سلام دوستان، عطا هستم، راهنما یک مسافر
تجربه من در لژیون و((باتلاق نیروها))
سالها در کنگره اینگونه فکر میکردم که هرکسی که بخواهد و خواسته خدمت، رشد و آموزش داشته باشد میتواند در کنگره خدمت کند یا به عبارت دیگر هر مسافری که خواسته خدمت داشته باشد راه و جایگاه خدمتی خود را خواهد یافت و رشد خواهد کرد. این مفهوم یقینا صحیح و کاملا درست است ولی از طرفی پیام عمیقی در کنگره وجود دارد تحت عنوان «نیروها را به باتلاق نریزید» یعنی اینکه می توان نیروها را به باتلاق ریخت حتی نیروهایی که خواسته خدمت دارند. حتی نیروهایی که پتانسیل رشد و آموزش در کنگره را دارند. امکان دارد نیرویی که می توانسته در کنگره در جایگاهی خدمت کند و رشد کند به باتلاق ریخته شود اگر این امکان نبود استاد این را گوشزد نمیکرد که نیرو ها را به باتلاق نریزید.. معنای فعل نهی در جمله این مفهوم را میرساند که این نیروها به دست کسان دیگری به باتلاق ریخته می شوند مثلا بدست منه راهنما.ابتدا فکر میکردم منظور پیام فقط توجه یا محبت بیش از اندازه یا همان عدم تعادل در محبت است..
ولی در لژیون به موارد دیگری هم برخورد کردم مهم ترین آن مثلا وقتی نیرویی بیش از زمان خاص و مشخصی در یک جایگاه خدمتی میماند همان جایگاه می شود باتلاق همان نیرو. و دو حالت پیش می آید یا همان جایگاه و خدمتش را تباه می کند و یا پس از تحویل خدمتش کنگره را برای همیشه ترک میکند به تجربه متوجه شدم برای حفظ نیروها باید شخص خدمت خود را پس از زمان مشخص و حتما از قبل تعیین شده به نفر بعدی تحویل دهد حتی اگر نفر بعدی به ظاهر توان و ظرفیت کامل آن جایگاه راندارد مهم فقط و فقط این است که باید و باید خدمت خود را تحویل دهد بنده خود به کرات در کنگره مشاهده کرده ام کسانی را به خدمتی گماشته شده اند که به زعم دیگران قادر به انجام آن نبوده اند ولی به شکل خوبی در دوره زمانی درست خدمت خود، کار را انجام دادند والبته با در نظر گرفتن اینکه هیچ انسانی بی خطا و بی نقص نیست. اگر من به نیروهای لژیونم اعتماد نکنم رشدی اتفاق نمی افتد اگر خدمتها بین چند نفر خاص پاس کاری شود لژیون افول می کند هدف کنگره رفتن از یک نقطه به یک نقطه دیگر و زود به مقصد رسیدن نیست بلکه هدف کنگره ۶٠ افزایش شعاع است باید نیرو و استاد تربیت شود هدف فقط درست انجام دادن یک خدمت نیست هدف آموزش و رشد در آن جایگاه خدمتی است نه رشد یک نفر بلکه رشد یک جمع حتی ظاهرا به قیمت خراب شدن کار، زیرا مجدد در مسیر تصحیح و ساختن دوباره آن، نیروهای کاآزموده تری تربیت میشوند و مسیرهای جدیدی باز می شود همان چیزی که هدف اصلی است.
به عنوان یکی از اعضای کنگره پس از درک این مفهوم بسیاری از تصمیمات جناب مهندس برایم قابل فهم تر و روشن تر شد مثلا اینکه چرا آقای مهندس گاهی جلوی افزایش شعب کنگره را میگیرند چرا گاهی اجازه پهلوانی نمیدهند چرا دانشگاهی را از پایه بنا می کنند چرا دستگاه های فوق پیشرفته آزمایشات را برای کنگره خریداری میکنند و مثالهای فراوان دیگر مسلما دلایل متعددی دارد ولی مهم ترین آن این میتواند باشد که چون ایشان میدانند بیماری اعتیاد یا سرطان فقط و فقط بهانه ای ایست برای رشد انسان، خداوند خود سرطان را هر زمان که بخواهد جمع میکند ولی این را بر عهده ما گذاشت تا درین مسیر رشد کنیم و اگر زود تر از موعد به مقصد برسیم ارتقا نمی یابیم بلکه خداوند به نحوی مقصد را طولانی تر میکند تا انسانهای بیشتری آموزش ببینند به عقیده من آقای مهندس به دنبال پروش پهلوان است نه صرفا درمان سرطان به دنبال پرورش استاد است نه صرفا درمان اعتیاد.
پس اگر فقط من در وسط میدان چرخ بزنم و میدان را برای دیگران خالی نکنم دیگران به گوشه گود می خزند و من نیز قطعا سرگیجه خواهم گرفت خود را صاحب جایگاه میبینم و دیگران از گود خارج می شود.
رهجوهای لژیون بهتر است بدانند در هر جایگاه خدمتی گاهی تحویل دادن یک خدمت خود بزرگترین خدمت است و البته که این موضوع بطور عام نسبی است و برای برخی جایگاه ها به تشخیص بنیان بدلیل حساسیت آن خدمت استثنا دارد ولی می توان گفت در اکثر مواقع ماندن بیش از اندازه در یک جایگاه به نفع خود شخص و سیستم نمیتواند باشد.
تایپ و ویراستاری:مسافر راهنما آقاعطا لژیون یکم
تنظیم وارسال: مسافر محمد لژیون یکم
نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
156