English Version
This Site Is Available In English

تفکر یک حرکت منسجم و متمرکز است

تفکر یک حرکت منسجم و متمرکز است

تفکر یک حرکت منسجم و متمرکز است؛ مثل شعاع نوری که در یک راستا حرکت می‌کند؛ مثل نور لیزر و ذره‌بین؛ ولی افکار در تمام جهات پخش می‌شوند و فاقد آن تمرکز و انسجام هستند. تفکر؛ کمیتی است که جهت دارد و در جهت مثبت یا منفی می‌باشد. منشأ و عامل تفکر چیست؟ در کنگره جمله‌ای داریم که می‌گوییم؛ همه چیز طبق خواست انسان و فرمان اتفاق می‌افتد؛ یعنی ما زمانی تفکر می‌کنیم که یک خواسته‌ای داشته باشیم، زمانی که چند خواسته را با هم داریم و نتوانیم به هیچ کدام اولویت بدهیم؛ همه با هم وارد ذهن ما می‌شوند و آن موقع افکار به وجود می‌آید.

اگر بخواهیم فکر کنیم باید بدانیم ۱- به چه موضوعی باید فکر کنیم؟ ۲- چگونه باید فکر کنیم؟ ۳- به چه چیزهایی نباید فکر کنیم؟ ما در کنگره سعی می‌کنیم درست فکر کردن که مهمترین نکته است را یاد بگیریم. چه اتفاقی می‌افتد که تفکر ما خراب از آب در می‌آید یا چه موانعی وجود دارد که تفکر ما جواب نمی‌دهد؟ در تفکر یک بخشی از انحراف در آن‌جایی به وجود می‌آید که ما ناخالصی داریم و دچار احساس منیت، ترس و ناامیدی هستیم و یک قسمت دیگر انحراف در تفکر آن‌جا است که ما یک مطلبی را نمی‌دانیم و آگاهی نداریم؛ این‌جا نفس از یک سری حقه‌ها استفاده می‌کند و با آن حقه‌ها ما را فریب می‌دهد و چون قدرت تشخیص پیدا نکرده‌ایم گول می‌خوریم.

تعریف بنیادی تفکر؛ یعنی حرکت از مجهول به سمت معلوم؛ برای این‌که تفکر نتیجه درستی بدهد؛ باید دو پارامتر، درست رعایت شود. ۱- مجهول؛ موقعی که می‌خواهیم مسئله را حل کنیم، درصورت مسئله مجهول وجود دارد که باید آن‌ها را ببینیم. ۲- مسئله دیگر حرکت است؛ برای حل هر مسئله‌ای ما دانایی مورد نیاز را احتیاج داریم.

حقه‌های نفس و عدم آگاهی باعث می‌شود که ما مجهول را اشتباهی فرض کنیم. مجهول غلط در مورد اعتیاد؛ مثلاً اعتیاد مسمومیت مزمن است، اعتیاد اختلال روانی یا شخصیتی است، اعتیاد ناشی از عدم تفاهم پدر و مادر است؛ مثلاً کودک سرکوب شده، بی‌ارادگی و عدم تربیت صحیح، این‌ها می‌شود مجهولات غلط که ما داریم. درمان اعتیاد با این تفاسیر چه می‌شود؟ می‌گوید اعتیاد داشته، مسموم شده حالا باید سم زدایی کنیم، اختلال روانی داشته باید روان درمانی کنیم، بی‌ارادگی داشته برایش کلاس اعتماد به نفس بگذاریم، با پدر و مادر صحبت کنیم که تفاهم بین آن‌ها درست شود، با جامعه مشکل داشته، همه جامعه را درست کنیم تا این شخص درست شود.

پس با این مجهولات و این درمان اعتیاد حالا از این‌جا شروع به حرکت می‌کند، در مسیر این حرکت یک سوالی که به ذهن محقق می‌رسد براساس مجهول غلط این است که چگونه سم را جدا کنیم؟ بیهوش کنیم، URD کنیم، قرص به او بدهیم، خونش را عوض کنیم، دنبال این می‌گردد که چه جوری سم را از بدن جدا کند و روش‌های مختلف را امتحان می‌کند، این می‌شود تفکر در جهت غلط که به یک فاجعه می‌تواند منتهی شود. پزشکانی که در این زمینه کار می‌کنند و منیت دارند با هم رقابت می‌کنند که زودتر این کار را مثلاً در یک ساعت یا دو ساعت انجام بدهند، که این یک مسئله بدتری می‌شود. این نمونه یک تفکر غلط است.

کسی که URD را اختراع کرد سال‌ها درس خوانده و ساعت‌ها و ماه‌ها تحقیق و تفکر کرده تا همچین روش غلطی را ابداع کند؛ اما تفکر او بر پایه‌های غلط در اثر شناخت ناقص است. اعتیاد یک‌ مسمومیت مزمن است این یک مجهول غلط است که از عدم آگاهی به وجود می‌آید؛ عدم آگاهی و شناخت نسبت به انسان، مواد و بیوشیمی بدن و عدم آگاهی و شناخت نسبت به مفهوم نسبیتی سم؛ یعنی سم ممکن است برای یک نفر سم باشد و برای یک نفر دیگر سم نباشد.

حالا این مسئله را بررسی می‌کنیم اعتیاد به وجود آمده بر اثر جایگزینی مزمن این‌ها فرض مسئله است. ۱- مواد افیونی جایگزین مواد شبه افیونی بدن شده‌اند ۲- عدم آگاهی و شناخت ۳- جهان‌بینی نادرست و غلط که چه نتایج عجیب و غریبی را می‌تواند به وجود آورد. وقتی که ما انسان و مواد را درست نشناسیم و ندانیم که تأثیر ترکیبی این‌ها روی ما چه فرایندی را به وجود می‌آورد؟ ما مجهولات خودمان را اشتباه فرض می‌کنیم. اگر مبدأ غلط باشد تمام محاسبات و تلاش‌ها و زحمات ما بدون استثناء غلط از آب در می‌آید؛ چون صورت مسئله برای ما مشخص نیس اگر می‌خواهیم بیماری مثل اعتیاد را درمان کنیم که یک بیماری بسیار عمیق، ریشه‌دار و چند جانبه است؛ باید ستون‌های درمان خود را روی زمین محکم، بنا کنیم، تازه باید زمین سفت را چندین متر بکنیم، شناژبندی و بتن ریزی کنیم و چندین ماه زمان بگذاریم تا بنا برسد به سطح زمین، تازه از آن‌جا ما می‌توانیم طبقات خودمان را پایه‌ریزی کنیم و به بالا بیاییم.

کلیه تحولات اساسی که در انسان به وجود می‌آید و باعث رهایی، آرامش، تحول، باز شدن گره‌ها می‌شود و شادی و شعف را به وجود می‌آورد و یک سری نشانه‌ها دارند؛ یعنی می‌خواهم بگویم که ما اگر کاری را با زور و شکنجه و رنج انجام بدهیم نتایج چندان درخشانی به دست نمی‌آوریم؛ ولی زمانی که یک مسافر راه درستی را برای درمان پیدا کرد سفر برایش لذت بخش است و از نشانه‌های سفر خوب این است که روز به روز احساس سبکی بیشتری به او دست می‌دهد.

پس یکی از نشانه‌هایی که ما تفکر درستی را در پیش گرفته‌ایم این‌ است که در طول مسیری که حرکت می‌کنیم احساس سبکی، آرامش و احساس لذت بردن از سفر را تجربه می‌کنیم و این احساسی است که بعد از پیدا کردن راه به وجود می‌آید. این مثال را زدم برای این‌که بتوانیم تفاوت قائل شویم بین تفکر غلط، مسیر غلط و نقشه‌های غلط.

معتاد خواهان رهایی وجود ندارد که اراده نداشته باشد، ۱۰۰ درصد تا ۲۰۰ درصد هم اراده دارد؛ چون آن خواسته را دارد. اراده نیروی خواستن است در هر زمینه‌ای؛ ما خواسته‌هایی داریم؛ پس اراده‌هایی داریم؛ اما اراده یک نیروی خام است که با کمک نیروی تفکر و عقل در طول زمان باعث به وجود آمدن ساختارهایی در انسان می‌شود؛ پس این‌‌ها مکمل هستند.

اراده خام برای کارهای ساده قابل استفاده است؛ اما وقتی که چیزها پیچیده می‌شود مهارت و توانایی می‌خواهد. ما باید خودمان تفکر لازم را بکنیم اگر نتوانستیم، جوانب امر را با مشورت، خوب محاسبه کنیم؛ وقتی که فرمان را صادر کردیم آن موقع در ما اعتماد به نفس به وجود می‌آید؛ به دلیل این‌که وقتی تصمیمی را می‌گیریم پاسخی که نفس در مقابل آن فرمان به ما می‌دهد در واقع یک موجی از انرژی است که در درون ما شروع به جوشش می‌کند و ما اطمینان پیدا می‌کنیم که آن کار قابل اجرا و انجام است، این می‌شود اعتماد به نفس که می‌تواند در جهت منفی باشد یا در جهت مثبت؛ پس یک فرایندی است، اگر اعتماد به نفس نداریم برای این است که فرمان‌هایی که صادر کرده‌ایم ضد و نقیض بوده؛ موقعی که فرمان‌های درست صادر بکنیم اتحاد بین عقل و نفس قویتر می‌شود و اعتماد به نفس بالاتر می‌رود.

منبع: سی‌دی تفکر و تحلیل روش‌های غلط (استاد امین)
نویسنده و ویرایش: همسفر الهام.د رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .