همسفر بهاره در مورد سیدی «ابلیس» برداشت خود را ارائه کردند که در ادامه میخوانید.
ابتدا درباره نوشتهای از سال ۱۳۷۵ صحبت میشود، اینکه از ورود دوستی خوشحالیم که از ما یاد نموده و ما تکیه بر یک پته زرشکی زرنگار داده بودیم، برخواستیم. به این موضوع اشاره دارد که در تمام مراحل زندگی روابط ما با اطرافیان، یک مثلثی را تشکیل میدهد یک ضلع مثلث من هستم، یک ضلع مثلث، تو هستی و یک ضلع مثلث، روابط بین ما میباشد. یک ضلع من، یک ضلع دوست من و یک ضلع روابط بین ما. یک ضلع زن یک ضلع شوهر و یک ضلع روابط بین آنها میباشد و همینطور خواهر، برادر، راهنما و رهجو و روابط و نسبت بین آنها.
در تمامی این مثلثها فضایی وجود دارد که بیان کننده این موضوع است که ما چگونه عمل میکنیم. گاهي اوقات در بین این مثلث؛ یعنی همان روابط ما فاجعه است و از دیدن یکدیگر منزجر میشویم و هیچ لذتی نمیبریم. یک زمانی تکیه بر پته زرنگار داده بودیم، بر میخیزیم و خوشحال میشویم؛ پس ما هستیم که این فضا را میسازیم. یکی از دوستان همیشه این شعر را میخواند: (ابلیس کی گذاشت که ما بندگی کنیم، یک دم نشد که بی سرخر زندگی کنیم.)
یک نفر بوی آشنا دارد و باعث خشنودی است؛ اما فرد دیگری وارد میشود که سرخر است. اگر بخواهیم فضای این مثلث عطرآگین باشد به رفتار و تفکرات من بستگی دارد؛ هیچگاه آدم بد نداریم، اطلاعات و دانش آنها کم است، انسان موجود نازنینی است و اگر انسانی واقعا درک کند که بدی کردن، بد است امکان ندارد بدی کند؛ زیرا آدمها در اثر جهل و نادانی خود، ظلم و بدی میکنند. غیبتکردن، ظن و گمان بد بردن، تجسس، گله و شکایت، انتقاد و بازجویی کردن، اعمالی است که فضای مثلث را آلوده میکند؛ برای بهبود این فضا ما باید روی نقاط مشترک کار کنیم نه نقاطی که با هم تضاد داریم.
برای فهم و درک بهتر شدن فضای مثلث رابطهها و رسیدن به آرامش، مولانا چهار اصل پیشنهادی دارد: اصل اول: بیثباتی است که در سیستم هستی هیچ چیزی ثبات ندارد و تنها چیزی که ثبات دارد، بیثباتی است. اصل دوم: هیچگاه خود را با کسی مقایسه نکنیم؛ زیرا در قیاس ما همیشه جلوتر از خود را میبینیم و به آنهایی که از ما عقبتر هستند توجه نداریم و این موجب رنج و آزار خودمان میشود. اصل سوم: در بند توجه و توصیف دیگران نبودن. ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این بعدازین میزان خود شو تا شوی موزون خویش. اصل چهارم: زندگی همه چیز را باهم به کسی نمیدهد.
برداشت من از سیدی ابلیس: در مثلث رابطه با هر نسبتی که در ارتباط هستیم، این ما هستیم که فضای مثلث را ساخته و عطرآگین میکنیم و به همان نسبت ما هستیم که این فضا را متعفن میکنیم. با به کار گرفتن چهار اصل بیثباتی هستی، مقایسه نکردن، در بند توصیف دیگران نبودن و فهم این موضوع که نمیتوانیم همه چیز را باهم داشته باشیم، خواهیم توانست فضای مثلث رابطهها را عطرآگین کنیم و از معاشرت و حضور در کنار دیگران لذت ببریم؛ زیرا تنها نبودن و ارتباط باکیفیت با دیگران و جامعه داشتن برای ما مفید و ضروری است.
نویسنده: همسفر بهاره رهجوی راهنما همسفر شیوا (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر معصومه (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی چالوس
- تعداد بازدید از این مطلب :
46