همیشه منتظر مصاحبه با ایشان بودم کسی که به من یاد دادند خودم را دوست داشته باشم و وادی چهاردهم را برای من ترسیم کردند؛ این را زمانی که همسفر ایشان شدم تا زاهدان متوجه شدم و در بهت بودم که یک انسان به چه مرحلهای باید برسد تا هفتهای دو بار هزاران کیلومتر را به شهر دیگری برود و همسفرانی پرورش دهد که به این زنجیره وصل شوند تا زنده شوند و از دل خاکستر جوانه بزنند. این هفته گروه سایت شعبه کریمان، افتخار گفتگو با ایجنت همسفر مهدیه را داشتند از شما دعوت میکنم با ما همراه باشید.
همسفر مهدیه و مسافر ایشان، مسافر محسن با آخرین آنتی ایکس مصرفی مسافرشان، تریاک وارد کنگره شدند با مدت مصرف بیش از ۱۰ سال، روش درمان DST, داروی درمان اپیوم، راهنما مسافرشان مسافر مجید اعتباریان، راهنما خودشان همسفر سحر، ورزش مسافرشان والیبال، ورزش خودشان شطرنج، دارت، به مدت ۱۴ ماه سفر کردند و اکنون به لطف خدا و دستان پر توان آقای مهندس ۱۲ سال ۳ ماه و ۶ روز است که آزاد رها هستند.
همسفر مهدیه در خدمتهایی مانند مسئول آزمونهای داخلی شعبه گنجعلیخان، راهنمای لژیون اول شعبه کریمان و شعبه زاهدان، ایجنت پارک، دنور و اکنون به عنوان ایجنت شعبه کریمان در حال خدمت هستند.
به نظر شما آیا شربت OT خود به تنهایی به درمان اعتیاد مسافران کافی است؟
خیر، زمانی که صحبت از درمان اعتیاد در کنگره است آقای مهندس میگویند؛ از نظر ما زمانی که شخص مصرفکننده میآید به کنگره و به رهایی میرسد، اگر آن شخص را بخواهیم بگوییم که درمان شده است اگر مصرف آن هروئین بوده باید بتواند بعد از درمان در لابراتوارهای هروئین سازگاری کند و هیچ گونه وسوسه و نیازی نداشته باشد و یا حتی مصرف تریاک داشته باید بعد از درمان در مزرعه کشت تریاک کار کند بدون هیچگونه نیازی آقای مهندس مثلث درمان را مطرح کردند که سه ضلع دارد؛ جسم، روان، جهانبینی که مسئله OT برای بازسازی جسم است؛ اما به تنهایی قادر نیست فرد را درمان کند آقای مهندس در سیدی DOD میفرمایند؛ یک ضلع آن پلههای ۲۱ روزه و ضریب ٠/۸ است و ضلع دیگر این مثلث در اندازه و چه موردی استفاده شود و سومین ضلع آن OT است که برای درمان، OT به تنهایی نمیتواند کاری را انجام دهد. با توجه به متدی که در کنگره وجود دارد شاید هزاران سال است که اپیوم و OT وجود دارد؛ ولی با این متد افراد و سه ضلع جهانبینی، جسم و روان به درمان رسیدهاند.
به عنوان راهنما حس خودتان را در مورد رهایی همسفران بازگو نمایید.
به عنوان راهنما اگر بخواهم حسم را بازگو کنم در مورد حس رهاییهایی هستند که من حضور دارم و حس آن وصف نشدنی است و باوری در ناباروریهاست. هر زمان که برای رهایی خدمت آقای مهندس حضور دارم به این موضوع فکر میکنم وقتی وارد کنگره شدم باورم نمیشد که حال خودم خوب شود جدایی از اینکه حالم خوب شده خداوند اجازه داده که در حال خوب دیگران شریک باشم و هیچ حسی زیباتر از احیاء شدن و زنده شدن انسانها من فکر میکنم وجود نداشته است در دنیا، آن هم به دستهای پر توان آقای مهندس و خانواده محترمشان.
خدمت مالی در خانواده شما چه تأثیری را به همراه داشته است؟
خدمت مالی تأثیر زیادی برای تک تک خانواده من داشته است هم در صور آشکار و هم در صور پنهان. صور آشکار همان برخوردها و رفتارها خیلی بهتر شده در خانواده ما و آن عشق و محبت بین ما خیلی بیشتر شده است و مسیرهای بهتری برایمان باز شده است. همه اینها از خیر و برکت کنگره است و وعده خداوند دروغ نیست و حال خانوادهمان خیلی بهتر شده و این گویای تغییراتی در صور پنهان است که با این بخشش درون ما اتفاق افتاده است. هر سال که توفیق خدمت مالی داریم انجام میدهیم به این موضوع بیشتر ایمان میآورم که در کنگره هیچ جبرانی نیست و تماماً دریافت است و هیچکس از خداوند به انسان نزدیکتر نیست و نمیتواند انسان را بیشتر دوست داشته باشد خداوندی که از مال خودش در اختیار من قرار میدهد که ببخشم و بخشنده شوم و حالم خوب باشد و از جهنم پرتاب شوم واقعاً برای خود من سکوی پرتابی بوده است. خداوند را شاکرم که کنگره۶٠ نگهبانی مانند آقای مهندس و خانواده ایشان دارد. معلمی که کمک میکند به من و خانوادهام و همه انسانها که در آتش جهل و ناآگاهی خود مانند من مهدیه که میسوختم؛ ولی نجات پیدا کردم تا حالم خوب باشد.
شما یک دوره ایجنت پارک بودهاید نکتهای است که بخواهید برای همسفران بازگو کنید؟
اگر بخواهم نکتهای برای همسفران بازگو کنیم؛ شاید من همیشه به عنوان یک همسفر قبل از اینکه جمعهها بخواهم پارک بیایم از خودم سؤال میکنم برای چه پارک میآیم؟ اول اینکه برای حال خوب خودم تا به بیداری برسم. با خودم فکر میکنم اگر امروز کنگره نبود و تفکر آقای مهندس نبود جمعهها پارکی وجود نداشت من الان در خواب غفلت، مشکلات و سختی بودم و مسافرم و فرزندانم در چه حالی بودند؟ باید خیلی سپاسگزار باشم. دوم رساندن پیام کنگره به افرادی است که مثل گذشته من که در جهنم بودم هستند؛ شاید یک مسئولیت به عهده من است در مقابل انسانهای دیگر و شاید یک رسالت عظیم که به عهده من باشد تا من بتوانم با حضورم در پارک و حتی با رعایت قوانین کنگره در پارک و سر وقت آمدنم باعث شوم که پیام کنگره را به انسانهای دردمند زیادی انتقال دهم. انسانهای زیادی که شاید در این شبهای سرد واقعاً در پارکها و خیابانها حیران و سرگردان هستند و همه در به در دنبال جایی هستند؛ شاید خود افراد نمیدانند؛ ولی دنبال کنگره میگردند و ما که در کنگره هستیم این را متوجه شدهایم که تنها راهی میتواند انسانها را نجات دهد کنگره است؛ چون پارک یک فضای عمومی است و خیلی بهتر؛ شاید افراد بیشتری پیام کنگره را دریافت کنند پس حضور من از یک دیدگاهی خدمت محسوب میشود و اگر خودم را دوست نداشته باشم نمیتوانم دیگران را دوست داشته باشم. اول خودم میآیم و با رسیدن به حال خوب این حال خوب را هدیه کنم به بقیه و انسانها را دوست داشته باشم و جایی بهتر از کنگره ۶۰ وجود ندارد که من بتوانم به سرعت نور حرکت کنم و به حال خوب برسم تا انسانهای بیشتری جذب کنگره شوند و به حال خوب برسند.
با توجه به اینکه مسافر شما با اپیوم درمان شدند، شما میتوانید از تجربه خودتان و مسافرتان در رابطه با الان که با شربت OT سفر میکنند بگویید.
در مورد این سؤال اگر بخواهم صحبت کنم، اول جا دارد از آقای مهندس تشکر کنم که صورت مسئله اعتیاد را حل کردند و همیشه در حال تلاش هستند که بتوانند مسیر کنگره را هموارتر کنند و انسانهای بیشتری بیایند و به درمان برسند. سفر کردن با اپیوم دودی شاید بعضیها باشند که نتوانند با اپیوم دودی سفر کنند و با شرایط کاری آنها جور در نیاید. من یادم است، زمانی که مسافر من سفرشان را شروع کردند بساط مصرف کردن سر وقت، طبق پروتکل سر وعدهشان باید مصرف میکردند و مکان یا اتاقی که باید مصرف میکرد باید در سکوتی کامل بود و هیچ سروصدایی نباید وجود داشت. ۱۴ماه به این شکل سفر کردند تا به رهایی رسیدند؛ شاید با شرایط کاری خیلیها جور در نیاید و جدای از این بودن بساط، ارتباط با ساقی و درگیریهای ذهنی، ترس بابت خرید مواد، موادی که میگرفتند به هرحال ناخالصیهای زیادی داشت و هر دفعه با دفعه قبل متفاوت بود؛ باعث به هم ریختگی حال شخص میشود و خیلی چیزهایی را باید حذف میکردند. یکی اینکه هیچ مراسمی و هیچ مهمانی نمیتوانستند شرکت کنند، هیچ جا نمیتوانستند مسافرت بروند و همان حسهای منفی که همیشه بود، آن بساط بود و حتی آن حس ناامیدی که شاید برای همسفر و خانواده شخص مصرف کننده وجود دارد و نپذیرفتن این مسیر که درمان اتفاق بیفتد برای اطرافیان خیلی بیشتر بود. همه میگفتند؛ نه، با این روش که شخص درمان نمیشود و فشارهای روحی روانی بود که ایجاد میشد. درمان با اپیوم و درمان با OT بسیار بسیار تفاوت زیادی دارد. با OT خیلی راحتتر است. باز هم ممنون آقای مهندس و کسانی هستیم که تلاش کردند با زحمت زیاد OT را وارد سیستم کنگره کردند و هم اینکه کامل بودند و بودن OT باعث میشود که به هر حال به هم ریختگی برای مسافر کمتر باشد و سیستم ایکس به طور دقیق و خیلی راحتتر بازسازی انجام شود. خود ما میدانیم زمانی که مصرف شخص قطع میشود OT به شخص داده میشود در هر جایی، تحت هر شرایطی، با عزت و احترام، با خیال راحت، طبق فرمان راهنما، شخص مصرف کننده که به عنوان مسافر در کنگره شناخته میشود، میتواند به کلینیک مراجعه کند به عنوان یک مسافر و OT را تهیه کند و استفاده کند. به هر حال شاید وجود نداشتن آن بساط؛ یک امید است برای یک همسفر و پذیرش درمان برای یک همسفر قطعاً خیلی بیشتر است و حتی برای خود مسافر. باز هم از آقای مهندس و خانواده ایشان بسیار تا بسیار سپاسگزارم، از مسافرم تشکر و قدردانی میکنم که به بهترین شکل سفر کردند و امروز الگویی هستند برای بقیه مسافران.
چه توصیهای به همسفران سفر دومی که تازه وارد سفر دوم شدهاند دارید؟
آقای مهندس میگویند؛ سفر دوم برای شناخت خود انسان است، سفر اول درگیر درمان اعتیاد هستیم. سفر دوم برای شناخت خودمان است. فکر میکنم برای اینکه من بهتر خودم را بشناسم باید وارد خدمتها شوم و شروع کنم خدمت کردن تا خودم را بهتر بشناسم و در پیام سفر دوم، سفر دوم را آقای مهندس برای من توصیف میکنند که سفر دوم به چه شکل است. همانطور که میدانید در کنگره خدمتها هستند که انسانها را انتخاب میکنند. اگر من بتوانم با فروتنی و فرمانبرداری بیشتری در مسیر خدمتها قدم بردارم روز به روز حالم بهتر میشود، روز به روز دریافتم بهتر میشود و شاید معنای واقعی زندگی و آن عشق و محبت را در سفر دوم انسان بهتر درک میکند و به بیداری میرسد و در کنارش زکات رهایی باید پرداخت شود؛ من باید با خدمت بتوانم آن زکات رهاییم را پرداخت کنم و شکرگزار و قدردان باشم.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند
لطفاً از تجربه خودتان در رابطه با مواجه شدن با ترس در مشارکتها و اینکه چگونه میتوانم من همسفر به ترس خودم غلبه داشته باشم؟
از تجربه خودم میگویم در مواجه شدن با ترس از مشارکت، خوب به نظر من هیچ کلامی در کنگره کاملتر از کلام آقای مهندس و خانواده ایشان نیست سیدی ترس استاد امین به من که ترس از مشارکت داشتم خیلی کمک کرد؛ شاید دلیل دوم زمانی که در مورد یک دستور جلسه آگاهی چندانی نداریم یا آگاهی کامل نداشته باشیم خیلی سخت میشود که بخواهیم مشارکت کنیم و آیه "لیس الانسان الا ما سعی" به من میگوید: که انسان چیزی نیست جز سعی و تلاش خودش. میتوانم با خواسته قوی و با تلاش کردن آگاهی خودم را بالا ببرم شاید به شرطی که استاد امین میگوید؛ شرط خروج از تاریکیها فرمانبرداری است. به هر حال تاریکی مثل ترس هم وجود دارد و اگر بخواهم از این تاریکی که از اضلاع مثلث جهالت است، عبور کنم باید فرمانبردار باشم و چشم بگویم. من یادم است صحبتهای راهنمای خوبم همسفر سحر خیلی به من کمک کرد و فرمانبرداری از ایشان بسیار بسیار به من کمک کرد تا بتوانم مشارکت کنم.
اگر تجربهای از سفرهایی که در زاهدان داشتید برای ما بیان کنید.
من قبل از اینکه به کنگره بیایم، مصرفکننده قرص اعصاب بودم برای مشاوره پیش روانپزشک و روانشناس میرفتم. به نحوی کل خانواده درگیر من بودند تا من بتوانم شب راحت خواب بروم و حالم خوب باشد؛ شاید زمانی که رفتم زاهدان این را متوجه شدم؛ با خدمت سیستم ایکس من همسفر بازسازی میشود و واقعاً در مسیر با اینکه در ماشین هستم خیلی راحت خواب میروم و حتی دیگران که کنگرهای هم نیستند؛ از من سؤال میکنند که چگونه شما اینقدر راحت داخل ماشین خواب میروید و این خیلی تجربه خوبی است که متوجه شدم خدمت؛ نیاز من است. اول حال خودم را خوب میکند خیلی تجربه شیرینی است برای خودم که سالها دنبال آن بودم تا بتوانم راحت شب خواب بروم با وجود اینکه شاید الان کارهای بیشتری را نسبت به گذشته انجام میدهم و به هر حال یکسری دغدغههایی را دارم؛ ولی راحت شب خواب میروم و حالم هم خوب است؛ شاید بهترین تجربه در این مسیر برای خود من بود.
کلام آخر؛
تک تک خدمتگزاران OT که ۱۳۷۰ نفر با عشق و با تمام وجود آقای مهندس میگویند؛ آبروی علم به عملش است. افرادی که در کلینیکها دارند خدمت میکنند؛ آبروی درمان در کنگره ۶۰ با روش DST و داروی ot هستند. به تک تک این عزیزان خدا قوت میگوییم. این هفته زیبا را به ایشان تبریک میگوییم ممنون و سپاسگزار تک تک این بزرگواران هستیم.
بسیار سپاسگزاریم از ایجنت همسفر مهدیه که این گفتگوی زیبا و جذاب را قبول کردند تا از کلام زیبای ایشان آموزش بگیریم.
طراح سؤال و تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول)
مصاحبهگر و تایپ: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم)
عکس: همسفر فرناز، مرزبان خبری
ویرایش و ارسال: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کریمان
- تعداد بازدید از این مطلب :
249