همسفر رقیه بههمراه مسافر خود، با تخریب آنتی ایکس تریاک و شیره وارد کنگره شدند. به مدت ۱۱ ماه و ۳ روز سفر با داروی OT و روش DST با راهنمایی راهنما همسفر زهره و راهنما مسافر علیرضا سفر کردند و در حال حاضر ۱ سال و ۹ است که آزاد و رها هستند.
اینک در باب «اجرای پیمان وادی هشتم و قبولی در آزمون راهنمایی» گفتوگویی ترتیب دادهایم، لطفاً با همراه باشید.
اگر بخواهید پیمان وادی هشتم را برای کسی که با آن آشنایی ندارد توضیح دهید، چگونه آن را توصیف میکنید؟
بر این باور هستم شخصی که عضو کنگره۶۰ نیست و لذت سفر و رهایی را تجربه نکرده است، هر چقدر هم توصیف کنم همانند آب در هاون کوبیدن است. او معجزات کنگره را ندیده است و باور ندارد؛ اما مسافر یا همسفر با شروع سفر در کنگره، با وادیها زندگی میکند. با حرکت درست، تلاش میکند تا هر وادی را بهترتیب عملی کند. به وادی هشتم که برسد، باید جبران خسارت کند. چگونه میتواند این کار را انجام بدهد؟ با اجرای پیمان میتواند بخش بزرگی از نیروهای منفی و بازدارنده را کنار بزند و به وادی چهاردهم، به عشق و فرمان عقل نزدیک شود. با اجرای پیمان، فاصله رسیدن به قدرت مطلق کوتاه و کوتاهتر میشود. چه چیزی میتواند زیباتر از این حس باشد؟
چه افکار و احساساتی مانع از انجام این حرکت بزرگ میشدند؟
اینکه نتوانم به تعهداتم، به پیمانی که با خدای خودم میبندم، پایبند باشم. در سیدی اجرای وادی هشتم، جناب آقای مهندس میفرمایند: «اگر کسی هنوز انتقادپذیر نیست، هنوز به تعادل نرسیده است، پیمان را اجرا نکند. وقتی که مشکلاتش را حل کرد و راهنما تشخیص داد، آن موقع میتواند اجرا کند.» من به همین دلیل میترسیدم و اقدام نمیکردم.
چه جرقهای در شما زده شد تا پیمان وادی هشتم را اجرا کنید؟
دقیقاً روز پنجشنبه ۲۵ مردادماه که روز آزمون راهنمایی بود، بعد از اتمام آزمون، راهنمای خوبم همسفر ریحانه به من پیشنهاد دادند که به اجرای پیمان وادی هشتم فکر کنم. از آن لحظه به بعد این جرقه در ذهنم زده شد و خداوند به من توفیق داد تا بتوانم در کمتر از دو ماه، آن را عملی کنم.
اگر بخواهید یک جمله مهم به همسفرانی که در آستانه بستن پیمان هستند بگویید، آن جمله چیست؟
اگر فکر و خواسته اجرای پیمان در ذهن و روان شما نقش بست، بدانید که زمان آن رسیده است که آن لحظه زیبا را تجربه کنید. به دانایی و قدرت درونی خود ایمان داشته باشید و از تلاش و کوشش برای رسیدن به آن اتفاق قشنگ، دریغ نکنید.
به نظر شما، جهانبینی و مفاهیم آن چه نقشی در موفقیت و درک عمیقتر برای اجرای پیمان وادی هشتم داشته است؟
من قبل از ورود به کنگره، راه درست زندگی کردن را بلد نبودم. گمان میکردم به دلیل اینکه اهل مطالعه هستم، خیلی از قوانین دین و دنیا را یاد گرفتهام. تقریباً سه سال پیش که مسافرم وارد کنگره شد، راهنما برای همسفران نبود. به همین دلیل، اذن ورودم به کنگره هنوز صادر نشده بود؛ اما از آن زمان با مفهوم جهانبینی آشنا شدم. در جزوههای جهانبینی جناب استاد امین که مسافرم به منزل آورد، با مثلث دانایی و جهالت آشنا شدم. زمانی که خودم عضو کنگره شدم، بیشتر و بهتر مثلث دانایی را شناختم و سعی کردم مثلث جهالت را از خودم دور کنم. قطعاً برای رشد مثلث دانایی، به حرکت درست نیاز است. وادی هشتم هم میگوید: «با حرکت، راه نمایان میشود.» اینجاست که جهانبینی و وادی هشتم با هم ادغام میشوند و مرا به سمت اجرای پیمان هدایت میکنند.
چگونه میتوان پیمان وادی هشتم را با مفاهیم معنوی و عرفانی مرتبط دانست؟
به اعتقاد من، هر چهارده وادی برگرفته از کلام آسمانی و فرامین الهی است. کنگره۶۰ ما را با صراط مستقیم آشنا کرده و مسیر رسیدن به حال خوش و رستگاری را به ما نشان میدهد؛ اما به صورت خاص در پیام وادی هشتم آمده است: «با شما که پیمان میبندید، در اندیشه آن باشید که از زمین برخاسته و به مکانی که فرمان است، رهسپار شوید.» این پیمان با خداوند، در زیباترین و معنویترین حالت ممکن، با تواضع، افتادگی و پاکترین خواستهها بسته میشود.
چه احساساتی را میتوان در لحظه بستن پیمان وادی هشتم تجربه کرد؟
در زمان خواندن سیاهه اشتباهاتم، شرمنده خداوند و زمین و زمان و کل شاهدان حاضر در آن مکان شدم. شاید باور نکنید؛ ولی در آن هنگام یک اتفاق جالب، حیرت انگیز و ناراحت کننده افتاد که متوجه شدم قبلاً از روی نادانی چه کارهایی کردهام که خودم از قبح آنها خبر نداشتم. زمانی که درخواستهایم از قدرت مطلق را می خواندم تمام آن حس ناراحتی و دلخوری از بین رفت و جایش را به سبکبالی و شور و شعف خاصی داد، گویی در بهشت روی زمین قرار دارم.
در بین صحبتهایتان از آزمون راهنمایی سخن گفتید، قبولی شما را در آن آزمون تبریک میگویم. لطفاً نظرتان را در مورد جایگاه راهنمایی بیان کنید .
از بدو ورودم به کنگره، شیفته آرامش و علم راهنمای خوبم همسفر ریحانه شدم. در ادامه و در مسیر کنگره با راهنمایانی آشنا شدم که به این نتیجه رسیدم کنگره۶۰ فقط مکانی برای درمان اعتیاد نیست؛ بلکه هدفش ماورای این تصورات است. همیشه راهنمایان را فرشتگان بدون بالی میدیدم که بر روی زمین کنار ما زندگی میکنند. این را هم بگویم که جناب آقای مهندس را همانطور که خودشان فرمودند، نگهبان و استاد این فرشتگان میدانم.
چه توصیهای برای کسانی که دوست دارند این جایگاه را تجربه کنند دارید؟
من خواستهام برای راهنما شدن خیلی قوی بود. برای رسیدن به درجه راهنمایی باید از ابتدا بخواهم و تلاش کنم. چشم گفتن و فرمانبرداری را یاد بگیرم و هر آنچه راهنما از من خواست را بهطور کامل اجرا کنم. سیدی نوشتن منظم و خواندن منابع آموزشی کنگره، هم ما را در طی کردن مسیر سفر یاری میرساند و هم راه را برای رسیدن به جایگاه راهنمایی هموار میکند. نکته مهم و حائز اهمیت، در آن بذر و خواسته درونی من نهفته است که اگر بستر آن درست مهیا و آبیاری شود، بدون شک به بار مینشیند. پس بخواهید و برای رسیدن به آن تلاش کنید.
در پایان اگر صحبتی دارید بیان کنید.
از جناب آقای مهندسدژاکام و خانواده محترمشان سپاسگزارم که مفهوم انسانی زندگی کردن را به من آموختند. حالا که دارم حسهای ناب خدمت را تجربه میکنم، زندگی را زیباتر و پرشورتر میبینم. سعی میکنم از تمام لحظات زندگیم در مسیر درست و مفید استفاده کنم.
امیدوارم بتوانم زکات آموزشم را بهدرستی پرداخت کنم و از خدمتگزاران راستین و ابدی کنگره باشم. از راهنمایان مسیر سفرم، راهنما همسفر ریحانه، راهنما همسفر زهره، راهنمای تازهواردین همسفر فاطمه و راهنما مسافر هورا که به من درس زندگی دادند، کمال تشکر را دارم. در نهایت از مسافرم که بهخوبی سفر کرد و باعث شد کنگره۶۰ وارد زندگیمان شود متشکرم. امیدوارم که تمام اعضای کنگره به خواستههای معقولشان برسند و شال نارنجی مزین به نشان اجرای پیمان را بر گردن تکتک آنها ببینم.
طراحی سؤالات و مصاحبه: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ارسال: همسفر ساناز رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
همسفران نمایندگی بندرعباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
114