مشارکت مسافر علی:
من 15 سال تخریب مواد مخدر داشتم، حالم اصلا خوب نبود و در تاریکی خیلی بدی قرار داشتم و چون حشیش مصرف میکردم اخلاق خوبی نداشتم و مدام با همه دعوا داشتم، در منزل همیشه گوشهگیر بودم و با کسی حرف نمیزدم و تا کسی به من نگاه میکرد با او درگیر میشدم، تا اینکه از طریق یکی از دوستانم با کنگره 60 آشنا شدم ولی چون روشهای دیگر را برای ترک اعتیاد امتحان کرده بودم از کنگره ترس داشتم و با راهنمای تازهواردین آقا شهاب آشنا و مشاوره شدم.
روز اولی که به کنگره آمدم راهنمای محترم آقا آرش استاد جلسه بود و از صحبتهای ایشان بسیار خوشم آمد و به عنوان راهنما انتخابشان کردم، در سفر اول حالم خیلی خوب بود و هر آن چیزی که راهنمایم میگفت را انجام میدادم، خیلی برایم زحمت کشید از ایشان تشکر میکنم؛ الان 10 روز است که از بند مواد آزاد و رها هستم و وارد سفر دوم شدم، حالم خیلی خوب است و دوست دارم در شعبه حسنانی خدمتگزار باشم، از آقای مهندس و خانواده محترمشان و همه کسانی که برای من زحمت کشیدند تشکر میکنم.
مشارکت مسافر حامد:
یادم میآید با حسهای بدی همچون ناامیدی، افسردگی و ترس وارد کنگره شدم. بعد از سفر ناموفقی که داشتم به این اعتقاد رسیدم که اگر در مسیر درست و صراط مستقیم حرکت کنم خداوند در هیچ لحظه از زندگی ما را تنها نخواهد گذاشت، ولی چون عملکردم در سفر قبل ضعیف بود نتوانستم، آموزشهای خود را در زندگی عملی کنم همین باعث بازگشت دوباره من به دنیای اعتیاد شد.
در ابتدای سفر مجددم به مدت 8-7 ماه همه چیز خوب بود ولی نیروهای منفی دست بردار نبودند و از طریق عزیزانم مورد امتحان قرار گرفتم که باعث شد دارویOT را بیشتر از چیزی که راهنمایم برنامه داده بود استفاده کنم، و بعد از کارم پشیمان شدم ولی از خجالت رویی نداشتم که با راهنمایم در میان بگذارم و میخواستم خودم این موضوع را سر و سامان بدهم ولی بدتر شد که بهتر نشد .....
راهنمای خوبم با هوشمندی و آموزش و تذکر به من فهماند که در خوردن دارو زیاده روی کردهای و باید درست شوی، متوجه شدم که مشکلات همیشه وجود دارد این ما هستیم که باید خودمان را قوی کنیم و اجازه ندهیم که مشکلات به ما غلبه کند و باعث تخریب ما شود.
خیلی خوشحالم و خداوند را شاکرم که به رهایی رسیدم؛ امیدوارم بتوانم همیشه گوش به فرمان باشم و با خدمت کردن در کنگره قدردان باشم.
مشارکت مسافر علی اصغر:
اعتیاد به مواد مخدر 25 سال زندگی من را درگیر کرده بود، در ابتدا این مسیر همراه با انرژی کاذب و لذتبخش بود که همه اینها به خاطر منیت خودم بود، تا اینکه در اواخر سال 94 با تحقیقات همسفرم وارد کنگره 60 شدم. سالها در کنگره حضور ناپایدار داشتم و اصلا اعتقادی به مسیر نداشتم، چون فکر نمیکردم که یک داروی تلخ بتواند زندگی من را شیرین کند.
سه بار شعبه عوض کردم تا در انتها وارد شعبه حسنانی شدم و شروع به حرکت نمودم. سعی داشتم با تمام توان حرکت کنم، میخواستم این بار به پایان مسیر برسم و طعم رهایی را تجربه کنم. امروز خدا را شکر میکنم که با کمک راهنمای عزیزم آقای محمد حسنزاده و آموزشهای ناب کنگره توانستم روی برنامه حرکت کنم و به رهایی برسم. اکنون که در سفر دوم قرار گرفتهام سعی میکنم که در این مکان مقدس به دیگران خدمت کنم تا آنها به حال خوش برسند. در پایان از آقای مهندس دژاکام و خانوادهی محترمشان تشکر میکنم.
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
180