به آزادی بیا آزاد گردی
به نواب آمدی دلشاد گردی
اگرچه راه دور و گه بود سخت
چو هجرت کردهای هستی تو خوشبخت
ز لطف حق و یزدان
الهی محبت دوستان رفتن به راهی
به امیدی که در امید گردید
چو یوسف شعبهای تاسیس گردید
به جایی آمدیم الله اکبر
نشانی هست ز انسانهای برتر
چونکه یوسف را تو پیدا کردهای
قبل از آن با خدا نجوا کردهای
یوسف ما باشد اینجا این زمان
رمز و رازش هست آشکار و نهان
بنی آدم منزه گردد اینجا
منزه نه که آدم گردد اینجا
یوسف ما دل هرکس میبرد
گنجها پنهان برایت میخرد
مقدس امن میباشد مکانش
چو بیماری برد از تن و جانش
لطف حق شامل شود اندر نهان
گر تو خواهی از دل و جان هر زمان
یوسف من بهره من آرامش است
نغمهای از خدمت و آموزش است
کنگره گمگشته ما بوده از روز ازل
یکدل یوسف وار بخوانیم این غزل
بکن خدمت به هر نحوی که دانی
ز هوشیاران عالم جا نمانی
شاعر: راهنما مسافر علی مولایی
عکاس: مسافر محمد لژیون 8
تهیه گزارش و ارسال: مسافر محمدخدمتگزار سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
76