پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین او است. ضمن خیر مقدم خدمت راهنما همسفر نسیم به یمن حضور ایشان در نمایندگی جواد گلپایگان فرصت را غنیمت دانستیم تا از تجربیات گرانقدرشان بهرهمند شویم؛ این گفتوگوی صمیمانه تقدیم نگاه پر از مهر شما میشود.
راهنما همسفر نسیم و مسافرشان مهدی پس از چهار سال سقوط آزاد وارد کنگره۶۰ شدند. به مدت سیزده ماه و سه روز با متدDST و دارویOT به راهنمایی مسافر رضا و خانم محبوبه سفر کردند. در حال حاضر به مدت ده سال و یک ماه و پنج روز است که به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. در ادامه سفر نیکوتین با متد DST همراه با آدامس نیکوتین خوراکی با راهنمايی مسافر مسعود داشتند و الآن هم به مدت نه سال و پانزده روز است که از بند نیکوتین آزاد و رها هستند؛ رشته ورزشی مسافر فوتبال و رشته ورزشی همسفر در کنگره ایروبیک و بدمینتون است. همسفر نسیم در نمایندگی پروین اعتصامی در جایگاهای خدمتی مرزبان، راهنمای تازهواردین، نگهبانی و دبیری کارگاه آموزشی، کاربر سایت خدمت کردهاند؛ همچنین در نمایندگی شهباز در جایگاههای خدمتی کاربر سایت، راهنمای تازهواردین، نگهبانی لژیون سردار خدمت کردهاند و در حال حاضر در جایگاه راهنمایDST، مسئول امتحانات، نگهبانی لژیون سردار و ورزشبان بدمینتون در حال خدمت هستند.
به نظر شما چه ارتباطی بین سیدی علم و عمل و لژیون سردار وجود دارد؟
آقای مهندس در سیدی علم و عمل خیلی واضح در مورد هنر استفاده کردن صحبت کردند. ایشان در این سیدی غیرمستقیم به این موضوع اشاره کردند که انسان زمانی میتواند زندگی کند که بتواند از همهچیز استفاده کند و لذت ببرد؛ به عنوان مثال اگر در مهمانی همیشه در حال عکس گرفتن باشیم، هیچگاه نمیتوانیم از لحظات مهمانی لذت ببریم؛ همچنین انسانها زمانی میتوانند از زندگی بهرهمند شوند که در درجه اول شرایط خود را بپذیرند و بعد به باور برسند. درحقیقت با به وجود آمدن باور، ایمان نیز به وجود میآید؛ زیرا باور و ایمان یار همیشگی یکدیگر هستند.
افرادی که با مبالغ مختلف و یا حتی یک قطعه زمین وارد لژیون سردار میشوند، به پذیرش رسیدهاند که هیچچیز در جهان خاکی به آنها تعلق ندارد؛ بنابراین از مال، جان، لبخند و انرژی خود به دیگران میبخشند؛ زیرا میدانند که آنها وسیلهای برای انتقال هستند و اگر در زندگی فقط مصرفکننده باشند، به جایی نمیرسند. به عبارت دیگر فردی که وارد لژیون سردار میشود، پذیرفته که بخشی از مال خود را به کنگره بدهد؛ چون کنگره راه صعود انسان به بعدهای دیگر و موفقیتهای بالاتر است که از آن بیخبر هستند.
فردی که در لژیون سردار شرکت میکند و مبلغ ۵۰۰ میلیون تومان از مال خود را میبخشد و پهلوان میشود؛ درواقع در باور خود از خدمتگزارانی که به او خدمت کردهاند تا رها شود و به حال خوش برسد، خجالت نمیکشد. هیچکس در لژیون سردار جوگیر نمیشود؛ زیرا فردی که شش ماه از حضور او در کنگره۶۰ میگذرد، به راحتی تحت تأثیر جو قرار نمیگیرد؛ چون به فرمان عقل رسیده است. به عنوان مثال فردی که راهنما میشود و پنج سال انرژی خود را در این جایگاه صرف میکند؛ درواقع باور کرده است که کنگره۶۰ بخشی از خانواده او است و در اولویت قرار دارد. لژیون سردار یک لژیون مالی است که در آن صحبت از مال میشود و علاوه بر این افرادی در این لژیون خدمتگزار میشوند که مبلغ بیشتری را پرداخت کردند؛ همچنین این افراد باید به باوری برسند که دائمی باشد و هیچ لغزشی نداشته باشد.
