتینمسافرم واز راهنما همسفر خدیجه تشکر می‌کنم، خیلی از ایشان آموزش می‌گیرمو مثل یک مادر هستند که هر سوالی را با مهربانی  جواب می‌دهند. از راهنمای سفر اول خودم همسفر فرزانه بابت زحمات ایشان  تشکر می‌کنمو خیلی دوستشان دارم.از پسر بزرگم تشکر می‌کنم در این راه خیلی به ما کمک کرد. از این‌که به صحبت‌های من توجه کردید سپاسگزارم.

سخنان همسفر محمدطاها:
سلام دوستان محمدطاها هستم یک همسفر
از آقای مهندس حسین دژاکام تشکر می‌کنم که کنگره را تاسیس کردند تا ما به این‌جا بیاییم و  آموزش بگیریم.از راهنما مسافر هادی تشکر می‌کنم که جمعه‌ها در پارک پیش ایشان صبحانه می‌خورم. از راهنما مسافر اکبرتشکر می‌کنم که همیشه با همبه استخر می‌رویم. از راهنما همسفر فرزانه وراهنما همسفر فاطمه تشکر می‌کنم که مادرمازآن‌ها آموزش گرفتند.از راهنما همسفرخدیجه تشکر که مادرم هنوز پیش ایشاندر حال  آموزش دیدن است. از مادرم تشکر می‌کنم و امیدوارم شال سبز که خیلی دوست دارد قبول شود.

مرزبان کشیک: مسافر رحمان
تایپ: مسافر میثم
تنظیم: مسافر محمدرضا
تهیه‌شده در سایت مسافران کاسپین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .