استاد میگوید: ما را یاد نمودهاید و از این که بر پشتی زرنگار تکیه زده بودیم، برخاستیم و فهمیدیم که دوستی آمده و بوی آشنا است و از این بابت خوشحال هستیم که از تنهایی درآمدهایم، این عشق و محبت استاد به شاگردش است که با حس خوب بوی شاگرد را میفهمد
و خوشحال میشود، همان طور که در کنگره ۶۰ راهنما متوجه شاگردش میشود و می داندکه رهجوی خوبی هست یا نیست. حال تمام افرادی که در جامعه زندگی میکنند یک رابطه بین آنها برقرار است و در آن جامعه یک سری ناهنجاریها؛ یعنی بایدها و نبایدها وجود دارد و همچنین، بین افراد یک فضایی وجود دارد که اگر بخواهیم آن فضا را به فضا شادی تبدیل بکنیم، بعضی از کارهای ضد ارزشی مثل تجسس کردن در کار دیگران، گمان بد بردن، غیبت کردن، انتقاد کردن میتواند آن فضای شاد جامعه را به فضای غمگین تبدیل کند. در این رابطه مولانا چهار اصل را برای آرامش بیان کردند: ۱- بیثباتی؛ یعنی هیچ چیز ثابت نیست و همه چیز مثل جوانی و زیبایی متغیر است. ۲- مقایسه کردن که بلای جان انسانها است. ۳- دربند توجه و توصیف دیگران نباشیم، چون همه چیز در حال تغییر است. ۴- زندگی چیزی نیست که همه چیز را با هم به ما بدهند یک چیز داریم و یک چیز از دست میدهیم، پس تا میتوانیم آگاهی خود را بالا ببریم وفضای اطرافمان را شاد کنیم و
اگر انسانی بفهمد که بدی بد است، امکان ندارد که بدی کند، انسانهایی که بدی و ظلم میکنند در اثر جهل و نادانی آنها است. فطرت انسان خوب است و انسان کمال گرا است و اگر بداند که جایی ارزشمند است، خوب عمل میکند و اگر جایی ارزشمند باشید و هر انسانی که از مال خود میگذرد از جان خود هم میگذرد.
نویسنده: همسفر معصومه
منبع: سی دی ابلیس.
رابط: سایت و لژیون همسفر طاهره لژیون دوم
ویرایش و ویراستاری: مرزبان خبری همسفر معصومه
ثبت و ارسال: دبیر سایت همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی تخت جمشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
136