English Version
This Site Is Available In English

برای داشتن قلبی روشن باید حس‌مان را پاک کنیم.

برای داشتن قلبی روشن باید حس‌مان را پاک کنیم.

آقای مهندس در سی‌دی ««قلب» چنین بیان می‌فرمایند: اهمیت وادی سیزدهم و چهاردهم در این است که در قلبها، رودخانه و بحری جاری شود که سرچشمه آن زمین و سماء است و هرگز خشک نمی‌شود، هموار نمودن و باز نمودن قلب‌ها بسیار سخت است و با ضرب تازیانه‌ این درب‌ها، بیشتر سخت و غیرقابل تسخیر می‌شود. اما این فرمان، فرمان خداوند است که مَرَض را به طور عمیق درمان نماییم و این بسیار سخت است. تنها درمان مرض نیست زیرا همیشه سالم بودن مهمترین است و بسیار زمان لازم دارد، اکنون دیگر درمان در یک قدمی است.

وادی سیزدهم می‌گويد: «پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است» یعنی هر مرحله‌ای به پایان برسد، مرحله دیگری آغاز می‌شود. ما از وادی یک شروع می‌کنیم، با این عنوان که: «با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر آن‌چه هست رو به زوال می‌رود» تا به وادی محبت برسیم. اگر ما وادی‌ها را پشت سر گذاشته باشیم و به آن‌ها عمل کرده باشیم، وارد وادی محبت می‌شویم تا به عشق برسیم. اهمیت وادی سیزدهم و چهاردهم در این است که می‌گوید: در قلبها رودخانه و بحری جاری می‌شود که سر‌چشمه آن هم زمین است و هم سما و این همان است که می‌گوید: «ارابه‌ها را در بی‌کران به حرکت در آورید که نگهبانان ماورا به آن‌چه در زمین است نیازمندند» و این ارتباط در زمین و آسمان‌ است.

مسئله‌ دیگری که وجود دارد این است که اصلا قلب و دل یعنی چه؟! قلب در سینه وجود دارد و یک عضوی از بدن است که احساس ندارد و درد را احساس نمی‌کند. قلب کار می‌کند و عضو مهمی است، ولی مرکز محبت نیست. در کلام‌الله نیز خداوند به رسول خدا می‌فرمایند: «مگر ما سینه تو را گشاده نکرده‌ایم» اینکه می‌‌گویند قلب کسی سیاه یا سنگ است یا قلب مهربانی دارد، یا اگر کسی ناراحت شود، دست روی سینه‌اش می‌گذارد مربوط به خود قلب نیست. جایگاه قلب در سینه است، اما خود قلب چیست؟ سه جمله در کنگره وجود دارد که جهان هستی بستگی به این سه پارامتر دارد که عبارتند از؛ صوت، نور و حس، که در انجیل آن‌چه است که خداوند اول کلمه که همان صوت می‌باشد را آفرید و آیه‌ای داریم که خداوند نور آسمان‌ها و زمین است. پس نور و صوت چیزی است که هستی را به‌وجود آورده و ارتباط هستی با این سه مولفه انجام می‌پذيرد. قرآن شوخی نمی‌باشد. به عنوان یک محقق و بدون تعصب به قرآن نگاه بیندازید که چه مطالب و صحبت‌هایی در قرآن بیان شده است. پنجاه درصد قرآن در مورد خلقت و زمین و آسمان‌ می‌باشد، ولی متاسفانه ما هنوز به بیشتر آن آگاه نمی‌باشیم. اگر این قرآن هزار و چهارصد سال قبل آن‌چه و توسط پیامبر به ما رسیده است، یک شوخی نیست.

خداوند در قرآن سه کلمه را همیشه با هم به کار می‌برد؛ سمع، ابصار و قلوب. سمع به معنایی شنوایی که همان صوت است، ابصار به معنای چشم که همان نور است و قلوب نیز برای حس است. به طور کلی قلب یعنی مرکز حس و اگر می‌گویند کسی قلبش سنگی است در واقع حس او سنگی می‌باشد. ما نور و صوت را با حس درک می‌کنیم. اگر به ما بگوید که قلب ما سیاه است بایستی به خودمان نگاه بیندازیم و اگر اینگونه باشد یعنی حس ما سیاه است. خراب بودن حس از کینه و دشمنی، حسادت، مردم آزاری و... می‌آید. ممکن است در بهترین مقام و جایگاه باشیم، ولی اگر قلب یا حس ما خراب باشد، خود ما نیز خوب نخواهیم بود و با حس‌مان می‌توانیم آن را درک کنیم.

در چه زمانی قلب ما سیاه یا چه زمانی سیاه نیست؟ زمانی که برای مسائل و اشتباهات خود دیگران را زیر پا می‌گذاریم و آن‌ها را مقصر می‌دانیم، پس قلب ما سیاه می‌باشد‌. زمانی که یک مار ما را نیش می‌زند به جای درمان، به دنبال مار می‌رویم تا او را تنبیه کنیم و این درست مانند بعضی از افراد می‌باشد. زمانی که  مشکلی برای ما پیش می‌آید باید مشکل را حل کنیم، نه این که دنبال کسی باشیم که آن را تنبیه کنیم و مشکل را به گردن او بیندازیم، و این کاری است که در تمام سطوح آن را باید به انجام برسانیم و کاری کنیم که دیگر این مشکل مجدد پیش نیاید. آسوده بودن یعنی حس خوب و ارامش داشتن. خوشبختی به داشتن مال و ثروت نیست به این است که چقدر دوستت دارند و اطراف ما چقدر دوست وجود دارد. اگر درون خود از نابودی دیگران‌ خوشحال شویم و این آرزوی ما باشد در واقع این حس ما است که سیاه است. حس دریافت کننده صوت و نور است. برای داشتن قلبی روشن باید حس خودمان را پاک و درست کنیم و حس‌های منفی را از خودمان دور کنیم.

هموار نمودن و باز کردن قلب دیگران کار بسیار دشواری است، یعنی درست کردن احساس دیگران کار بسیار سختی است. شاید با حرف و عمل بخواهیم آن دانش را به دیگران بدهیم، ولی حس را نمی‌توانیم تغییر دهیم و این کار با زور و تازیانه ممکن نیست و جواب نخواهد داد و این کار باعث بدتر شدن شرایط خواهد شد و رابطه را تیره و تار می‌کند. اگر بخواهیم قلب‌ها را باز کنیم و حس دیگران را درست کنیم، اگر به زور باشد بدتر می‌شود. فرمان خداوند این است که امراض را به طور عمیق درمان بنمایید و به حاشیه‌ها نگاه نکنید. آیا ما به طور عمیق به درمان بسیاری از بیماری‌ها نگاه کرده‌ایم و یا جهان به طور عمیق به درمان بیماری اعتیاد نگاه کرده‌ است؟ اگر این کار را کرده بودند که درمان بسیاری از آن‌ها را کشف نموده بودند. ما در زندگی به دنبال وقایعی هستیم که درست و دقیق باشد و به حاشیه‌ها نگاه نمی‌کنیم و این باعث ساقط شدن ما می‌شود و این موارد برای ما یک عادت شده است و انرژی ما را می‌گیرد.

دانش به تنها کافی نیست، بلکه باید حس ما درست باشد و قلب ما از سنگ نباشد. ما باید بدانیم قلب یعنی چه تا بتوانیم آن را بشکافیم. قلب یعنی مجموعه احساس و اگر حس خراب باشد، قلب نیز خراب است و اگر حس خوب باشد قلب ما نیز خوب خواهد بود. درمان به صورت دقیق کار بسیار سختی است که زمان می‌برد. تغییر حس و درست کردن آن زمان می‌خواهد. در اکثر مواقع حس ما آلوده به ضدارزش‌ها می‌باشد. تنها درمان مرض نمی‌باشد بلکه سالم بودن مهم است، سالم بودن جسم، افکار، روان، اندیشه و احساس مهم است. سالم بودن جسم یعنی پیشگیری کردن و اینکه چه کاری انجام دهیم که مریض نشویم. با افکار سالم و احساس سالم از بسیاری از بیماری‌ها پیشگیری کنیم. بیش از دویست بیماری وجود دارد که روان‌تنی می‌باشند یعنی مربوط به حس هستند و حس خراب است.  همه افراد مشکلات عاطفی، عشق، افسردگی، ناامیدی، اقتصادی و .. دارند که با دارو حل نمی‌شود و دلیل بر داشتن بیماری روانی نمی‌باشد، بلکه باید ریشه،  فکر و احساس را درست کنیم. اضافه وزن داشتن یعنی مریض بودن. با ورزش و تغذیه سالم می‌توانیم از بسیاری از بیماری‌ها پیشگیری کنیم.

