راهنمای محترم مسافر پویش:
وادی یازدهم به ما یاد میدهد که چطور سفرمان را به اتمام برسانیم، انگیزهمان را در طول سفر بالا نگه داریم و سفری باکیفیت داشته باشیم. وقتی میخواهیم یک مسیر جدید را شروع کنیم، بهخصوص سفر درمانی، طبیعی است که با مشکلات زیادی مواجه شویم. مصرفکنندهای که به کنگره ۶۰ میآید، معمولاً به ته خط خود رسیده است؛ ته خطی که ممکن است برای هرکسی متفاوت باشد، شخصی ممکن است در ۲۰ سالگی به این نقطه برسد و دیگری در ۵۰ سالگی.
وقتی چنین مسافری وارد کنگره ۶۰ میشود، با کوهی از مشکلات و موانع روبهرو است اما با اینحال، تصمیم میگیرد سفری را آغاز کند که قطعاً روزی باید به نتیجه برسد؛ اگر این مسیر را با جدیت ادامه دهد، به مقصد نهایی، یعنی اقیانوس رهایی، خواهد رسید.
کتاب وادی یازدهم توضیح میدهد که چطور میتوانیم به یک چشمه جوشان یا رود خروشان تبدیل شویم؛ اولین قدم این است که آموزش ببینیم و یاد بگیریم، حضور فعال در جلسات، گوش دادن دقیق به مشارکتها و یادگیری از آنها اهمیت زیادی دارد. همچنین، باید خودمان هم مشارکت کنیم، اعلام سفر داشته باشیم و خدمتی هرچند کوچک در شعبه انجام دهیم. نوشتن سیدیها و عمل به پیامها، بخشی از همین مسیر است. همه این موارد ما را به یک رود خروشان تبدیل میکند.
وقتی رود خروشان شویم، دیگر هیچ مانع یا سنگی نمیتواند جلوی ما را بگیرد؛ بلکه راه خودمان را پیدا میکنیم؛ اما اگر کسی جلسات و آموزشهای کنگره را جدی نگیرد، ممکن است در مسیر به یک آب ساکن تبدیل شود. چنین فردی، با کوچکترین مانع، نمیتواند ادامه دهد.
وادی یازدهم همچنین به بازپرداخت انرژی اشاره میکند. اگر انرژی و دانشی که به ما داده میشود را فقط برای خودمان نگهداریم و با دیگران به اشتراک نگذاریم، دوباره به باتلاق تبدیل میشویم. باتلاق نهتنها پیشرفتی ندارد، بلکه انرژیاش نیز بهسرعت از بین میرود؛ اما اگر این انرژی را به دیگران انتقال دهیم، ماندگاری بیشتری خواهد داشت.
در سفر دوم، کسانی که چشمه جوشان هستند، همانهاییاند که خدمت میکنند.
رودخانه خروشان، اطرافش پر از درختان سبز و مناظر زیباست که باعث لذت و آرامش میشود؛ اما کنار یک باتلاق یا آب ساکن، هیچکس نمیخواهد بایستد، چون هیچ جذابیتی ندارد.
راهنمای محترم لژیون جونز مسافر امیر کیوان:
وادی یازدهم یکی از امیدبخشترین وادیهایی است که انسان را در مسیر زندگی قرار میدهد. این وادی به ما نشان میدهد که هر انسانی، با ویژگیهایی که دارد، میتواند از نیروهای مکمل برای رشد و پیشرفت خود استفاده کند.
چشمههای جوشان و رودهای خروشان نماد انسانهایی هستند که سفرشان را درست و باکیفیت انجام میدهند؛ یعنی از سختترین مسیرها، مشکلات و موانع عبور میکنند و درنهایت به آرامش و آسایش میرسند. اقیانوس در این وادی همان نقطه آرامش و تعادل است که پس از پشت سر گذاشتن مشکلات به آن دست پیدا میکنیم.
دو ویژگی مهم در وادی یازدهم وجود دارد:
1. چشمههای جوشان که منابع اطلاعاتی ما هستند و ما را در مسیر دانایی قرار میدهند.
2. اختلافپتانسیل درونی و بیرونی که به ما انرژی میدهد تا به حرکت ادامه دهیم.
این وادی به ما یادآوری میکند که هر انسانی یک چشمه جوشان در درون خود دارد؛ فرقی نمیکند کی باشیم یا کجا باشیم؛ اما آنچه تعیین میکند این چشمه زلال و پاک باشد یا آلوده، اعمال، خواست و میزان دانایی ماست.
این خود ما هستیم که تصمیم میگیریم چشمه وجودمان چگونه باشد.
من هم میتوانم به یک چشمه جوشان تبدیل شوم، به شرطی که یاد بگیرم، ببخشم و بازپرداخت داشته باشم.
خدمتگزار بخشOT مسافر علی:
وادی یازدهم درباره چشمههای جوشان و رودهای خروشان است که درنهایت به بحر و اقیانوس میرسند. این مفهوم را در سفر اولم بهخوبی درک کردم. با کمک داروی *OT* و آموزشهای کنگره ۶۰ توانستم یک سفر دهماهه موفق داشته باشم و به حال خوشی برسم. این دارو بهعنوان ابزاری مهم همراه من بود و باعث شد مسیرم هموار شود و به سمت آرامش حرکت کنم.
اما نکتهای که باید بگویم این است که سفر دوم اهمیت بیشتری دارد. سفر دوم همانجایی است که باید به رود خروشان تبدیل شویم؛ رود خروشانی که باقدرت و جریان خود به سمت اقیانوس آرامش حرکت میکند.
در سفر دوم، خدمت کردن یک اصل کلیدی است. اگر خدمتی در کنگره ۶۰ انجام ندهم، بعید میدانم بتوانم به آن اقیانوس آرامش برسم. خدمتگزاری، اولازهمه به خودم کمک میکند. مهم نیست چه خدمتی باشد: از نگهبانی نظم گرفته تا کمک در آبدارخانه یا مهمانداری؛ هر خدمتی به رشد و پیشرفت من کمک میکند، بهشرطی که این خدمت از روی عشق و بدون منیت باشد.
وقتی کسی با حال خراب وارد کنگره میشود و مرا میبیند، باید بفهمد که من هم روزی با همان حال خراب وارد شدم؛ اما با تلاش، آموزش و خدمت، توانستم به این حال خوب برسم. این تجربه به من انگیزه میدهد تا همچنان در مسیرم جریان داشته باشم و به سمت رهایی حرکت کنم.
وادی یازدهم به ما یاد میدهد که اگر مثل رود خروشان باشیم، میتوانیم از هر مانعی عبور کنیم؛ اما اگر جریان نداشته باشیم، مثل یک آب ساکن میشویم که خیلی زود به باتلاق تبدیل میشود.
هرکسی که وارد کنگره ۶۰ میشود و تغییرات مثبتی را در زندگیاش تجربه میکند، حال خوبش به او و دیگران انگیزه میدهد. این حال خوب ثبت میشود و اثرش در زندگی ما باقی میماند.
دوستان زیادی دیدهام که سفرشان را شروع کردند اما به دلایل مختلف، آن را رها کردند و برگشتند؛ اما من یاد گرفتم که باید بمانم، باید حضور داشته باشم و باید این مسیر را تا انتها تجربه کنم.
تایپ و ویراستاری: مسافر هومن
تنظیم و ارسال: مسافر پویان
- تعداد بازدید از این مطلب :
48