شاید برای شما این سؤال پیش آمده باشد که در گذشته مطالبی در مورد بخشش میخواندید؛ اما چرا قدرت بخشش نداشتید؟ زیرا کنگره۶۰ ابتدا زیباییهای زندگی را برای ما تعریف و بیان میکند که زندگی فقط شب خوابیدن و صبح زود بیدار شدن نیست؛ درواقع علاوه بر اینکه چالشهای زندگی خود را برطرف میکنید؛ وسیلهای میشوید تا چالشهای زندگی دیگران را نیز رفع کنید. بعضی افراد در باور خود پر از گرههای کور هستند؛ زیرا هنوز منتظر رها شدن هستند تا بتواند عضو لژیون سردار شوند؛ بنابراين وقتی به پشت سر خود نگاه میکنند، مشاهده میکنند که پنج سال از ورود آنها به کنگره۶۰ میگذرد؛ اما هنوز نتوانستند بدون استرس ۵۰ هزار تومان به کنگره کمک کنند؛ چون این افراد در قدرت پذیرش و باور خود دچار مشکل هستند. خوشحال هستم که در کنگره۶۰ به این باور رسیدم؛ درحالیکه کنگره یکی از اعتبارات اصلی زندگی من است.
به نظر شما چرا جهانبینی در زمینه ورزشی لازم و ضروری است؟
در کنگره۶۰ افرادی وجود دارند که در زندگی شخصی خود ممکن است بیاحترامی کنند یا زود جوش بیاورند؛ اما میدانند که نباید در کنگره این حرکات را انجام دهند؛ زیرا کنگره از روز اول یک سری چهارچوب، قواعد و قوانین را برای ما توضیح داده است. در کنگره۶۰ نوشتار حرمت در ابتدا و انتهای کارگاه خوانده میشود؛ همچنین در جزوه شرح وظایف قوانین جایگاههای خدمتی نوشته شده است و این جزوه به حدی مهم است که جزء منابع امتحانی است. درست است که افراد مراجعهکننده به کنگره۶۰ تا دیروز در جامعه به دلیل مصرف مواد مخدر به عنوان انگل شناخته میشدند؛ اما با ورود به کنگره تابع قوانین شدند؛ زیرا به این آگاهی رسیدهاند که نمیتوانند هرگونه رفتاری را در کنگره داشته باشند؛ چراکه مانند یک نقطه سیاه در وسط صفحه سفید نمایان میشوند. در کل ایران جلسات همسفران و مسافران رأس ساعت مشخص شروع و به پایان میرسد؛ درواقع به خاطر آموزشهای جهانبینی است که تمام جلسات کنگره بدون نظارت جناب آقای مهندس رأس یک ساعت مشخص و به طور منظم برقرار میشوند. ورزش بخشی از پروسه درمان است؛ بنابراین باید جهانبینی در ورزش وجود داشته باشد. زمانیکه به عنوان یک همسفر در پارک حضور پیدا میکنیم، تمام قواعد و قوانینی که در شعبه نسبت به ایجنت و مرزبانها وجود دارد در پارک نیز برقرار است؛ به خاطر همین است که جناب آقای مهندس قانون یازدهم را در پارک اجرا میکنند تا به ما بگویند که پارک نیز بخشی از پروسه درمان است و رایگان در اختیار کسی قرار نمیگیرد. ما هر قانونی که در منزل برای فرزندان خود وضع میکنیم، در محیط بیرون نیز این قوانین برقرار است؛ چون فرزندانمان باید مسائل تربیتی را در محیط بیرون هم مانند محیط منزل رعایت کنند. جهانبینی در ورزش به این معنا است که باید یکسری قوانین را در کنگره رعایت کنیم؛ درحالیکه باید اجرای این قوانین ادامهدار باشد تا بتوانیم این موضوع را در پارک که بخشی از پروسه درمان در کنگره است، رعایت کنیم.
