English Version
This Site Is Available In English

تجربه سفری لذت‌بخش با نگاهی صحیح به داروی OT

تجربه سفری لذت‌بخش با نگاهی صحیح به داروی OT

نهمین جلسه از دوره پنجاه و ششم از کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادی مسافر حمیدرضا، نگهباني  مسافر علی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه «OT» سه‌‌شنبه، بیست‌وهفتم آذرماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۰۰  آغاز به کار نمود.


خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمیدرضا هستم مسافر، روزی که آقا محسن نگهبان محترم لژیون سردار زنگ زدند که روز سه‌شنبه شما استاد هستی ،واقعاً توی دلم خالی شد. با خودم گفتم خدایا با این همه پهلوان، دنور و سردار! من کجا و استاد جلسه لژیون سردار کجا؟!
شاکر خداوند هستم که دوباره این جایگاه را تجربه کردم. هفته OT  را به همه شما عزیزان، خدمتگزاران واحد OT  و جناب مهندس تبریک می‌گویم. از جناب مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم، من هرچه دارم حاصل زحماتی هست که ایشان در ۲۷-٢٨ سال پیش کشیدند. از راهنمای خوب خودم آقا محسن و آقا حبیب تشکر می‌کنم، خیلی زحمت کشیدند برای من و همچنین تشکر می‌کنم از نگهبان لژیون سردار که امروز به بنده اجازه دادند در این جایگاه بنشینم و در خدمت شما دوستان آموزش بگیرم.
در مورد دستور جلسه OT، قبل از اینکه وارد کنگره شوم با این شربت آشنا شده بودم، به واسطه اینکه پدرم مصرف کننده بود و شربت OT هم مصرف می‌کرد، وقتی که آمدم کنگره برای من جالب بود و می‌گفتم این شربت را که پدرم می‌خورد و این شربت که اعتیاد آور است، من چطور می‌خواهم با این شربت درمان شوم؟ بالاخره درمان را شروع کردم و طبق پروتکل داروی من ۳ سی سی بود و وقتی که دارو را می‌خوردم می‌گفتم عجب چیزی هست این دارو من چقدر احمق بودم که می‌رفتم تریاک می‌کشیدم. آن اوایل خوب سفر می‌کردم ولی همیشه راهنما می‌گوید که اگر مشکل داشته باشید روی پله‌های پایین کار برای شما سخت می‌شود. آن دیدگاهی که من به شربت OT  داشتم صرفاً جهت نشئگی بود یا مثلاً می‌خوردم که خوب کار کنم و زندگی بگذرد. من چند بار سفر کردم یک بار روی شش دهم و یک بار سه روز مانده بود به رهایی خراب کردم، چون دیدگاه من فرق می‌کرد و فقط به دنبال نشئگی بودم. کنگره اکثر دوستان در مشارکت می‌گفتند: شربت شفابخش OT و من هم می‌گفتم: ما که شفایی از این شربت نگرفتیم. آن زمان، شب هنگام خواب، وعده صبح را  درون شیشه می‌ریختم، صبح که می‌شد ساعت زنگ می‌خورد و من خواب‌آلود دارو را می‌خوردم و می‌خوابیدم. تا اینکه در این سفر واقعاً دیدگاه من عوض شد، به خودم گفتم یک باراین مسیر را درست بروم و ببینم که در کنگره چه چیزی می‌گویند. واقعا همه چیز را رعایت کردم یا بهتر است بگویم سعی کردم که رعایت کنم و کار به جایی رسید که داروی OT را می‌گرفتم جلوی صورت خودم و با آن حرف می‌زدم و می‌گفتم: تو داری سیستم من را بازسازی می‌کنی که دوباره به اجتماع برگردم و حرف‌های دیگر.
سفرهای قبلی که درست سفر نکرده بودم، روی پله شش دهم یا هشت دهم که می‌رسیدم همیشه حالم بد بود، وقتی جمعه‌ها به پارک می‌رفتم عصبی بودم و یا در خود کنگره از همه طلبکار بودم. ولی خدا را شکر این بار که همه چیز را رعایت کردم به زیر یک سی‌سی که رسیدم خودم تغییر را احساس می‌کردم، همیشه در لژیون می‌گفتم که حال من عالی است. از همه نظر خوب بودم چون دیدگاه من نسبت به شربتOT  عوض شده بود.
مطلب دیگر اینکه چون امروز لژیون سردار هم تشکیل شده می‌خواهم بگویم که: افراد قدیمی کنگره می‌گویند که اوایل همه، با خود تریاک درمان شده‌اند و می‌گویند که برای داروی OT خون دل‌ها خورده شده و خیلی زحمت‌ها کشیده شده‌است. همه این خون دل‌ها، زحمت‌ها و سجده‌ای که می‌گویند مهندس کرده، آیا واقعاً بدون پول می‌شد؟ ادامه راه و یا همین جا افتادن داروی OT بدون پول نمی‌شد و پول باعث شد که، من رهجو الان وارد کنگره شوم و به راحتی با داروی OT درمان شوم. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در جهان مادی زندگی می‌کنیم و پول در این جهان ارزشمند است. می‌گویند انسان از شک به یقین می‌رسد، آن اوایل که می‌آییم می‌گوییم این پول‌ها کجا می‌روند، یک مدتی که می‌گذرد می‌گوییم این پهلوانان چطور از این مبالغ می‌گذرند؟ یا چطور در نشان‌بی‌نشانی مبلغ یک میلیارد می‌دهند؟ این موضوع برای خود من سوال بود. می‌رسیم به این موضوع که این اشخاص در لژیون سردار چیزهایی را دیدند که حالا کلی کار دارد تا من هم آن چیزها را ببینم، چون تفکر پهلوانی در من شکل گرفته ولی ترس اجازه نمی‌دهد. خدا را شکر، قسمت‌های دیگر که خدمتی بوده به راحتی توانسته‌ام خدمت کنم، ولی پهلوانی فعلاً برای من قفل شده‌است.


من دو بار، سفرم را خراب کردم و اگر اذن و اجازه صادر شد که من دوباره وارد کنگره شوم به این خاطر بود که ۶ سال پیش عضو لژیون سردار شدم، هرچند که از روی ریا بود ولی از روی حساب دو دو تا چهار تا نبود، که بگویم خدایا من این پول را می‌دهم بیشتر از این مبلغ را به من برگردان.
خدا را شکر اگر من دوباره وارد کنگره شدم و تفکر درست در من شکل گرفت به خاطر لژیون سردار بود، انرژی و برکت در این لژیون به سمت انسان می‌آید. تاریخ چک دنوری که داده‌ام هنوز نرسیده ولی از یک جایی به من پول رسیده که باورم نمی‌شود.
من عضو لژیون سردار شده بودم ولی در جلسات شرکت نمی‌کردم، امروز آمدم و شرکت کردم، دیدم که سرشار از انرژی بود، نمی‌توانم وصفش کنم، نمی‌توانم بگویم که این گل چه بویی دارد، باید خودتان بیایید تا ببینید.
ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.


تایپ: مسافر معین(لژیون یازدهم)
ویراستار: مسافر محسن(لژیون یازدهم)


«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .