آقای مهندس در سیدی قلب میفرمایند: وادی سیزدهم به ما میگوید: «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است.» یعنی هر مرحلهای که تمام میشود، مرحلهای دیگر آغاز میشود؛ زیرا ما از وادی اول که آغاز میکنیم، با تفکر ساختارها شروع میشود و یکی پس از دیگری، وادیها را پشت سر میگذاریم تا به وادی محبت یا عشق میرسیم. اهمیت وادی سیزدهم و چهاردهم در این است که در قلبها، رودخانه یا بحری جاری میشود که سرچشمه آن هم از زمین و هم از سماء است. این همان جایی است که میگوید: «ارابهها را در بیکران به حرکت درآورید که نگهبانهای ماوراء به آنچه در زمین است، نیازمند هستند.» یعنی این ارتباط همیشه از زمین به آسمان است، آنچه باور است، محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است.
مسئلهای که ما در اینجا داریم، تفاوت قلب و دل است. ما میدانیم که قلب در سینه قرار دارد و عضوی است که هیچ حسی ندارد. زمانی که قلب مشکل پیدا میکند، درد آن در دست چپ، ستون فقرات و قفسه سینه احساس میشود. ما فکر میکنیم که قلب مرکز محبت است، اما اینگونه نیست. حالا میخواهیم بدانیم که قلب چیست و مرکز چه چیزی است!
در کنگره سه جمله بسیار کلیدی داریم که تمام جهان آفرینش به این سه پارامتر بستگی دارد که صوت، نور و حس هستند. نور و صوت چیزهایی هستند که هستی را به وجود آوردهاند و ارتباطها با این سه مفهوم انجام میشود و در قرآن هم همیشه این سه کلمه با هم آمده است؛ صَمْع، أَبْصَار و قُلوب، که صَمْع به معنای شنوایی و مربوط به صوت است، أَبْصَار نیز به چشم و نور مربوط میشود و قُلوب مربوط به حس است. بنابراین، این را میخواهم به شما بگویم که قلب مرکز حس است و ما صوت و نور را به وسیله حس درک میکنیم. پس قلب مرکز حس است و در سینه قرار دارد. وقتی میگویند «قلبش سیاه است»، این بیانگر حس تاریک درونی اوست که منشأ آن کینه، دشمنی، حسادت، شهادت دروغ و کارهای ضدارزشی است.
در کنگره، زمانی که مشکلی پیش میآید، باید به حل آن بپردازیم، نه اینکه به دنبال مقصر باشیم و کاری کنیم که دیگر این مشکل پیش نیاید. بنابراین، آسوده بودن و در بهشت بودن یعنی داشتن حس خوب. خوشبختی انسان به این موضوع بستگی ندارد که چه میزان سرمایه دارد، بلکه به حس ما بستگی دارد که دریافتکننده صوت و نور است؛ بنابراین برای اینکه قلب ما روشن و باطراوت باشد، باید حس خود را پاک کنیم و حسهای منفی را از خود دور سازیم.
اگر بخواهید احساس دیگران را درست کنید، کار سختی است و با اجبار و زور این کار ممکن نیست. عشق ورزیدن و محبت کردن با تازیانه به هیچوجه عملی نمیشود. فرمان خداوند این است که بیماریها بهطور عمیق باید درمان شوند، ولی در جهان هنوز بیماری اعتیاد بهطور عمیق درمان نشده است. برای این کار، دانش و اطلاعات به تنهایی کافی نیست و زمانی مؤثر خواهد بود که حس ما درست شود و قلب ما سیاه نباشد. همه اینها به زمان نیاز دارد. درمان باید هم در جسم و هم در روان انجام شود. جسم صور پنهانی دارد که برای اصلاح آن باید حس را از زشتی پاک کنیم. تمام دریافتهای ما بستگی به حس دارد و این حس ماست که افسرده یا ناامید است. بنابراین، درمان باید هم در جسم و هم روان انجام شود.
آقای مهندس در مورد D.SAP هم صحبت کردند که محلولی ضدعفونیکننده و ضدالتهاب است و ترکیبات متعددی دارد. ایشان در ادامه فرمودند که همانطور که اعتیاد را درمان کردیم، برای درمان سایر بیماریها نیز تحقیقاتی انجام دادهایم و با آزمایشهای متعدد این اتفاق خواهد افتاد.
بعضی از انسانها با خدمت به دیگران و خداوند، از مال و جان خود میگذرند و با این کار لذت میبرند، و این بسیار ارزشمند است. ما نیز باید به این دانش و آگاهی برسیم تا بتوانیم این فداکاری را انجام دهیم. در جهان مادی، نیروهای تخریبی و بازدارنده توان انسان را برای رسیدن به راه مستقیم کم میکنند که البته باید اینگونه باشد. مهم این است که ما بتوانیم راه مستقیم را انتخاب کنیم و با عقل و ایمان به جایی برسیم که حس خود را درست کنیم.
نویسنده: راهنما مسافر منصور
تایپ: مسافر محمدتقی (لژیون دوم)
ویرایش متن: همسفر امیرعلی (لژیون سوم)
ارسال: سایت نمایندگی ملاصدرا
- تعداد بازدید از این مطلب :
295