<< به نام قدرت مطلق الله >>
بخشی از معنای انسان بودن این است که چگونه موجودات تبدیل به انسان شدهاند، در طی یک دوره زمانی طولانی که انسانهای اولیه با دنیای در حال تغییر سازگار شدند ویژگیهای زیادی در آنها بوجود آمد، به عنوان مثال انسانهای اولیه قبل از اینکه شروع به ساختن ابزار کنند شروع به راه رفتن کردند، آنقدر در راه رفتن خود اینقدر آزمون و خطا داشتند که نهایت باعث به تعادل رسیدن آنها شد، انسانهای اولیه از درختها بالا میرفتند و روی زمین راه میرفتند این تعادل انعطاف پذیری به آنها کمک میکرد تا در زیستگاههای متنوع زندگی کنند و با آب و هوای متغیر خود را سازگار کنند، در زندگی برای اینکه یک انسان بتواند حال خوبی داشته باشد و به تعادل برسد باید یک سری نکات را رعایت کرد، من نمیتوانم همه چیز را داشته باشم و همه کارها را همزمان انجام بدهم اما با آموزش گرفتن میتوانم کارهای خود را مدیریت کنم تا آنها را به درستی انجام بدهم، من اول باید خود را به تعادل برسانم بعد میتوانم روی دیگر مسایل تمرکز کنم تا آنها را هم به تعادل برسانم، این عمل با تفکر و آموزش گرفتن و رفع مشکلات رخ میدهد، اگر من یک زندگی به هم ریخته داشته باشم پس در زندگی کاری خودم هم نمیتوانم موثر باشم، در کنگره ۶۰ هم همین گونه است کنگره یک قطاری است که همیشه در حال حرکت است که تمام مسیر آن هدفگذاری شده است، اگر من یک سری از قوانین را زیر پا بگذارم از این تعادل خارج میشوم پس برقراری تعادل زندگی پایدار باعث این میشود که من در خود و زندگی خود عملکرد بهتری داشته باشم، این موضوع یک مقصد یا فعالیت یکباره نیست بلکه چرخهای از ارزیابی مجدد اصلاح است که مداوم در طول مسیر در حال تغییر میباشد، انسان با سفر کردن میتواند تجربیات بیشتری را کسب کند تا بتواند به آرامش و آسایش برسد، تعادل واقعی در زندگی طولانی و دشوار است اما پاداش آن بیشتر از آن چیزی است که میتوانید تصور کنید و با ایمان و تفکر درست به آن تعادل دست خواهید یافت.
تایپ و عکس: مسافر مهدی
بارگذاری: مسافر بهمن
- تعداد بازدید از این مطلب :
134