درمان دو قسمت می‌باشد؛ درمان جسم و درمان جان. ما هنوز صور پنهان، جسم و جان را نمی‌شناسیم. جسم با ضرب تازیانه درست نمی‌شود. اگر بخواهیم صور پنهان خور را درست کنیم اولین مورد حس است که باید درست شود. تمام اعمال ما بستگی به حس دارد و حس مانند یک گیرنده عمل می‌کند. این حس است که احساس ترس و وحشت دارد و یا ناامید و افسرده می‌شود. سالم بودن جسم با نکشیدن سیگار، جلوگیری از چاقی، ورزش کردن و موارد دیگر است و خدا را شکر که در کنکره D.sap را کشف کردیم که ضدالتهاب و ضد عفونت می‌باشد و دارای بسیاری از مواد آلی می‌باشد. من بارها گفته‌ام که درمان انجام نمی‌دهیم اما مقالات آن را ارائه می‌دهیم تا با گذر زمان و کم‌کم گسترش پیدا کنند.

در همه موارد بایستی پایه‌ها محکم باشند. در اعتیاد نیز باید پایه‌های درمان محکم باشد. بر روی تریاک، هروئين، آمفتامین، الکل و فنتالین آزمایش سلولی، مولکولی، بنیانی انجام داده‌ایم تا ستون‌ها محکم شود. این مواد اثر تخریب بر روی سلول‌ها را دارند. در بسیاری از مریضی‌ها یک سری بیان ژن از تنظیم خارج شده‌اند، که با یک سری آزمایش دوباره این ژن‌ها را باز تنظیم می‌کنیم. تریاک بنیان یک سری ژن‌ها را از تنظیم خارج کرده و فنتالین نیز همینطور که در آمریکا مرگ بالایی داشته است. این موارد در مقالات جهانی به چاپ رسیده‌اند و این یعنی محکم کردن ستون‌ها. این ستون‌ها را به کمک یکدیگر به انجام می‌رسانیم تا پایه‌ها محکم شوند.

با نیروی عقل و ایمان، کلمات الهی را در سطوح مغزمان حک کنیم و با جان خود آبیاری کنیم؛ کلمات الهی همان مسائل ارزشی می‌باشد که در وجود ما حک می‌شوند. با جان خود آبیاری نماییم یعنی با تمام وجود خود به دیگران کمک کنیم. باید دانش و کشش وجود داشته باشد و همچنین چشمه باید از خود جوشش داشته باشد تا انسان بتواند با جان خود جهان را آبیاری کند. در جهان مادی اگر انسان‌ها بخواهند به راه مستقیم بروند، انسان‌های دیگری هستند که توان آن‌ها را کم می‌کنند و این ساختار جهان مادی می‌باشد. این موارد نیروهای بازدانده، تخریبی و اهریمنی هستند که در مسیرهای مختلف این کار را انجام می‌دهند. این نیروها مرتب فعال هستند و باید اینگونه باشد چرا که انسان آزموده می‌شود و برای رسیدن به راه مستقیم باید از گذرگاه‌های زیادی عبور کند. یک زمانی انسان از راه خود دور و خسته می‌شود، ولی مهم این است که با عقل و ایمان به جایی برسد که حس خود را درست کند. امیدوارم خداوند کمک کند تا حسمان را درست کنیم.

خلاصه سی‌دی «قلب»
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر راهله دبیر سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .