جلسه سوم از دوره هشتادوچهارم کارگاههای آموزشی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی آکادمی به استادی راهنما همسفر هدی، نگهبانی همسفر بهاره و دبیری همسفر فریماه با دستور جلسه «OT» روز سهشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بهکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
از ایجنت همسفر راحله، گروه مرزبانی، نگهبان و دبیر تشکر میکنم که به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش ببینم. از همسفر راحله تشکر میکنم که در این مدت با عشق در نمایندگی برای ما زحمت کشیدند و تلاش کردند. تجلیل ایشان را تبریک عرض میگویم. به همسفر گلناز هم تبریک میگویم.
دستور جلسه «OT» است. این هفته را به آقای مهندس و تمامی خدمتگزاران این بخش تبریک میگویم. همانطور که میدانیم OT مخفف کلمه اپیومتینکچر به معنی شربت تریاک است. هفتاد درصد OT را آب مقطر تشکیل داده است. بیست درصد آن آب مقطر و ده درصد آن تریاک است. آنتیایکس بسیاری از مصرفکنندگان در خارج از کنگره OT است. با خود فکر میکردم چه اتفاقی میافتد که OT در خارج از کنگره بهعنوان آنتیایکس و در کنگره بهعنوان داروی درمان مورد مصرف قرار میگیرد؟ ما در کنگره مثلثی به نام مثلث درمان اعتیاد داریم که شامل اضلاع جسم، روان و جهانبینی است. ضلع جسم این مثلث، شامل دو مثلث دیگر است. یکی مثلث DOD و دیگری مثلث مهندسی اعتیاد. مثلث مهندسی اعتیاد شامل اضلاع اشباع، تغذیه و سازگاری است.
ممکن است فردی در خارج از کنگره بیست سیسی OT مصرف کند؛ ولی بالاترین میزان مصرف OT در کنگره شانزدهونیم سیسی است. مثلث DOD شامل اضلاع، دوز مصرفی، OT و پلههای کاهش است. یکی از اضلاع مهم در این مثلث دوز مصرفی است؛ برای مثال مسافری با سه دهم سیسی سفر را شروع میکند، پلهها بالا رفته و دوباره عملیات کاهش صورت میگیرد؛ اما مسافر دیگری با شانزدهونیم سیسی سفر خود را شروع میکند و بعد از تثبیت پلههای کاهش شروع میشود. این موضوع به صلاحدید راهنما بستگی دارد؛ چون ممکن است در مسافر اول، مصرف شانزدهونیم سیسی باعث خاموش ماندن سیستم ایکس او شود؛ چون OT برای اینکه اثر مطلوبی داشته باشد، باید در جای خود و به اندازه درست استفاده شود.
آقای مهندس کسی است که بسیار عالی اندازهها را میداند و با دقت تمام آنها را رعایت میکند. در وادی نهم میخوانیم «تعادل قانون است و افراط و تفریط خاص شیطان است.» علت اثربخش بودن داروی OT در کنگره، رعایت میزان مصرف است. از سخنان آقای مهندس متوجه شدیم در کنگره، تحقیقات بر روی درمان بیماریهای «کولیت» و «اماس» در جریان است. در کنار جسم، روان و جهانبینی را داریم. روان به معنی خلقوخو است. جسم و جهانبینی روان را میسازند. وقتی جسم و جهانبینی به تعادل برسد خودبهخود درمان در بخش روان هم اتفاق خواهد افتاد و روان هم به تعادل خواهد رسید؛ بنابراین ضلع جسم و جهانبینی از اهمیت بالایی برخوردار است و این دو باید در کنار هم و به موازات یکدیگر به تعادل برسند.
جهانبینی حلقه مفقوده درمان اعتیاد است و به قول استاد امین «تا یک پنجم از دانایی خود را افزایش ندهید، نمیتوانید یک پنجم از مواد خود را کاهش دهید.» مسافری که داروی خود را بهموقع مصرف کرده؛ ولی روی جهانبینی خود کار نمیکند و سیدیها را نمینویسد، سفر خوبی نخواهد داشت و حتی اگر به قطع مصرف هم برسد، برگشت خواهد خورد؛ چون روی ضلع جهانبینی او کار نشده است. جهانبینی از دو واژه «جهان» و «بینی» تشکیل شده است. من چگونه جهان را میبینم؟ با چه دیدی به جهان نگاه میکنم؟ با چه لنزی به خودم نگاه میکنم؟ با چه زاویهای به مسافرم نگاه میکنم؟ آقای مهندس جمله طلایی در مقاله هشتم دارند و میفرمایند «ما ادعا میکنیم مصرفکنندگان بیمار هستند»؛ اما چهقدر مثل بیمار به آنها نگاه میکنیم؟ ایشان میفرمایند «برای باورها ارزشی نیست.»
من برای آن دسته از سفر اولیهایی که حس خرابی دارند و نمیتوانند به مسافر خود محبت کنند، میگویم فرض کنید مسافر شما به یک بیماری لاعلاج مبتلا است. در آن لحظات چه احساسی نسبت به مسافر خود خواهید داشت؟ آیا در آن لحظات هم برای او آرزوی مرگ میکنید؟ آیا کلام شما برای او زهر دارد؟ آیا کلام شما پر از تحقیر، سرزنش و قضاوت است؟ آیا رفتار شما سرد و خشک است؟ خیر اینگونه نیست. وقتی عزیز من درگیر بیماری میشود با تمام وجودم به او محبت کرده و تلاش میکنم تا او خوب شود. چرا این موضوع در اعتیاد وجود ندارد یا خیلی کم اتفاق میافتد؟ شاید پیش خودتان بگویید فردی که دچار بیماری شده به خواست خودش این اتفاق نیفتاده؛ ولی کسی که مصرفکننده شده به خواست خودش مصرفکننده شده است.
کسی که مصرفکننده شده از روز اول نمیخواسته مصرفکننده شود و این اتفاق بهمرور زمان صورت گرفته است. آقای مهندس در کتاب «عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» میفرمایند: «اعتیاد مثل باغی است که یک ماهروی در آن زندگی میکند. هرقدر شخص در این مسیر پیش میرود، خبری از باغ و ماهروی نیست؛ بلکه دخمهای دیده میشود که در آن عجوزه زندگی میکند. مصرفکننده میخواهد که خارج شود؛ ولی قدرت و توانایی ندارد.» مصرفکننده فردی است که در دنیایی از ترس، اضطراب و ناامیدی زندگی میکند و دنیا برایش سیاه و تاریک است. در این حالت من بهعنوان یک همسفر او را تحقیر کرده و ترس و ناامیدی بیشتری را به او القاء میکنم. من با این حرکت یشتر به آن تاریکی قوت و جان میدهم. اگر قرار است تاریکی برود، باید نور وارد شود.
من به بچههای سفر اولی خود میگویم یک دفترچه بردارید و نقاط روشن مسافر خود را یادداشت کنید و آنها را برای مسافرتان هم یادآوری کنید؛ چون مسافر خود را با تاریکیها یکی میداند؛ باید روشنیها را به مسافرها یادآوری کنیم؛ باید بگوییم تو این نقاط روشن را داری و نباید تاریکی که در آن قرار داری را باور کنی. در نهایت میخواهم بگویم، اگر امروز با بیماری اعتیاد درگیر شدهام، بهخاطر بدبیاری من نیست. طبیعت عاشق آموزش دادن به ما است و اگر چالش و تاریکی در مسیر من قرار دارد قرار است من با آن رشد کنم؛ پس کسی علیه من در زندگی نیست. طبیعت دوستدار و عاشق من است. میخواهم شعری از مولانا را برایتان بخوانم.
از حادثه جهان زاینده مترس
وز هرچه رسد چو نیست پاینده مترس
این یکدم عمر را غنیمت میدان
از رفته میندیش وز آینده مترس
در ادامه مراسم تجلیل از ایجنت دوره قبل همسفر راحله و معرفی ایجنت دوره جدید همسفر گلناز
سخنان ایجنت دوره قبل همسفر راحله
از اسیستانت همسفر آذر تشکر و خیرمقدم عرض میکنم. خیلی خوشحال و ممنونم که قبول زحمت کردند و امروز تشریف آوردند. از آقای مهندس و خانم کماندار تشکر میکنم که اجازه دادند در نمایندگی که خودم آموزش گرفتهام، مفید باشم و بتوانم این نمایندگی را به سمت رشد و شکوفایی بیشتر هدایت کنم. تمام سعی خودم را کردم خدمت کنم نه خیانت. از مرزبانان دوره قبل همسفر مونس، همسفر ناهید و مرزبانان این دوره همسفر فاطمه و همسفر سولماز تشکر میکنم. از مرزبانان قسمت اداری همسفر پری و همسفر پرستو تشکر میکنم. تکتک این عزیزان در این مسیر همراه و همقدم من بوده و گوش به فرمان بودند. ما مثل یک گروه عشق و محبت در حرکت بودیم تا بتوانیم بهترین سرویسدهی و خدمت را داشته باشیم.
از راهنمای خودم و راهنمایان پر از عشق و محبت این نمایندگی تشکر میکنم که همیشه همراه من بودند. ما در جلسات راهنمایان سعی میکردیم بهترین همفکری را داشته باشیم و تصميمات خوبی را برای نمایندگی بگیریم. راهنمایان تازهواردین هم بسیار گوش به فرمان بودند و تمام سعی خود را کردند، جذب بالایی داشته باشند تا افراد، دردی از دردهایشان را در اینجا درمان کنند. تمام اینها برای من بسیار ارزشمند بود. از تمام خدمتگزاران و تمام کسانی که در این دوره در هر جایگاهی خدمت کردند تشکر میکنم. با تکتک شما همسفران ارتباط و عشق خاص برقرار کردم. از همه شما تشکر میکنم که فرمانبردار بوده و همراه و همدل من بودید. این باعث شد بتوانیم در کنار هم کارهای مثبت و مفیدی انجام دهیم.
من فکر میکنم اگر من توانستم کاری در این نمایندگی انجام دهم به این دلیل بود که من هم در این نمایندگی آموزش گرفتم و در اینجا رشد کردهام. این دوران به من خیلی خوش گذشت و لذتبخش بود. با تمام سلولهای بدن و تمام عشق خدمت کردم و این عشق را از تکتک شما همسفران دریافت کردم. برایم خیلی ارزشمند بود و از خداوند تشکر میکنم که فرصت آموزش را در اختیار من قرار داد تا بتوانم از تکتک شما عشق بگیرم و آنچه در اختیارم بود آن عشق را به شما بازگردانم.
سخنان ایجنت دوره جدید همسفر گلناز
از همسفر آذر تشکر میکنم که لطف کردند و در این نمایندگی حاضر شدند. خوشحالم و خداوند را شکر میکنم که این خدمت روزی من شد. از آقای مهندس، خانم آنی بزرگ، خانم آنی کماندار، استاد امین و خانم شانی سپاسگزارم که در تمام این سالها با تمام عشق ایستادگی کردند و ماندند که امروز نمایندگیهای زیادی در سراسر کشور پابرجا باشند و فعالیت کنند تا انسانهای دردمند به آنجا مراجعه کرده و به درمان برسند و به زندگی برگردند. امیدوارم هر کدام از ما در هر جایگاه خدمت که هستیم تمام تلاش خود را کنیم تا بهترین خودمان بوده و عمل سالم انجام دهیم تا از این طریق به استحکام این سیستم کمک کنیم تا افراد بیشتری بیایند و به سلامتی و زندگی برگردند.
جایگاههای خدمت متعلق به فرد خاصی نیستند و ما امانتدار این جایگاهها و شالها هستیم. از خداوند میخواهم کمک کند تا در این چهارده ماه امانتدار خوبی باشم و بعد از چهارده ماه با سربلندی این خدمت را تقدیم نفر بعد کنم. از همسفر راحله تشکر میکنم که در طول این چهارده ماه با تمام توان با عشق و صادقانه خدمت کردند و تغییرات مثبتی را ایجاد کردند. امیدوارم بتوانم به خوبی شما خدمت کنم. امیدوارم برکت خدمتهایی که میکنید هزاران بار به زندگیتان برگردد.
از راهنمایان همسفر شبنم و مریم، مرزبانان، لژیون بیستویکم و تمام عزیزانی که در دوره دوازده سال حضور من در کنگره به من عشق و محبت دادید تشکر میکنم. امیدوارم بتوانیم در ادامه با حس خوب در کنار هم باشیم و نمایندگی را سربلند نگه داریم. من فکر میکنم هر کدام از ما در هر جایگاه خدمت که باشیم، تکههای یک پازل هستیم و باید تلاش کنیم و در جهت ساختار و اهداف کنگره حرکت کنیم.
ارسال: همسفر سمیه لژیون راهنما همسفر فخری (لژیون بیستوپنجم)
عکاس: همسفر فاطمه لژیون راهنما همسفر بهجت (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
356