با توجه به وادی یازدهم به نظر شما یک همسفر چگونه میتواند به چشمه جوشان و رود خروشان تبدیل شود؟
طبیعت حکم مام ما را دارد. یک چشمه آب که در دل کوه است را در نظر بگیرید؛ وقتی که میخواهد جاری و روان شود باید از ارتفاع کوه حرکت کند و به دامنه کوه برسد و در سطح زمین تبدیل به یک رود شود؛ سپس از قرار گرفتن رودها در کنار یکدیگر رودخانه به وجود میآید، در نهایت رودخانه به دریا میرسد؛ سپس از به هم پیوستن دریاها اقیانوس به وجود میآید. هنگامی که یک چشمه خروشان به یک صخره بزرگ میرسد دو راه وجود دارد یا صخره را دور میزند و یا اینکه از کنار صخره راهی برای عبور پیدا میکند؛ اما هیچ وقت به عقب برنمیگردد. یک همسفر خانم باید در زندگی خود اینگونه باشد؛ چون جایگاه پرقدرتی دارد؛ همچنین برای شناخت و بازدهی قدرت خود باید تلاش کند؛ چون او چراغ یک خانه است و در حکم ستون یک خانواده قرار دارد؛ بنابراین اگر ستون خانه محکم نباشد، سقف خانه فرو میریزد و چراغ آن خاموش میشود. ما قبل از ورود به کنگره۶۰ در جایگاه یک زن قرار داریم و جایگاه یک زن برای قدرت مطلق به اندازهای بزرگ است که سورهای به نام نساء را به زن اختصاص داده است؛ همچنین در کنگره۶۰ یکی از جشنهای مهم، جشن همسفر است. ما باید به عنوان یک همسفر تبدیل به چشمهای جوشان و رود خروشان شویم تا بتوانیم سختیهای زندگی را پشتسر بگذاریم و به اقیانوس برسیم؛ البته به شرط اینکه در مسیر باشیم و نشانهها را ببینیم. همسفری که در مسیر نیست و در حاشیهها است از مرکز دور میشود، در نهایت توسط گردباد کنگره به بیرون پرتاب میشود؛ پس نمیتواند بال خوبی برای پرواز باشد. گاهی همسفران با گریز مسافر ناامید میشوند؛ اما باید این را مد نظر داشته باشند که خود را در زندان حال خراب مسافرشان نکنند؛ آنها ابتدا باید از مسافر خود بالاتر باشند تا بتوانند مسافر خود را هندل کنند؛ به طور مثال در خانواده فرزند بزرگتر از بقیه فرزندان مراقبت میکند؛ زیرا پختهتر است و از موانع بیشتری عبور کرده است. همسفری که از مسافرش کینه در دل دارد و منتظر است تا مسافرش حرفی بزند که او را نقره داغ کند، هیچگاه پیروز میدان نمیشود. همسفری که با گریز مسافر خود ناامید میشود و بهانه پیدا میکند تا در کنگره حضور نداشته باشد، نمیتواند باعث رشد مسافر و فرزندان خود شود؛ پس نمیتواند تبدیل به چشمهای جوشان و رود خروشان شود. یک همسفر باید با استفاده از آموزشهای جهانبینی به رشد و تعالی برسد تا با گریز مسافر خود حالش خراب نشود؛ چون روزی فرا میرسد که پس از گذشت چهار سال حضور در کنگره۶۰ بالاخره مسافرش به کنگره میآید و خوب سفر میکند. یک همسفر باید اول به پذیرش برسد، نترسد، قدم بردارد و مانند آبی که از دل سنگ بیرون میآید از صخرهها و سختیها عبور کند تا به اقیانوس پهناور برسد.
از نظر شما عکسالعمل یک همسفر در هنگام گریز مسافر چگونه باید باشد؟
همسفری که با مسافر خود همزمان وارد کنگره۶۰ میشود و هدف او رسیدن به درمان و رهایی است؛ باید در آموزشها از مسافر خود جلوتر باشد؛ چون یک همسفر قابلیت این را دارد که چند مطلب را با یکدیگر یاد بگیرد؛همچنین یک همسفر باید زودتر به رشد و تعالی برسد، برنامهریزی داشته باشد و فرمانبردار عقل خویش باشد تا از مسافر خود جلوتر باشد و ارتقاء پیدا کند؛ در این صورت اگر به هر دلیلی مسافرش گریز بزند، ناامید نمیشود و درخواست طلاق نمیدهد. یک همسفر در کنگره باید بال پرواز مسافر خود باشد و نباید بشکند ؛همسفر باید مثل یک گل ریشه و ساقه محکمی داشته باشد تا هیچ چیز او را نابود نکند و اگر مسافر گریزد به او بگوید: من پشت تو هستم تا دوباره به درمان برسی. همسفری که رشد نمیکند، علاوه بر اینکه مسافر و فرزندان او رشد نمیکنند؛ بلکه همیشه در حال نبش قبر است؛ زیرا میخواهد از فداکاریهایی بگوید که انجام داده و طرف مقابل نفهمیده است. همیشه به همسفرها میگویم که شما دو راه دارید یا طلاق بگیرید و زندگی خود را به پایان برسانید و یا اینکه کجدار و مریض حرکت نکنید. شما نباید کم بیاورید و جای خود را خالی کنید؛ زیرا نیروهای منفی خیلی سریع این جای خالی را پر میکنند تا آرامآرام یک همسفر را به جایگاه گذشته برگردانند.
لطفاً حس خود را نسبت به کلمات زیر بیان کنید؟
جناب آقای مهندس: مخلوق بینظیر؛ زیرا خداوند یک سری مخلوق بینظیر آفریده است که جناب آقای مهندس جز مخلوقات بینظیر خداوند است.
خانم آنی بزرگ: سمبل کوه و استقامت هستند؛ زیرا ایشان باعث شدند تا جایگاه همسفر دارای ارج و قرب شود. ایشان ضربههای زیادی خوردند؛ اما مثل کوه پشت جناب آقای مهندس بودند و ایرادات ایشان را میپوشاندند.
خانم آنی کماندار: ادامه دهنده راه پدر و مادر؛ زیرا ایشان به عنوان یک دختر، همراه و همکار او هستند؛ چون آموزشهایی را که از جناب آقای مهندس دریافت میکنند را در اختیار همسفران قرار میدهند. ایشان یک مأمن پر از عشق، آرامش، مهر و عطوفت برای همسفران دل شکسته هستند، علاوهبراین به عنوان دیدهبان خانواده مجری دقیق قانون هستند و در هر دو جایگاه بسیار خوب درخشیدند. ایشان الگوی بسیار خوبی برای همسفرانی هستند که به دنبال رشد و پویاییاند.
هفته بنیان: این هفته برای من یادآور یک رمان به نام تیستوی سبزانگشتی است. شخصیت تیستو در این رمان هر چیزی را که لمس میکند، تبدیل به سرسبزی و گل میشود؛ این فرد در زمان جنگ تمام توپ و تانکها را لمس میکند و آنها را به دستهگل تبدیل میکند؛ درنتیجه شهر خود را زیبا میکند. جناب آقای مهندس برای ما نقش تیستوی سبزانگشتی را دارند؛ زیرا با علم، معرفت و آگاهی خود دنیای تاریک ما را زیبا و سرسبز کردند.
کنگره جهانی: همیشه در لژیون به رهجوهای خود میگویم که یک همسفر و مسافر باید در دستاوردهای کنگره به روز باشند. روزی میرسد که هر کدام از اعضاء کنگره۶۰ به کارت عضویت خود افتخار میکنند. ما باید روزی آماده شویم تا به جای اینکه از این شعبه به شعبه دیگر برویم به کشورهای دیگر برویم و خدمت کنیم. کشتی کنگره۶۰ مانند کشتی نوح است و افرادی که در کنگره خدمتگزار و فرمانبردار هستند در کشتی باقی میمانند تا در بعدهای دیگر راه کنگره ۶۰ را ادامه دهند.
در پایان از شما خدمتگزاران شعبه جواد سپاسگزارم و از راهنمایان خانم محبوبه، خانم لیلا و خانم فاطمه تشکر میکنم؛ همچنین از جناب آقای مهندس و خانواده ایشان سپاسگزارم که ما را به سرمنزل مقصود نزدیک میکنند.
از شما خدمتگزار عاشق که وقت باارزش خود را در اختیار ما قرار دادید صمیمانه سپاسگزاریم.
طراح سوال و مصاحبه کننده: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر آرزو (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
عکاس: مرزبان خبری همسفر نیره
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر حمیده نگهبان سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان
- تعداد بازدید از این مطلب :
121